چندین سال پیش اکبر اعلمی گفته بود؛ جمهوری اسلامی ایران دست ۳۰۰ نفر دست به دست می شود! اگر امروز بدانیم که محمود واعظی در ۲۵ سالگی مدیر عامل شرکت مخابرات ایران بوده و امروز بعد از ۳۸ سال وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات می باشد، پس اعلمی حرف بی ربطی نزده است. واعظی را که ستون اصلی کابینه حسن روحانی می دانند، در مصاحبه ای گفته است؛ به نظر من آقای حسن روحانی میخواهد کابینه دوازدهم را ملی بچیند!
اگر چه بعد از احمدی نژاد این حلقه ۳۰۰ نفری می خواست کمی بیشتر از قبل باشد اما ایشان هزینه مخالفت با رهبری را با حذف یاران خود پرداخت کرد و این حلقه بدون تغییر در ماهیت به حیات خود ادامه داد. داخل این حلقه از هر دو طیف خودی به اصطلاح اصلاح طلب و اصول گرا وجود دارد و هیچ ربطی به دعوای حیدری- نعمتی و تقسیم بندی های داخلی شان ندارد.
محمد رضا خاتمی برادر سید خندان گفته است؛ روحانی باید کابینه آشتی ملی تشکیل بدهد و بنای اصلاحطلبی این نیست که شخص و جریانی را در درون خود حذف کند. مقصود کابینه ملی که از زبان واعظی و خاتمی جاری میشود، حذف هر گونه جریان سیاسی به غیر از حلقه تعریف شده برای آنها می باشد، چرا که خاتمی علنا نیت خود از آشتی ملی را حضور اصول گرایان در کنار اصلاح طلبان و یا استمرار طلبان ذکر کرده بود.
با اینکه بین شورای خود اصلاح طلب خوانده ها بر سر لیست انتخاباتی و بعد از آن بر سر سهم خواهی از کابینه دوازدهم روحانی تنش هایی ایجاد شده است، اما در نوع نگاه آنها به آشتی ملی هیچ تفاوتی دیده نمی شود. ملی بودن در نگاه آنها، یا ملی گرایی فارسی می باشد که در آرمانهای بسیاری از آنها از جمله حزب مردم سالاری به آن اشاره شده است و در جوک های دبیر کل آن حزب دیده می شود و یا همان تجمیع خاتمی و شریعتمداری می باشد.
دو گروه خود اصلاح طلب خوانده ها و اصول گرایان که هر دو در راهپیمایی های نظام شرکت می کنند، هر دو در انتخابات مردم را به پای صندوق فرا می خوانند، هر دو حرف های رهبر را فصل الخطاب می دانند، هر دو نظام را خط قرمز خود می دانند، هر دو به آرمان های امام ایمان و اعتقاد دارند، هر دو مرگ بر آمریکا می گویند، هر دو مرکز گرا هستند، هر دو نگاه مرد سالار دارند، هر دو پول نفت را به لبنان و سوریه می فرستند، هر دو اختلاس می کنند، هر دو با دید آسیمیلاسیون به ائتنییک نگاه می کنند، هر دو دشمن مشترک دارند… اینها حول کدام محور می خواهند آشتی کنند؟ اگر آزادی کروبی و موسوی از حصر برای آنها آشتی ملی محسوب می شود پس دلار آمریکا اگر بالا نرود، کماکان ۴۰۰۰ تومن خواهد ماند.
دکتر محمود سریع القلم در مقاله ای با عنوان مسیر آینده توسعه می گوید؛ توسعه یافتگی امری جهان شمول است و بدون شایسته سالاری، توزیع عادلانه امکانات، مشارکت همگانی و تقویت دموکراسی امکان پیشرفت در سطح ملی وجود ندارد. دسترسی به امکانات و فرصت های برابر تمامی شهروندان یک کشور هم از لحاظ اخلاقی، هم از لحاظ حقوقی جزء ارزش های جهانی محسوب می شود. دموکراسی سیستمی هست که تمامی افراد جامعه از هر زبان و مذهب و تفکری باید در فرایند تصمیم گیری های آن شرکت داشته باشند. با رشد درجه دموکراسی در بخش های مختلف، کشور به توسعه یافتگی پایدار دست می یابد.
