با نزدیک شدن موعد همه پرسى اقلیم کردستان عراق موج مخالفت با آن هم در کشورهاى همسایه شدیدتر میشود. البته نگارنده قصد سلب حق مخالفت و یا موافقت با موضوعى را از کسى ندارم و اصولاً هر کس آزاد است که هر گونه که مى خواهد بیندیشد. اما موضوعى که مهم است این مسله است که آیا اتباع یا دولتهاى ایران و یا ترکیه که ید طولانى در انکار حقوق اقلیتها و خصوصا کردهاى ساکن این کشورها دارند حق دخالت و یا دلسوزى و یا دایه مهربانتر از مادر بودن را براى کردهاى حکومت اقلیم کردستان عراق دارند یا نه؟ البته این مسله روشن است که دایه هاى مهربانتر از مادر نگران تسرى همه پرسى استقلال اقلیم کردستان به حوزه ایران و ترکیه هستند اما به هر نحوى که باشد از ابراز این موضوع أباً دارند و طفره مى روند و سعى مى کنند که این مسله را طورى بیان کنند که این نگرانى خود را بروز ندهند و دلیل اصلى نگرانى خود را سرنوشت مردم کرد عراق بنمایانند. یعنى این افراد ناصادقتر از اردوغان و خامنه اى و وابستگانشان هستند که مصرانه بخاطر اینکه کردهاى ایرانى و ترکیه هم فردا همچنین حقوقى را طلب نکنند بصورت رک و پوست کنده مخالف رفراندم حکومت استقلال کردستان هستند و هر روز مردمان کرد را تهدید مى کنند که همه پرسى را برگزار نکنند. یعنى در مقام شخصیت و صداقت انسانى، خامنه اى و اردوغان که به جنایت و بى اخلاقى شهره هستند ارجح تر از کسانى مانند مهاجرانی وزیر امور خارجه دولت اصلاحات هستند که ذات و شخصیت اصلى خود را پنهان مى کنند و با دلسوزى رفراندم استقلال کردستان را توطئه اسرائیل و امریکا مى دانند و در مقام دلسوز مردمان کردستان و منطقه آنها را از انجام رفراندم استقلال برحذر مى دارند. بخاطر اینکه ما همیشه بعنوان مردم تکلیفمان با خونریزانى مانند خامنه اى روشن است اما دوگانه سوزاند مانند مهاجرانى که هم از توبره آخوند مى خورند و هم خرج تحصیل فرزندشان را بیگانه مى پردازد همیشه با گرفتن فیگور انساندوستانه چهره زشت خویش را پنهان مى کنند و بقول معروف مس خود را طلا جلوه مى دهند. در حالى که اولى هر چه باشد معلوم است و اما این دوگانه سوزها مانند بوقلمون هر لحظه رنگ عوض مى کنند و همیشه هم بخاطر چند مشت دلار کارهاى جنایت آمیز امثال خامنه اى را توجیه مى کنند. نهایتاً، امروز صرف نظر از اینکه ما مخالف این همه پرسى باشیم و یا نباشیم مخالفان غیرکُرد این همه پرسى با گرفتن فیگور انسان دوستانه و دایه مهربإنتر از مادر ایده همه پرسى اقلیم کردستان را نقشه اسرائیل قلمداد مى کنند و با قایم کردن افکار ضد کردى خود در پشت اسرائیل و مهملاتى از قبیل واژه مسخره دمکراسى در عراق سعى مى کنند استقلال کردستان را به ضرر مردمان کرد جـلوه بدهند. در این میان البته اسرائیل و استکبار و اینچنین مهملاتى که بکار بردنش احتیاج به معرفى منبع و رفرنس ندارد بصورت کلیدى نقشى اساسى در مخالفت با ایده برگزارى همه پرسى استقلال کردستان عراق دارد.
