با وجود آنکه سالهاست همجنسگرایی و دوجنسگرایی در لیست راهنمای روانپزشکی دیگر یک بیماری محسوب نمیشود و به عنوان یک گرایشجنسی طبیعی پذیرفته شده است. متاسفانه هنوز شاهد این هستیم که بسیاری از روانپزشکان ایرانی به مسئله همجنسگرایی به دیده یک بیماری قابل درمان نگاه میکنند و با دستورالعمل سازمان بهداشت جهانی نسبت به معقوله جنس و جنسیت همگام نیستند. درنتیجه جامعه اقلیتجنسی ایران با تحمل آسیب به جسم و روان خود بهای این همگام نبودن اطلاعات علمی متخصصین مربوطه را میپردازند.
در اینجا به بررسى نمونه اى از این کاسبان دنیاى علم روانپزشکى پرداخته و نشان مى دهیم که چطور این افراد على رغم فقدان سواد علمى، در نبود نهادها و قوانین حمایتى براى همجنسگرایان در ایران، به سودجویى و نقض حقوق این افراد مشغولند.
ناشناس : آیا همه کسانی که همجنسگرا میباشند قابل درماناند؟
دکتر نجفی توانا: “نه همه کسانی که همجنسگرا میباشند. آنهایی که از لحاظ آناتومی سلامت میباشند تمایلات همجنسخواهانه آنها قابل درمان میباشد. مگر آنکه خودشان تحت تاثیر بعضی از شبکههای اجتمای باشند و نخواهند دست از تمایلات همجنسبازی خود بردارند. بطورکلی همانطور که گفته شد همه انحرافات جنسی قابل درمان می باشد.”
متن بالا، یک طنز یا داستان خیالی نیست. بلکه جواب صریح و قاطعانه پزشکی است که اعتقاد دارد همجنسگرایانی که از نظر آناتومی سالم هستند، میتوانند درمان شوند! و این مطلب را در مقالهای با عنوان “درمان همجنسگرایی، همجنسخواهی و یا همجنسبازی و هیپنوتیزم درمانی” مطرح کرده است و پزشک مذکور با این دیدگاه در بخش نظرات پاسخگوی افراد است.
در اینجا پرسشی مطرح میشود که منظور از “افرادی با آناتومی سالم” چیست؟ با توجه به اینکه نویسنده در جایی از نوشتار خود اشاره میکند: “هنوز مستندات پزشکی قدرتمندی وجود ندارد تا تائید کند که گرایشات همجنسخواهی ریشه جسمانی و فیزولوژیکی دارد مگر در مورد کسانی که علائم ظاهری و نقص جسمانی کاملا” آشکار است.” اما توضیحی نمیدهد که منظور از علائم جسمی آشکار چیست، احتمال میدهیم منظور نویسنده افراد دوجنسی یا اینترسکس هستند.
دوجنسی یا اینترسکس اصطلاحی کلی برای تعریف فردی است که با ساختمان تولید مثلی و جنسی متولد شده که در هیچکدام از تعاریف معمول تعیین شده پزشکی برای جنس مذکر و مونث جای نمیگیرد. به این افراد در پزشکی”هرمافرودیت” نیز گفته میشود. در این حالت ساختمان تشریحی جنسی و یا اندام تناسلی شخص به هنگام تولد جنبههای بارزی از هر دوجنس مرد و زن را دارد و یا فاقد هر دو علائم اولیه جنسی مردانه و زنانه است و از این رو نمیتوان جنس او را مؤنث یا مذکر تعریف کرد. دوجنسی بودن ضرورتاً در هنگام تولد قابل مشاهده نیست و در سن بلوغ و یا در سنین بالاتر توسط فرد کشف میشود. حتی مواردی هست که پس از مرگ فرد و بر اثر تشریح جسد متوجه دوجنسی بودن شخص شدهاند.
در اینجا اگر منظور نویسنده، اشاره به افراد دوجنسی است شاهد درهم ریختگی تعاریف هستیم. دوجنسی بودن فرد تاثیری بر گرایشجنسی وی نمیگذارد. و در واقع یک پدیده پزشکی است که امروزه فعالان حقوق اقلیتجنسی در تلاش هستند تا مانع از تطبیق اجباری جنسیت نوزادان دوجنسی در بدو تولد شوند. زیرا این نوزادان حق دارند تا در سن بزرگسالی خود تصمیم بگیرند که با بدن خود چه کنند. چه بسا افراد دوجنسی زیادی که در هنگام تولد توسط جراحی دارای اندام جنسی زنانه شدهاند اما با بالا رفتن سن نشان دادهاند که در واقع دارای هویتجنسیتی مردانه هستند، و برعکس.