راستی چرا جمهوری اسلامی و حتی کسانی مثل محمد رضا خاتمی که زمانی در حزب مشارکت شعار “ایران برای همه ایرانیان” می دادند، از نفوذ جریانات فکری خارج از چهارچوب تعریف شده خودی امتناع می ورزند؟ جلال آل احمد در یکی از بازجویی های خود به “ثابتی” بازجوی ساواک گفته بود؛ رادیو تلویزیون را یک هفته بدهید به یکی از ما، یا در مقابل همه مطبوعات ۴ ورق هم به ما بدهید. اگر ما نتوانستیم درک مردم را از جریان تغییر دهیم، آن وقت به ما بگویید عاجز و بی چاره. و الا سنگ را بسته و سگ را گشوده، هر کس می تواند حرف خودش را ولو موقتی به کرسی بنشاند. البته در ایران امروز کسی به دنبال اثبات محق بودن خود نیست، بلکه ۷۰ در صد آنها خواهان داشتن نماینده ای به نسبت جمعیت خود در راس تصمیم گیریهای سیاسی هستند.
محمدغانم الرمیحی، نویسنده و روزنامهنگار کویتی در مصاحبه با قلمرو می گوید؛ ایران به دولت کویت و بحرین می گوید، شیعیان باید به نسبت جمعیت خود در مراکز دولتی سهم داشته باشند. مثلا اگر ۲۰% مردم عربستان شیعهاند، باید به همین نسبت معلمان و خلبانان و پلیس و نظایر آن از شیعیان باشد.
آیا میشود این خواسته جمهوری اسلامی را برای مذاهب و مللیت های ایران هم عملی کرد؟ با عملی شدن سهم هر ائتنیکی در کابینه دوازدهم دولت روحانی به نسبت جمعیت آنها و یا سهم اهل سنت به نسبت جمعیت آنها در مراکز دولتی کشور به یقین قدمی به سوی آشتی ملی به معنای واقعی آن برداشته می شود؟ با نگاهی به کابینه یازدهم دولت روحانی، ما شاهد تبعیض وحشتناکی به نفع یکی از مللیت ها در گزینش وزیران هستیم. داشتن ۷ سهمیه وزیر برای اصفهانی ها نسبت به ۲ وزیر برای تورک ها در کابینه یازدهم دولت روحانی(تعداد وزرای اصفهانی ۳۵ برابر وزرای تورک به نسبت جمعیت شان)، از تبعیض آشکار به نفع یک قوم پرده بر می دارد. بحث شایسته سالاری هم از آن حرف های آلرژی زایی می باشد که کلیشه هایی مثل “ایران دست ترک هاست” را به یاد می آورد. چطور ممکن است مملکتی که اکثریت قریب به اتفاق پیشرفت ها و دست آوردها و اولین های آن مدیون تورک ها هست، شایسته ای به تعداد تنها یک استان نداشته باشد؟! خود آقایان هم در خفا به این حرف خود می خندند. البته اگر ملاک شایسته سالاری خوب فارسی صحبت کردن باشد، که هست! بهتر است به جای شعار شایسته سالاری، آشکارا هر آنچه که درونشان هست را بیرون بریزند و شعار زبان سالاری سر دهند. در آن صورت چه نیازی به ادامه یک سیستم با قدرت مرکزی غیر دموکراتیک هست؟ اگر ۷۰% جمعیت کشوری بازی را شروع نکرده عقب می افتند، چرا باید به این بازی تن دهند؟ و در این میان صحبت کردن از آشتی ملی دیگر چه صیغه ای هست؟
البته دود این آتش به چشمان تمامی آنهایی که چه با فخر فروشی به فارس گرایی و چه با همراهی کردن دو گروه مذکور، بر گوشه نشین کردن غیر فارس ها از دولت کمک می کنند، خواهد رفت. بدون قدم برداشتن به سوی آشتی ملی واقعی شامل مشارکت همه مللیت ها و اقلیت های مذهبی هیچ امیدی به رشد اقتصادی با در آمد سرانه ای که ایران ۲۰۵۰ را حداقل داخل ۵۰ کشور جهان قرار دهد، متصور نیست.
