در اطراف من کسانی هستند که رای میدهند و کسانی که نمیدهند. هر دو برای تصمیمشان دلایلی دارند که برای خودشان قانعکننده است. رای دادن و ندادن نتیجه یک هفته و دو هفته تبلیغات و دعوا نیست، حتما در ذهن آدمها و دلشان دلایلی ریشهدارتر دارد، نتیجه ۳۸ سال زندگی در یک فضای سیاسی و اجتماعی
سال ۹۲ تصمیم آخرم را برای رای دادن از چانهزنیهای پسر جوانی پشت چراغ قرمز چهارراه جهان کودک گرفتم، یادم نیست که پسر استدلال منطقی خاصی کرده باشد، انگار صداقت یا امیدش مجابم کرد. اما آدمها همه اینطور تصمیم نمیگیرند این را میفهمم.
امسال هم تصمیم گرفتهام به حسن روحانی رای بدهم، آیا این به این معنی است که از همه سیاستهای دولت او حمایت میکنم؟ به هیچ وجه. از این رای دادن احساس شرم و افتخار هم ندارم همچنان که فکر میکنم در رای ندادن هم امروز موجب شرم و افتخاری نیست
روحانی رئیس جمهور محبوب من نیست، بسیاری از سیاستهای اقتصادی و اجتماعی او را نمیپسندم. انتقادات بسیاری به عملکرد او هست، انتقادات بیشتری به روند انتخابات و من بخش بزرگی از این انتقادات را قبول دارم.
اما وقتی زن هستی و در ایران زندگی میکنی، تفاوت دو رئیس جمهور برای تو به مراتب گرانتر وجدیتر از مردان تمام خواهد شد. این بار به عنوان یک زن به او رای خواهم داد. معتقد نیستم که او از صمیم قلب به حقوق زنان باور دارد، حتی نمیگویم که اولویت او برای سیاستگذاری است بارها در طول چهار سال گذشته دیدم که زنان را به مصلحتهای دیگر واگذار کرد و کوتاه آمد. اما میبینم که چرخش نیروهای سیاسی او را در سمتی قرار داده که ناچار باید صدای مطالبات زنان باشد؛ زنان، اقلیتهای قومی و محیط زیست و او این چرخش را تاب آورده است. من معتقدم به عنوان یک روحانی سیاستمدار با سابقهای که او دارد حتما برایش سخت هم هست که از آزادی و حقوق زنان و محیط زیست و اقلیتهای دینی و قومی حرف بزند، تغییر کردن راحت نیست حتی اگر ظاهری باشد، من برای این تغییر برای او احترام قایلم در حالیکه میدانم بخشی از دوستانم آن را مزورانه و بیاهمیت میدانند.
همه هویت من جنسیتی نیست، اما در این انتخابات زن بودنم برای انتخاب کردن مهمترین عامل تاثیرگذار است. زندگی کردن در ایرانی که رئیسجمهورش زنان را «ریحانه» بداند و معاف از بسیاری کارهای حرفهای، زندگی کردن در ایرانی که رئیس جمهورش اصلیترین وظیفه زنان را فرزندپروری و گرم نگه داشتن کانون خانواده بداند یا زندگی کردن در ایرانی که رئیس جمهورش همین امروز در قامت شهردار، تهران را پر از شعارهای ضد زن کرده است قطعا متفاوت خواهد بود با زندگی کردن در ایرانی که رئیس جمهورش از برابری زنان و آزادی و حق اشتغال و رفع تبعیض جنسیتی حداقل به عنوان تبلیغات انتخاباتی میگوید. بین فاطمه آلیا و شهیندخت ملاوردی تفاوت زیادی است حتی اگر فاصله ملاوردی با آنچه من میخواهم و میپسندم زیاد باشد.
ما میتوانستیم و میتوانیم قدرت پرسشگری و فرا رفتن از آنچه رئیس جمهور و برنامههایش میگوید را به دست بیاوریم و حفظ کنیم، چیزی که در چهار سال گذشته به شکل موثر نداشتیم. اما اگر مجبور باشیم از فرسنگها دورتر از جایی که همین امروز ایستادهایم شروع کنیم بخش بزرگی از این انرژی را هدر دادهایم. احمدینژاد یک وزیر زن داشت اما ما را در گفتمان مربوط به زنان لااقل در ساختار رسمی سالها عقب برد، این اتفاقی است که کاندیداهای دیگر غیر از حسن روحانی در صورت رسیدن به قدرت بسیار بدترش را خواهند کرد.
بسیاری از دوستانم از دستهای آلوده نگرانند، حق هم دارند اما برای من این یک انتخاب است، من دستهای آلوده را انتخاب میکنم چون در شرایط فعلی به نظرم درستترین و مسئولانهترین کار است. اگر روزی دموکراسی و برابری در این سرزمین مستقر شد آنچنان که ما آرزو میکنیم و آن روز این «رای دادن» در دادگاهی منصف به ضرر روند رسیدن به دموکراسی و آزادی و برابری شناخته شد، مجازات این دستهای آلوده را خواهم پذیرفت.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
خانم نفیسه آزاد، هیچ یک از استدلالهایی که کرده اید، به تصمیمی که گرفته اید راه نمی برند. در عوض همه استدلالهایی که کرده اید، به این منجر می شوند که رآی ندادن از رآی دادن بهتر است.
یک ضرب المثل قدمی بسیار حق به جانب گویای حقیقتی است که آنها را با استدلالهایتان پنهان کرده اید، به خصوص که به عنوان یک زن تصمیم گرفته اید:
در کف شیر نر خونخواره یی/ غیر تسلیم و رضا کوچاره یی
سخن آخر این که نمی دانم سن و سال شما به سالهایی که روحانی و دیگران بر سر کار آمدند قد می دهد یا نه؟ اما اگر از نسل پیشین خود بپرسید به شما می گویم که آن چه درباره روحانی و خاتمی و میرحسین گفته می شود، مطلقا بدبینی نیست. تجربه است. این دو جناح این رژیم هیچ تفاوتی با هم ندارند و رأی شما هیچ چیز را تغییر نمی دهد.(مسائل زنان در ایران اسلامی هم بماند برای فرصتی دیگر)
شنبه, ۲۳ام اردیبهشت, ۱۳۹۶