اما اسرائیل و استکبارجهانى چیست؟ درست است که اسرائیل کشورى کوچک در خاورمیانه است و منظور ازاستکبار جهانى و امپریالیسم احتمالاً انگلیس و امریکا است، اما در اینجا اسرائیل و امپریالیسم مفهومى سرزمینى را نمى رساند در اینجا وقتى مردمانى عاجز از تفکر و تنبل اندیشه اى وقتى از اسرائیل و امریکا سخن مى گویند منظورشان این است که ما احتیاجى و یا توانایى به یافتن سرمنشاء و علل و عوامل وقوع اتفاق و حادثه اى را نداریم و براى وقوع هر حادثه اى که شاید هم از نظر فیزیکى ربطى به اسرائیل و استکبار نداشته باشد مى توانیم از هر گونه مسولیت و تفکر شانه خالى کنیم و مسولیت همه امور غیرقابل توضیح را به گردن اسرائیل بیندازیم و خود را از شر تفکر خلاص بکنیم. اصولاً ذهنیت ضدیهودى گرى تاریخى مسیحیان و مسلمانان این مسله را براى توده مردم نه قابل قبول بلکه بسیار هم جذاب مى کند. مردمان کشورهاى در حال توسعه اصولاً گرفتار هستند نه به این دلیل که آنها فقر مالى و صنعتى دارند، بلکه مسله اصلى در فقر ذهنى و اندیشه اى آنان است. آنان نه قدرت اندیشه دارند که تا با استدلال و منطق و بصورت علمى ریشه حوادث را کنکاش بکنند و بالاتر از آن حتى جرات این را ندارند که اگر اندیشه کردند و علل وقوع حادثه اى را ریشه در اندیشه و اعمال نادرست خود یافتند مسولیت اعمال نادرست خود را بپذیرند و یا در صدد تصحیح اعمال نادرست خود باشند. اسرائیل و غرب موردى آماده براى یافتن سرمنشا همه عوامل مجهول تاریخى هستند. در عصر قدیم که بت پرستى رواج داشت مردمان آن عصر وقتى اتفاقى ناگوار برایشان مى افتاد و از هضم و یافتن سرمنشا این حوادث عاجز بودند، با چوبدستى به جان بت و خداى خود مى افتادند و او را بجرم سرمنشا و فاعل فعلى که اتفاق افتاده تنبیه مى کردند. بعدها که دوگانه خوب و شر که در خدا و شیطان نمود پیدا کرد پدیدار شد مردمان هر نوع اتفاقى را که عاجز از یافتن سرمنشا آن بودند و یا قدرت تفکرشان قادر به یافتن سرمنشا حوادث اتفاق افتاده نبود را به شیطان و قسمت نسبت مى دادند. خوشبختانه مردمان امروز تا جایى باور پیدا کرده اند که شیطان و خدا و نیروهاى ماوراء طبیعى تا حدى کشک است و آنها باید عوامل زمینى را براى علل اتفاق حوادث زمینى بیابند و بدین خاطر امروزه آنها اسرائیل و آمریکا و غرب را جایگزین بت و شیطان کرده اند. مثلاً بعد از نزدیک به چهل سال که از انقلاب پنجاه و هفت ایران مى گذرد عده عدیدى از کسانى خود نقش اساسى در پیروزى این انقلاب داشتند حتى نقش اساسى خود را فراموش مى کنند و همراه با سلطنت طلبان همصدا مى شوند که این انقلاب نتیجه کنفرانس گودالوپ و امریکا و غرب بود. در اینجا البته میشود پرسید که قربان شما که خودت زندان رفتى، رفیقانت کشته شده اند و هزار مدل هزینه مادى و معنوى دادید: آیا شما برگ چغندر بودید؟ یا مثلاً در ترکیه شاید صددرصد مخالفین مبارزین کردها اعتقاد دارند که پ ک ک توطئه اسرائیل و امریکا براى زمین زدن و فروپاشاندن ترکیه است و حکومت هم همیشه این ایده را تبلیغ کرده و بال و پر داده است، در حالى که بدون تکنولوژى و کمک هاى امنیتى اسرائیل و امریکا و غرب اصولاً ترکیه قادر به زمین زدن پ ک ک نبود و مثلاً دستگیرى رهبر پ ک ک عبدالله اوجالان به فرماندهى سازمان جاسوسى امریکا انجام شد. در اینجا نگارنده در مقام طرفدارى از اسرائیل و امریکا و یا مقام مخالفت با این دولتها نیستم و یا قصد تطهیر اعمال این دولتها را ندارم که مسله خود احتیاج به تحقیقى عمیق و اساسى دارد و اصولاً خودم با مطالعات پراکنده صددرصد معتقد به نقش منفى قدرتهاى بزرگ در دخالت در امور داخلى کشورهاى جهان سوم هستم. اما مسله اساسى در این است که در سیاست منطقه ما آنقدر هر چیزى را به اسرائیل و امریکا ربط داده اند که اصولاً شور این مسله در آمده است و آنقدر این مسله تکرار شده است که اگر این دولتها فردا طى تحقیقى مستند و معتبر بجرم دخالت در امور داخلى کشورهاى منطقه محکوم بشوند آنقدر تابحال راست و دروغ قاطى هم شده است که کسى حتى مدارک معتبر این دخالت را هم باور نخواهد کرد. کسانى که اسراییل و غرب را مشوق و باعث و