با سهیم نکردن همه مللیت ها و مذاهب در سیاست گذاری کشورکه یکی از پارامترهایی توسعه هست؛ شکنندگی، واگرایی و بی ثباتی جامعه نیز افزایش می یابد. سرمایه گذار خارجی هنگام سرمایه گذاری ایندکس های همگرایی، واگرایی ، شکنندگی و ثبات کشور مقصد را مورد توجه قرار می دهد، تا فردا روزی سرمایه خود را ولو برای مدت کوتاهی به ریسک نیندازد. اگر از چند کشور نفت خیز کم جمعیت خلیج صرف نظر کنیم، در آمد سرانه تولید ناخالص داخلی هیچ کشور تمامیت خواه و مشارکت ناپذیر با همه مردمان خویش جزء ۵۰ کشور برتر دنیا نیست. چین با آنهمه پیشرفت سریع اقتصادی، تا مسئله خود را با تورکستان شرقی(اویغورها)، تبتی ها،…، محدودیت های فردی و جمعی و نقض حقوق بشر در داخل را حل و فصل نکند، امکان رسیدن از پله ۷۰ در آمد سرانه به داخل ۱۰ کشور برتر جهان را ندارد. هیچ کشوری از این قائده مثتثنی نخواهند بود.
حالا با این چشم انداز و با این شکم گرسنه، چهچه زدن “ای ایران ای سرای امید”، “اتحاد اتحاد رمز پیروزی است” بدون تقسیم بندی عادلانه بین همه مالکان ایران به درد هیچ کس نخواهد خورد و سیل عظیم مهاجران ایرانی (چه فارس و چه غیر فارس) در پشت دیوار کشور های اروپایی را به ارمغان خواهد آورد(دادن ۳۰ میلیون به ازای هر فرد به قاچاقچی برای رسیدن به اروپا). بدون سهیم کردن مللیت ها و درک این مهم که ایران ملک مشاع همه مللیت ها می باشد و سیادت یکی از آنها بر همه با توجه به تجربه های تاریخی گذشته نتیجه ای جزء فلاکت نداشته و شکست سیاست مشت آهنین پهلوی ها برای یک رنگ کردن مللیت ها گویای این تجربه هست. بی جهت نبود که پیشه وری چپ با آن همه تفکرات جهان وطنی که داشت به حکومت مرکزی وقت گفت؛ چنانچه تهران راهِ ارتجاع را انتخاب کند، خداحافظ! راه در پیش! بدون آزربایجان به راه خود ادامه دهد! این است آخرین حرف ما! آذربایجان ایرلند آزاد بودن را به هندوستان اسیر بودن ترجیح می دهد.
شاید امروز هم معقول ترین تعریف از آشتی ملی را از زبان عاقل دیوانه نمایی به نام نادر قاضی پور می شنویم که به حاشیه رانده شدن تدریجی تورک ها از انقلاب ۵۷ تا به امروز را، با مطالبه افزایش سهم تورک ها در کابینه دوازدهم هشدار می دهد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
من به جای فارس سالاری بی شعور سالاری می گویم، اگر شعور بود، این همه غیر فارسی زبانی از بدو انقلاب این ملت-کشور به گند کشیدند فارس سالاری، از خلخالی و اردبیلی ها، از نعمت زاده ها و زنگه ها، کردان ها و رحیمی ها، بابک زنجانی ها، ضراب ها…
اگر شعورسلاری بود این منجلاب نبود، تو هم مشکل داری، قاضی پور مهلوم حال با اپپآن همه حاشیه سازی های زشت جنسی و کتک کاری و قاتلاق بازی و ضد زن بودن سهم خواهی نمیکرد، چرا نگفت شایسته سلاری، چرا می گوید سهم ترک ها! بعد از انتخابت آمدند فراکسون ترکها تشکیل دادند، اکر رجات داشتند قبل انتخابات این ترک نژادی پرستی شان شنان میدادند آن وقت میددیند در نمی از این شهر رای نیمی آوردند، مردم ایران با تمام عقب ماندگی ها به شدت ضد نژادپرستی هستندف چون اکثریت مردم می دانند اگر دنبال قوم گرایی بورند عاقبت بدتر عراق و سوریه و یمن و افعنستان روبرو خواهند شد. قوم گرایی سم مهلک ایران است. مسئله فراتر تجزی است، مسئله هستی و نیستی مردم است. که نظام ولایی پشیزی برای ایرانیت وفارسی بودن قائل نیست و زبان فارسی به رسم این ۱۲۰۰ ساله ابزار حکومت ها بوده چون بدلیلی مدارد، فارس سالاری نمی گفتی. الحق پان تورکیسک امیزه ای جهل و جعل است.