در این مقاله، نویسنده با تعریفی که از ترنسجندر ارائه میدهد ما را شگفت زده میکند: “تراجنسیتی یا ترنسکشوال و یا ترنسجندر کسانی هستند که معمولا در آرزوی تغییر جنسیت میباشند” و بلافاصله در جمله بعد بیان میشود: ” بطور کلی همه گرایشات ذکر شده دارای شدت و ضعف می باشد ”
نویسنده به وضوح فرد ترنسجندر و ترنسکشوال را بخشی از یک “گرایش” میداند. به نظر میرسد دکتر نجفی توانا، نه تنها با معنی گرایشجنسی (رجوع شود به پینوشت) و هویتجنسیتی (رجوع شود به پینوشت) و دیگر انواع ترمینولوژی جنسیت آشنایی ندارد، بلکه در اشتباهی فاحش همجنسگرایان را بخشی از ترنسجندرها میشمارد. در حالی که همجنسگرایی یک گرایشجنسی است و ترنسجندر بودن مربوط به هویتجنسیتی است که کاملا جدا از گرایشجنسی افراد است.
دکتر نجفی توانا، با قرار دادن هر سه واژه ترنسجندر، ترنسکشوال و فراجنسیتی در یک سطح و دادن یک معنی کوتاه و ناکامل به آنها خود را راحت میکند. درحالیکه ترنسجندر یا فراجنسیتی، فردی است که ترجیح میدهد حضور اجتماعیاش در قالب ظاهر و رفتاری باشد که از تعاریف رسمی جنسیتی، و یا از تعاریف تثبیت شده از جنس مخالف فاصله داشته باشد.بسیاری از ترنسجندرها الزاماً به دنبال تغییر اندام جنسی خویش و کسب تمام صفات جنس مقابل نیستند و گاه مایل به انتخاب جنسیتی جدید و ورای هنجارهای جنسیتی دوگانهانگار هستند. این مفهوم گسترده افراد ترنسکشوال را هم در برمیگیرد. فرد ترنسسکشوال در واقع ترنسجندری است که خواهان عمل جراحی تطبیق جنسیت است.
این پزشک، در ویدئو دو دقیقهای خود (و در ادامه در مقالهشان) درحالیکه گرایشجنسی همجنسخواهانه و خود ارضائی را همراه با تمایلات سادیسم و مازوخیسم، حیوان خواهی و دیگر “انحرافات جنسی” معرفی میکند. با لحنی منطقی و ظاهرا دوستانه درصدد کسب اعتماد افراد، برای مراجعه به ایشان و “درمان” این “انحراف” است. بسیار به جاست که یادی کنیم ازحسین نحوینژاد، معاون امور توانبخشی بهزیستی که چندی پیش در کمیته رسیدگی به حقوق افراد با نیازمندیهای ویژه (معلولین یا افراد با آسیب عضو یا اعضایی از بدن) سازمان ملل، پس از طرح سوالى از سوى رییس کمیسیون مبنى بر اینکه آیا در ایران روش هاى درمانى اصلاحى براى همجنسگرایان اعمال مى شود یا خیر؟ در پاسخ، انجام هر درمان اجباری برای تغییر دادن افرادی با گرایشهای جنسی دیگر و الکتروشوکتراپی همجنسگرایان را تکذیب کرد. و حتی مدعی شد این افراد میتوانند از خدمات توانبخشی بهزیستی بهرهمند شوند. شاید منظور آقای نحوی نژاد مراجعه افراد به پزشکانی همانند دکتر نجفی توانا بوده است البته با تکذیب کامل هرگونه تلاش برای تغییر گرایشجنسی افراد!
همچنین در ادامه نویسنده از پیامدهای همجنسگرایی میگوید و به افسردگی در این افراد اشاره میکند. درحالیکه روانشناسان زیادی به صراحت و با ارائه تحقیقات خود اعلام کردهاند که این گرایشجنسی و هویتجنسیتی متفاوت نیست که سبب افسردگی افراد میشود بلکه فشارهای اجتماعی، استرس منتج از همجنسگراستیزی و ترنسجندرستیزی، طرد شدن از خانواده و جامعه، القا حس گناه، بیارزش و پلید انگاشته شدن از جانب دیگران به فرد عضو اقلیتجنسی است که افراد را به سمت افسردگی سوق میدهد.