بانى ایده استقلال کردستان عراق مى دانند باید از پشت این ماسک بیرون بیایند و اگر واقعاً مدرکى در این زمینه دارند رو بکنند. اینکه مقامى از اسرائیل ایده استقلال کردستان را امرى مثبت قلمداد بکند این البته بمعنى توطئه اسرائیل براى تجزیه عراق نیست. اسرائیل هم دولتى است که منافعى دارد و مقاماتش بسته به منافعشان سخنانى را مى گویند. جالب است که اسرائیل هر چه قدر بد باشد لااقل چندین برابر مترقى تر از داعش شیعه جمهورى اسلامى ایران است و این ادعا کنندگان همیشه شناسنامه بدست در صف سفارت جمهورى اسلامى آماده راى دادن به رژیم ماقبل تاریخ هستند که اصولاً چیزى بنام راى دادن را قبول ندارد. البته اگر هم مدرکى براى ارایه ندارند مى توانند به جلد اصلى خود برگردند و اگر دلیل و استدلالى شخصى در مخالفت با این همه پرسى استقلال دارند با دلیل و استدلالى که قلباً باور دارند مخالفت خود را ابراز بکنند. یعنى فعل همه پرسى از این مسله نشات مى گیرد که موافقان با فکر و استدلال و با عطف به باورهاى خود موافقت خود را با امرى اعلام مى کنند و در مقام موافق راى جمع مى کنند و مخالفان هم با عطف به باور و اندیشه خود مخالفت خود را ابراز مى کنند و مردم را به مخالفت با امرى که نمى پسندند تشویق مى کنند. یعنى مخالفت با استقلال کردستان عراق امرى ناپسند نیست و این حق هر کسى است که مخالف باشد و یا موافق باشد: اما نکته مهم تر این است که طرفین صداقت لازم را داشته باشند نه نقش دایه مهربان را بازى بکنند که کردها احتیاجى به دایه مهربان ندارند و نه در پشت الفاظ بى معنى و بى سندى مانند توطئه اسرائیل و غرب پنهان بشوند.
نکته دیگر در ادامه این بحث این است که آیا ما در اینجا بعنوان اتباع ایران چقدر محق به دخالت در امور عراق و کردستان عراق هستیم. در قدم اول این نکته روشن است که ما بطور مستقیم چون اجازه شرکت در رفراندم را نداریم نمى توانیم بصورت اصلى در بحث شرکت کرده و یا در آن تاثیرگذار باشیم و نه به زبانى مى نویسیم که اتباع حکومت اقلیم کردستان مطالب ما را بخوانند و مثلاً نوشته ما تاثیرى کوچک و یا بزرگ در شکل دهى افکار عمومى کردستان عراق داشته باشد. خوب یا بد بجز اتباع حکومت اقلیم خودمختار کردستان سواى مذهب و زبانشان کسى اجازه شرکت در این همه پرسى را ندارد، یعنى ما مخالفت و موافقت ما در مرحله اول نه تاثیرى بر انتخابات مى گذارد و نه کسى در اقلیم براى مخالفت و موافقت ما تره خرد مى کند و یا اصولاً این موافقت و یا حتى مخالفت ما حتى دیده هم نمى شود. یعنى بهتر است این واقعیت دولتها و مرزهاى قراردادى را تا حدى محترم بشماریم و در این توهم نباشیم که ما قادر به تعیین سرنوشت مردمان اقلیم کردستان هستیم. آنها خود سرنوشتشان را تعیین خواهند کرد و تنها آنها هستند که باید براى سرنوشت و آینده خود تصمیم بگیرند. اما در مرحله دوم این مسله براى ما بصورت غیرمستقیم شدید تاثیرگذار است و اصولاً پشت سر همه این موافقت و مخالفتها این تاثیرگذارى مد نظر موافقان و مخالفان است. روشن است که کشور ایران هم درگیر مسله ملیتها و مسله نابرابرى قومى و مذهبى است و شاید در آینده این مسله در مورد ایران هم صدق بکند و ملیتهایى خواهان همه پرسى براى تعیین سرنوشت خود بشوند. سواى اینکه این مسله چقدر احتمال وقوع دارد و چقدر نامحتمل است موضوعى است که کسى جوابى روشن براى آن ندارد، اما این مسله روشن است که مسله ملیتهاى غیرفارس-غیرشیعه موضوعى است که امروزه دغدغه تعداى از شهروندان ایران در مقام مخالف و موافق است و مخالفان همه پرسى کردستان هم اکثراً با عطف به این مسله بقول معروف گربه را دم حجله مى کُشند و با این طریق مخالفت خود را بنوعى با هر گونه ایده همه پرسى بصورت عام اعلام مى کنند. البته همانطور که در بالا خاطرنشان کردم مخالفت با این مسله تابو نیست، اما لازم است که مخالفان از پشت نقابى که به چهره خود زده اند بیرون بیایند و صادقانه نیت اصلى خود را با عطف به مسایل داخلى ایران با مردم در میان بگذارند تا بلکه بیشتر تاثیرگذار بشوند.

قهرمان قنبرى.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com