توجه زیاد مردم به مساله بی حجابی آزاده نامداری هر چند می تواند به خبرساز بودن مسایل مربوط به افراد شناخته شده مرتبط باشد، ولی به خوبی نشان میدهد تا چه اندازه زمینه بحث در مورد ریاکاری افراد متعلق به رژیم، در مورد حریم خصوصی و آزادیهای مدنی و بخصوص حجاب اجباری در ایران آماده است. بنطر میرسد که وارد مرحله جدیدی شده ایم
که نیازمند توضیح و تحلیل از طرف مبارزین جنبش زنان است. اکنون باید فعالانه در این زمینه وارد عمل شد، بحث کرد، نوشت و تحلیل کرد. مگر نه آنکه مبارزه با حجاب اجباری موضوع محوری تمام مبارزات زنان ازادیخواه از ۸ مارس۱۹۷۹ تاکنون بوده است؟ و مگر نه آنکه تا چندی پیش فعالان جنبش زنان در خارج کشور متهم میشدند که بدلیل “خارج نشینی” قادر به درک واقعیتهای جامعه ایران نبوده و در نتیجه بطور زودرس شعار “نه به حجاب اجباری” را مطرح می کنند؟ حالا که این تابو در حال شکستن است ( بخش بزرگی به یمن تلاش مسیح علینژاد که یک تنه به میدان آمده و با آزادیهای یواشکی و حالا هم با چهارشنبه های سفید تلنگر سختی به این تابو زده) ، میتوان و باید از این جنب و جوش و شور دمیده شده در زنان و همچنین مردان (هرچند هنوز محدود به اقلیت کوچک سکولار و از طبقه متوسط) استفاده کرد.
در رابطه با آزاده نامداری باید گفت که اگر او مانند بسیاری از زنان محجبه ایرانی در سفر به خارج از ایران خود را از قید و بند حجاب اجباری آزاد کرده و در یک فضای عمومی (در این مورد در کنار دریاچه Blausee دربرن سویس) در کنار همسر و کودک خردسالش مشغول صرف ابجو بود، نه تنها توجهی را برنمی انگیخت، بلکه عکسبرداری و فیلمبرداری از آنها ایجاد مزاحمت و نقض حقوق فردی و در نتیجه
مذموم و ناشایسته تلقی میشد، چنانچه تا کنون چنین بوده است. هرسال در ماههای تابستان شهرهای اروپایی پذیرای گردشگران ایرانی و یا خویشاوندان ایرانیان مقیم اروپاست.
بجز مادران سالمند و برخی افراد معتقد مدهبی، بسیاری از این افراد ترجیح میدهند از حقوق انسانی و شهروندی خود استفاده کنند و حجاب اجباری را یا بکلی کنار بگذارند و یا بخاطر ترس از عواقب آن در زمان بازگشت، گره روسریشان را کمی شل کنند.( داستان پروازهای خارجی حتی ایران ایر متعلق به دولت را همه شنیده ایم که چگونه مسافران گاه حتی پیش از ترک حریم هوایی ایران خود را از شر حجاب اجباری راحت میکنند). در مورد آزاده نامداری قصیه متفاوت است. او مبلغ مونث حجاب در جمهوری اسلامی است و تازه نه هر حجابی. او با پوشیدن چادر مشکی تحت شعار “چادر حجاب برتر است” و گفتن “خدا را شکر چادریم” در عکس تمام قد روی جلد مجلات، تبدیل به چماقی شده علیه زنانی که از دید رژیم “بد حجاب” تلقی می شوند و مجازاتشان میتواند جریمه نقدی ،اخراج از کار، شلاق و زندان باشد. این درست که کارمند تلویزیون رژیمی سرکوبگر باید بی چون و چرا از قوانین و مقررات
تبعیت کند، ولی آزاده نامداری تا کنون چنان وانمود میکرده که حجاب را نه تحت فشار مسولان و نه بخاطر پست و مقام اداری و یا شهرت
(مانکن اسلامی، هدیه الهی ) بلکه آزادانه انتخاب کرده است. او از ” افتخار” چادری بودن سخن میگفت. درست به این دلیل و به دلیل نقش آزاده نامداری در سرکوب میلیونها زن “بد حجاب” ایرانی است که پیک نیک خانوادگی او به موضوع مورد توجه همگان تبدیل شده و در نتیجه تجاوز به حریم خصوصی تلقی نمیشود. حال معلوم نیست این افشاگری توسط چه کسی و با چه هدفی صورت گرفته است. آیا مساله دعوای جناههای مختلف رژیم در میان است؟ آیا آزاده نامداری اکنون به مهره بی استفاده رژیم تبدیل شده است؟ آیا در موقع برگشت، انفصال از خدمت و عواقب دیگر در انتظار اوست؟ چرا فقط او بدلیل دورویی و ریاکاری مورد انتقاد قرار میگیرد در حالی که صاحب منصبان رژیم که در تمام این سالها ، پیش از او و بیشتر از او متوسل به تزویر و ریا شده اند تا این حد رسوا نشده اند؟ ایا این بخاطر همگانی شدن استفاده از اینترنت است ؟چرا از همسر او که او هم به نوشیدن ابجو مشعول است، صحبتی به میان نمی آید؟
شاید بزودی جواب این پرسشها را بیابیم. البته که ما استقبال میکنیم اگر زنی خود را از قید حجاب اجباری رها کند، حتی زنی چون آزاده نامداری چون در آن صورت نمونه ای است از شکست رژیم در مقابل مبارزات روزانه زنان ایران در سالهای طولانی.
آنچه برای جنبش زنان اهمیت دارد، موضع گیری صحیح و برخورد به مساله حجاب اجباری در این مرحله حساس و پیشبرد مبارزه علیه حجاب اجباری است.

آذر محلوجیان

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com