ایتن امار کذایی لب کوزه بگذارید، فارسی زبانی فراتر این حعلیات است.
من حاضرم به یک ترک زبان اشیستهر ای بدهم که لاقل رانت خورا نباشد و از موقهیتش سو استافده نکند، شما ده تا ترک زبان در این نظام سراغ بده کار سالام العمل و بدون سوءسابقه باشد تا من زنده باشم برایش تبلیغ کنم.
چهارشنبه, ۴ام مرداد, ۱۳۹۶
منتظر هستم، شاید رادیوزمانه مدهی ۀزادی بیان این پاسخ من را به این تورک گرای منتشر کند، نکند چیزی از خقیقت من نمیدکند. این زخمهای کهنه سانسور سالهاست جان سوخته ایرانیان آزادی خواه می سوزاند. از درون کشور تا بیورن، جهنمی درست کردن برای ایرانیان. سرنوشتی که آخر سر بیزاری از ایران رواج کیدهند. خرکت ضد بشری که مردم را ایم ملیت هزارن ساله بیزار می کند. ایرانیت چوب بزرگی و عظمت تاریخ کهم و حاکمیت استبدای و ظلم و فسادش میخورد و ما فربانیان کوچک آنیم. پانترکیسم هم یک مرضی افزون برامراض این ملت بیچاره است.
پنجشنبه, ۵ام مرداد, ۱۳۹۶
https://www.tribunezamaneh.com/archives/127750
به این لیست سخنان تازه علمالهدی را هم اضافه کنید
علم الهدی نماینده علی خامنه ای در استان خراسان رضوی و والی خود مختار این استان در آئین پاسداشت ۱۹ تیر و صدور فرمان مقام معظم رهبری در بحث احیای منطقه توس اظهار داشت: حکیم ابوالقاسم فردوسی اندیشمند و شاعری بود که سرمایه فکری خود را در مسیر توسعه و خدمت به ولایت اهل بیت(ع) قرار داد و کنار همه مفاخر بعنوان ایثارگر خطولایت در تاریخ شناخته شده است.
پنجشنبه, ۵ام مرداد, ۱۳۹۶
جناب افشار، منطق شما سلبی است، شما ترک گرایی تان داریدشت تماثیل یک نظام تئوکراسی مخفی میکیند! در یک نظام تئوکراسی همه چیز ابزار است، از خدا تا زبان تا قومیت، اگر لازم بداند این نظام رهبرش خامنه ای قررا میدهد، که هم سید است، هم مشهدی، هم نام خامنه آذرباجان دادر، یعنی با یک تیز سه نشان بزند، شما ترک گرایی تان بروید ردمان کنید، شما ده نفر آدم ترک زبان برای من در این نظام مثال بزنید وافعا فاقد سوءسابقه باشند و شایشتهف تا من ده نوشتار شخصا در همین تریبون زمانه تبلیغ کن.