پیامد بعدی عدم علاقه به تشکیل خانواده بیان شده است. ابتدا بگوییم که علاقه و یا عدم تمایل به تشکیل خانواده در هیچ جاى جهان بیمارى و یا علائم بیمارى نیست. چه بسا بسیارى از دگرجنسگرایان نیز که تعدادشان رو به افزایش است، علاقه اى به تشکیل خانواده، آن هم در فرم و شکل مورد نظر جناب پزشک ما ندارند. با اینحال در رد نظر ایشان کافى است بگوییم، اگر همجنسگرایان به تشکیل خانواده علاقه ندارند، پس چرا در تمام دنیا برای حق برابری ازدواج خود مبارزه میکنند؟ جناب “دکتر” همجنسگرایان هم مانند انسانهای دگرجنسگرا علاقه به تشکیل خانواده و ازدواج دارند فقط نه با غیرهمجنس خود.
در این بین درس تاریخی هم دریافت میکنیم که همجنسگرایی از آمریکا متولد شد و به دیگر کشورها “شیوع” پیدا کرد. ظاهرا دکتر علاقهای به مطالعه تاریخ ایران ندارند وگرنه قطعا با پدیده خواهرخواندگی (رجوع شود به پینوشت) زنان در ایران قدیم آشنا میشدند. یا هزاران مورد تاریخی دیگر که نشان دهنده وجود همجنسگرایی چه در مردان و چه در زنان در میان تمدنهایی قدیمی مانند ایران، چین، بینالنهرین و مصر باستان است.
در این بین چیزی که بسیار نگران کننده است مراجعه افراد آسیب پذیر به چنین طبیبانی میباشد. قطعا در ایران پزشکانی که دقیقا دیدگاهی مانند دکتر نجفی توانا به اقلیتهای جنسی داشته باشند کم نیستند. نمونه مراجعینى چون کامنت گذارى که در زیر مى بینید، نشان مى دهد که این فرد که معلوم نیست چه دکترایی و از کدام مرکز علمى.دارد، میزان خطر ناشى از چنین دیدگاه بیمارى انگارانه اى به همجنسگرایی را نشان مى دهد:
ناشناس: سلام من پدر دختری ۱۴ ساله هستم به نظر می رسد دخترم رفتارهای پسرانه دارد و به دوستان دخترش علاقه جنسی دارد در جمع پسر ها راحت است ولی در جمع دخترها معذب می شود به نظر تمایلات همجنس گرایانه دارد. آیا امکان درمان همجنس گرایی دخترم با توجه به سن کمش هست؟
دکتر نجفی توانا: شاید بهترین زمان برای درمان انحرافات جنسی همچون تمایلات همجنس بازی و یا همجنس خواهانه در همین سنین است.
همه ما چه عضوی از اقلیتجنسی باشیم و چه نباشیم، نسبت به نوجوانی ۱۴ ساله که در خطر انواع آسیب روحی و روانی و درمانهای خطرناک توسط افرادی مانند دکتر نجفی توانا قرار دارد مسئول هستیم.
پزشکی که هیچ کجای مقالهاش بیان نمیکند اگر هیپنوتیزم (که طریقهی انجام این روش هم جای بحث فراوان دارد) جوابگو نبود، چه بلایی بر سر بیمار آسیپ پذیر خود نازل خواهد کرد؟ روشهای درمانی که از آنها سخن میگوید چه چیزهایی هستند؟ آیا همان درمانهای اصلاحی همجنسگرایان، الکتروشوکتراپی، اجبار به تغییر جنسیت افراد که نحوینژاد صراحتاً وجودشان را انکار کرد نیست؟!
پینوشت:
۱ گرایشجنسی، کشش و تمایل عاطفی، جنسی و روحی است که سبب میشود فرد به جهت یا جهتهای خاصی متمرکز شود. امروزه اعتقاد براین است که گرایشجنسی یک طیف جنسی میباشد. و مانند نوک یک پیکان نیست که مستقیم به یک برچسب خاص اشاره کند.
۲ هویتجنسیتی، تشخیص ذهنی فرد از خود به عنوان مرد یا زن است. هویتجنسیتی فرد در واقع شامل رفتارهای بیرونی فرد در جامعه، خانواده و در ذهن خود فرد است که ممکن است مردانه یا زنانه باشد. همچنین ممکن است رفتار بیرونی فرد با اندامهای جنسی زمان تولدش سازگار و یکسان نباشد. به افرادی که هویتجنسیتی و اندام های جنسی فیزیکیشان هم راستاست سیسجندر و به افرادی که هویتجنسیتی و اندام های جنسیشان هم راستا نیست ترنسجندر گفته می شود.
۳ مراسم خواهرخواندگی مراسمی بوده است که در آن زنی که علاقهمند به زن دیگر است برای او یک “چرمینه” میفرستد و در صورتی که این علاقه دوطرفه باشد دریافت کننده هدیه آن را نزد خود نگه میدارد و دو زن در مراسمی به خواهرخواندگی (نوعی ازدواج) هم در میآیند.
راههای ارتباط با ما:
پیامک در تلگرام
کانال تلگرام
اینستاگرام
فیس بوک
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.