استعاره، خاصیت جانشینى و مجاز، خاصیت همنشینى دارد. در داستان به وفور از خاصیت همنشینى کلمات استفاده مىشود ولی در شعر، این همنشینى جاى خود را به جانشینى مىدهد. همین امر تأثیر به سزایى در زبانِ شعر دارد؛ یعنى شاعرِ باهوش، شاعرىست که در جانشینىِ صحیحِ کلمات توانا باشد. شاعر؛ در اصل نابغهى چینش کلمات است.
براى جانشینى و همنشینى می توان از دو فرمول کلى پیروى کرد
همنشینى: “این کنار آن”
جانشینى: “این به جاى آن”
که “این به جاى آن” خصلت استعاره است؛ براى مثال:
(حلزونى است که از لاکش بیرون زده تا هوایى بخورد)
در این مثال “حلزون” استعاره از فردى تبعیدىست که از کشور خود بیرون زده تا هوایى بخورد.
در اینجا، فرد مورد نظر به جاى حلزون نشسته و نقشى استعارى را ایفا مىکند که مطابق فرمول، خاصیتى این به جاى آنى دارد. نکتهى مهم دیگرى که باید به آن توجه داشت، این است که استعاره خاصیت جانشینى دارد و مجاز خاصیت همنشینى. در شعر، بیشتر با خاصیت جانشینى سر و کار داریم؛ زیرا مقید به تعریف یک داستان نیستیم و معمولن روایتى را که در شعر مىآوریم تا پایان ادامه نمىدهیم، بلکه با استعاره، آن را دچار شکست یا تعلیق مىکنیم که همین تعلیق، شعر را زیبا میکند و این، فشرده یا عصارهى یک داستان است. هر شعر یک استعاره است، اما با توجه به موضوع “استعاره زدایى”، برخى بر این باورند که این یعنى ضد استعاره بودن، که کاملن اشتباه است. منظور از استعاره زدایى این است که از استعارههاى قدیمى از قبیل: “ساقى و مِى و مِیکده” استفاده نکرده و تصاویر تازهتری را وارد متن یا شعر کنیم. براى درک بهتر این مسئله به مثال قبلى رجوع کنید: لاک حلزون استعاره از خانه، و حلزون هم استعاره از آن فرد مورد نظر است؛ پس مىتوان نتیجه گرفت منظورِ شاعر از حلزونى که از لاکش بیرون زده، مىتواند فردى تبعیدى باشد که از وطن یا خانهى خود جدا شده است، که همین تیزهوشى در انتخاب، شعر را تازه و متمایز مى¬کند. پس دلیل استفاده از جانشینى در شعر، عمق دادن به معنا و مفهومِ حرف مورد نظر است.
مخاطب در شعر، یک جا نمىایستد، بلکه در حال حرکت است. نکتهى دیگر این است که نمىتوان ادعا کرد تمام جانشینىها، استعاریست. براى مثال:
“گل زیبا است.” / “گل زیبا بود.”
همانطور که مىبینید در جملهى دوم فعلِ “است” جاى خود را به “بود” مىدهد، که این جانشینى، استعاری به شمار نمىآید. باید به این نکته هم توجه داشت که جانشینى یک بحث کلى است و استعاره زیر مجموعهى آن. نمىتوان گفت که استعاره همان جانشینى و یا تمام جانشینىها استعاریست. در آخر باید تأکید کرد که در این باره، شاعرى موفقتر است که هوش به خرج داده تا بداند به جاى چه کلمهاى، چه کلمهى دیگرى را قرار دهد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.