پان ترکیسم هم سایر انحراف نزادپرستی مانند پان آریایی (ما همه از یک نزاد هستیم که از آفرذیقا احدادمان مهاجرت کرده اند، اریایی ها هر کی بودند بخشی از احداد ما هستند و مربوط به گذشته هستند و مفهوم تاریخی-فرهنگی دارند و نه نژادیف من هم الام انزجار ازآریاگرایی و نژادپرستی آریایا و سوءاستفاده کنندگانش از پان آریایی تا نازی ها میکنم/ ما همه ایرانی هستیم)…. گاه چنان خزنده و مرموز در وجود مغز انسان نوفذ میکند که اناسان متوجه نمیشود. بیین من از مردم ایران دل خوشی ندارم به خاطر مشکلات اخلاقی-رفتاری دارندف ولی هر کرای کنم ایارنی ام، شایسته سالاری وقتی میگویی دیگر از ترک یا فارسی زبان انتخاب کردند حرف بی معنی است، بایست هر که شایسته باشد انتخاب شود. مردم شهرهای عمدتا فارسی زبان و غیر ترک زبان، هنگام انتخابات مجلس به بسیاری کاندیدهای ترک زبان رای دادند، ولی یان نمایندگان آمدند فراکسیون ترک زبانان تشکیل دادند! این یعنی قومیت گرایی، مطمئن باشدی اگر این نمایندگان از ماهعیت ترک رگایی شانیش انتخبات روی نمایی می کردند لاقل نیم از آنها رای نیم اوردند، مردم ایران قومیت گرایی بیزارند، چون عواقب وحشتان ضد انسانی اش ددیه اند چه درگدشته مانند نازیسم و چخ اموروزدر منطقهف مشکل شما ترک زبانان که حییل تان در واقع مثل اکث رمردم ایران ملغمه ای تیره هیا نزادی مختلف هستید و بخاطر هژمونی ۷۰۰ ساله زبان ترکی در بخش هایی از یارن ترک زبان شده اید و هیچ نسبتی با تاتار-مغول و ترکمان آسیا مرکزی نداردی، کاسه داغ تر از آش شده اید باری زبان ترکی، زبان ترکی محترم است مثل هر زبان دیگر، ولی بدانید رد زمان قبل پهلوی بالع هزار سال این زبان رسمی و میانجی مردم ایران بود در اوج نترک تازی ترکمانان سلجوقی تا قاجاری! این زبان منعطف ادیبانه چنان مورد پسند مردمان خاورمیانه بود زمانی از بنگال تا بالکان مورد مردم و حکام بود تا اینکه استعمار غربی توطئه برچیدند این چشبندگی فرهنگی-ادبی را از شرق گرفت.
فردوسی چند اشتابه شادی کرد، او ترکان آن زمان آسیا مرکزی با تورانیان اشتابه رگفت و سروده های حماسی نبرد تورانیان و ایارنیان قاطی کرد با ترکمانان و شاید عمدا این کار کرد چون در قرن چهارم هچری عمده مهاجمان از شمال هراسان قبایل ترکمان و تاتار بودندف ولی فردوسی هیچ اشاره بد به مردم ادربایگان نکرد، منظور او از ترکان همان تورانیان بود، فردوسی نمی دانست چند سال بعد هو وطنان ایارنی اش در آذربایجان ترک زبان میشوند و کاسه داغتر از آش برای ترک گرایی!
یک شاعر ملی ایارنی مثل فردوسی عمدهکارش انتقال اسطیر و ترایخ رو به نابوید ایران باستانبود، اگر نان به نرخ روز خور بود بایست مدخ شاهان روز که اغب ترکمان بودن میکرد، فردوسی بالاخره انسان بود و انسان مثل من و شما جایزالخطاست. یک روشنفکر همیشه ممکن اشتابه کند ولی متوجه اشتابهش شد بایست اصلاح کند وگرنه یک جاهل احمق اتس و ممکن اتس بساری دیگر به چاه جهل و خرافه ببرد….
یکب ار دیگر با خود بیندیشید شاید درک کنید حرهایم/تمام
شنبه, ۷ام مرداد, ۱۳۹۶
جناب افشار(شخصا چند فامیل افشار دارم و اجدادشان ترک زبان بودند و چند فامیل کرد و ترکمان هم دارم کلا خانواده ما چند قومی است ولی از سر جبر و مکان فارسی زبان شده ام و ای کاش چند زبانه بودم اشید شانس بیشتری برای کار و اترابط پیدا میکردم!)، منطق شما سلبی است، شما ترک گرایی تان دارید پشت تماثیل یک نظام تئوکراسی مخفی میکیند! در یک نظام تئوکراسی همه چیز ابزار است، از خدا تا زبان تا قومیت، اگر لازم بداند این نظام رهبرش خامنه ای قرار میدهد، که هم سید است (تا دل حدود ده ملیون سادات ایران به دست اورد که فکر میکنند داشتن ولو چند ملیوینم از زن پیامبر اسلام موجب برتی شان است و. یک از این ژن پرستان اخیرا سوتی داده و نقل مجالس رسانه های زد شده!)، هم مشهدی (خراسانی و همسو دساتان مهدویت)، هم نام خامنه آذرباجان دارد (تا دل ملیون ترک زبان عمدتا ادربایجانی را بدست آورد) البته منکر این نمی شوم زحمت خود شخص ایشان که حتما کراهایی کردند چنی موقعیت شخص اول کشوری را حدود سی به دست آوره منظور شکل نمادین وی است / در مشهد وقتی مجمسه نادرشاه ساختند سه نفر پیرو پشت سر اوست، می گیوند این سنفر سرباز نماد سه تبار مهم ایران یعنی هجم، ترک، عرب است، یعنی با یک تیز سه نشان بزند، شما ترک گرایی تان بروید درمان کنید، شما ده نفر آدم ترک زبان برای من در این نظام مثال بزنید که وافعا فاقد سوءسابقه باشند و شایشته (با اسناد قطعی)، تا من ده نوشتار شخصا در همین تریبون زمانه تبلیغ کن.
یادتان هست چند سال پیش با صرق ۴۰ میلیون تومان پول بیت المال شهردای در حواشی میدان فردوسی ، دیوارنگاری از سروده های حماسی شاهنامه کردند و همین عمال آستان قدش به بهانه واهی ان آثار زیبا با رنگ نابود کردند!
شنبه, ۷ام مرداد, ۱۳۹۶
این پان ترکیسم هم سایر انحراف نزادپرستی مانند پان آریایی (ما همه از یک نزاد هستیم که از آفریقا احدادمان مهاجرت کرده اند، اریایی ها هر کی بودند بخشی از احداد ما هستند و مربوط به گذشته هستند و مفهوم تاریخی-فرهنگی دارند و نه نژادیف من هم الام انزجار ازآریاگرایی و نژادپرستی آریایی و سوءاستفاده کنندگانش از پان آریایی تا نازی ها میکنم/ ما همه ایرانی هستیم)…. گاه چنان خزنده و مرموز در وجود مغز انسان نوفذ میکند که اناسان متوجه نمیشود. بیین من از مردم ایران دل خوشی ندارم به خاطر مشکلات اخلاقی-رفتاری دارندف ولی هر کرای کنم ایرانی ام، شایسته سالاری وقتی میگویی دیگر از ترک یا فارسی زبان انتخاب کردند حرف بی معنی است، بایست هر که شایسته باشد انتخاب شود. مردم شهرهای عمدتا فارسی زبان و غیر ترک زبان، هنگام انتخابات مجلس به بسیاری کاندیدهای ترک زبان رای دادند، ولی این نمایندگان آمدند فراکسیون ترک زبانان تشکیل دادند! (در حالی که دموکراسی مدرن دیگر فراکسیون و حزب قومی یا مذهبی را بر خلاف روخ دموکراسی میداند، این تفرقه افکنی در میان ملت کثیراقوم است!) این یعنی قومیت گرایی، مطمئن باشید اگر این نمایندگان از ماهیت ترک گرایی شان پیش از انتخابات روی نمایی می کردند لااقل نیمی از آنها رای نمی اوردند، مردم ایران قومیت گرایی بیزارند، چون عواقب وحشتان ضد انسانی اش دیده اند چه درگدشته مانند نازیسم و چه امروز منطقه، مشکل شما امثال ترک زبانان که خیلی تان در واقع مثل اکثرمردم ایران ملغمه ایاز تیره های نزادی مختلف هستید و بخاطر هژمونی ۷۰۰ ساله زبان ترکی در بخش هایی از ایران ترک زبان شده اید و هیچ نسبتی با تاتار-مغول و ترکمان آسیای مرکزی ندارید، کاسه داغ تر از آش شده اید برای زبان ترکی، زبان ترکی محترم است مثل هر زبان دیگر، ولی بدانید در زمان قبل از پهلوی بالغ بر هزار سال این زبان رسمی و میانجی مردم ایران بود در اوج ترک تازی ترکمانان سلجوقی تا قاجاری! این زبان منعط، ادیبانه چنان مورد پسند مردمان خاورمیانه و شرق بود، که زمانی از بنگال تا بالکان مورد کاربرد ادبی و …. مردم و حکام بود تا اینکه استعمار غربی توطئه برچیدند این چسیندگی فرهنگی-ادبی را از مردمان شرق گرفت.
فردوسی چند اشتباه شاید کرد، او ترکمان آن زمان آسیای مرکزی را با تورانیان لشتباه گرفت و سروده های حماسی نبرد میان تورانیان و ایرانیان را قاطی کرد با ترکمانان و شاید عمدا این کار کرد (؟) چون در قرن چهارم هجری عمده مهاجمان از شمال خراسان قبایل ترکمان و تاتار بودند، ولی فردوسی هیچ اشاره بدی به مردم آذربایگان نکرد، منظور او از ترکان همان تورانیان بود، فردوسی نمی دانست چند سال بعد هوطنان ایرانی اش در آذربایجان ترک زبان میشوند و کاسه داغتر از آش برای ترک گرایی!
یک شاعر ملی ایرانی مثل فردوسی عمده کارش انتقال اساطیر و تاریخ رو به نابودی ایران باستان بود، اگر نان به نرخ روز خور بود بایست مدخ شاهان روز که اغب ترکمان بودن میکرد، فردوسی بالاخره انسان بود و انسان مثل من و شما جایزالخطاست. یک روشنفکر همیشه ممکن اشتباه کند ولی متوجه اشتباهش شد بایست اصلاح کند وگرنه یک جاهل احمق است و ممکن است بساری دیگر را به چاه جهل و خرافه ببرد….
یک بار دیگر با خود بیندیشید شاید درک کنید حرفهایم/تمام
شنبه, ۷ام مرداد, ۱۳۹۶
در تاکید کار غیر دموکراتیک تشکیل فراکسیون ترکها و این سهم خواهی قومیت گراینه و تفرقه افکنانه شان، باز میگویم عمل این نمایندکان بسیار مشکوک است، اگر این نمایندگان اندمی باور به دمورکاسی داشتند، هنگام کاندیداتوری در شههرای مهم که لاقل داری اکثریت نسبی یا مطلق ارسی زبان هستند، میگفتند میخواهند فراکسیون قوم گرایی ترک زبانان تشکیل دهندند، اما این کرا نکردند و وقتی خرشان زا پل گذشت و مردم به وعده و شعارهایشان رای دادند آمدند این فارکسیون تشکیل دادند، قومیت گرایی و مکذهبی گرایی در یک کشور-ملت متکثر از قومیت زبان و عقیده یک سم مهلک است. از نظر من ایارن به اندازه کافی وسعت و تنوع اقلیمی، دخایر طبیع و موقعیت ممتاز جغارفیایی دارد، اگر عادلانه و ببا آمایش سرزمین درست اداره شود، همه مردمانش در مدت کوتاهی شادی در رعض ده تا پانزده سال به سعادت و آرامش میرسند، منتها نیاز به انتخاب راه درست دارد، نوشتار بهشت اقتصادی: اسکاندیناوی در سایۀ مردمسالاری اجتماعی اجتماعی مطالغه فرمایید
http://pakabara.blogfa.com/post/21
شنبه, ۷ام مرداد, ۱۳۹۶