نوشته: رضا جاسکی
تعداد کلمات:۱۳۰۶
در همه جا مردم در انتخابات به امید تغییر شرکت میکنند. نقطه آغاز حرکت همه نیروهای پیشرو جامعه کوشش در جهت فراهم کردن شرایط مساعد تغییر است. این نکتهای است که همه سیاستمداران دریافتهاند و حتی ارتجاعیترین آنها نیز مرتبا صحبت از تغییر میکنند. مسأله اصلی این است که اولاً تغییری صورت خواهد گرفت؟ و این تغییر در کدام جهت است؟ در جهت منافع مردم است؟ در ایران در طی سالیان سال برخی صرف شرکت در انتخابات که وظیفه آن جابجایی و تقسیم قدرت در میان نیروهای سیاسی است را به معنی ترویج دمکراسی قلمداد مینماید. نهاد انتخابات و بسیاری دیگر از نهادهای دمکراتیک در کشورهای دیکتاتوری از محتوی اصلی خود خالی شده است. شرکت در انتخابات با توجه به این واقعیت باید صورت گیرد.
اگر در گذشته هنگام صحبت از انتخابات، قبل از هر چیز برنامه انتخاباتی یک حزب و یا یک کاندیدای انتخاباتی مورد بحث قرار میگرفت و بر پایه آن نیروهای سیاسی تصمیم به حمایت از یک کاندیدای معین میگرفتند، امروز دیگر نیازی به این کار وجود ندارد. سران رژیم، نیروهای سیاسی و مردم بر پایه ترس در انتخابات شرکت میکنند.
یک دهه قبل، الن بدیو انتخابات فرانسه را بر پایه ترس تشریح نمود. اینکه چقدر تحلیل وی از انتخابات فرانسه، بخصوص کل انتخابات پیشرو را برای پایه ترس میتوان توضیح داد یا نه موضوع بحث ما نیست اما به خوبی میتوان از شیوه استدلال او در مورد انتخابات در ایران و مثلاً انتخابات پیش رو استفاده کرد.
ولیفقیه، نظامیان رانتخوار، روحانیت و نیروهای محافظهکار خواهان برگزاری هیچ انتخاباتی نیستند زیرا در حکومت دست بالا را دارند، آنها فکر میکنند که موقعیت غالب و امتیازهای فراوانی که در اختیار دارند مشروط، متزلزل و موقتی است. این به ترس از مردم، ترس از نیروهای خارجی از دخالت در ایران، ترس از اعتدالیون،« اصلاحطلبان» که ممکن است این شرایط را دگرگون کنند بدل میشود. آنها هیچ طرح بزرگی برای آینده ایران ندارند. تنها طرحشان قدارهکشی در منطقه برای گسترش نفوذ خود به هر قیمتی از ترس احتمال حمله خارجی است. آنها باور دارند که به کشور امنیت بخشیدهاند. فکر میکنند در منطقهای که جنگ بیداد میکند، حضور قوی نیروهای نظامی ایران در کشورهای همسایه مانع رسیدن آتش جنگ به ایران میشود. اینکه مرزهای دفاع از ایران را به خارج از ایران منتقل کردهاند. در ایران ، قدرت را در دست دارند و در پی ساختن هیچ مدینه فاضلهای نیستند و نمیتوانند ایندهای بهتر از اقتصاد مقاومتی ترسیم کنند. این ترس آنها محافظهکارانه است. هیچ چیز نویی در خود ندارد. آنها درواقع خواهان تغییر نیستند، بلکه خواهان حفظ شرایط موجود به شیوه خود هستند.
از سوی دیگر ما با ترس اعتدالیون، اصلاحطلبان روبرو هستیم. آنها در قدرت شریک و در نتیجه شریک بسیاری از ترسهای محافظهکاران هستند. اگرچه لیست کاندیداهای خود را در انتخابات قبلی لیست امید نامیدند اما هیچ طرح امیدبخشی ندارند. آنها ، هم از مردم ترس دارند هم از محافظهکاران. ترس از تقلب در انتخابات. ترس از نداشتن امکانات کافی برای تبلیغات. ترس از شورای نگهبان برای آنکه ممکن است کاندیداهایی چون احمدینژاد را تائید و روحانی را حذف کند. ترس از اینکه بایستی در چند جبهه مبارزه کنند. ترس از اینکه اختلافات با ولیفقیه بیشتر شود. آنها از مردم نیز میترسند زیرا کارنامه خوبی از خود نشان ندادهاند و مردم ناامید شدهاند. آنها به مردم نیاز دارند، اما از ترس بیرون رفتن از چارچوب پذیرفته شده در جمهوری اسلامی، از ترس عدم کنترل مردم به آنها مراجعه نخواهند کرد و از آنها یاری نخواهند طلبید. آنها، درست در نقطه مقابل محافظهکاران فکر میکنند که اگر در قدرت باقی نمانند، صلح از کشور برچیده میشود. تنها راه جلوگیری از جنگ تفاهم با کشورهای غربی و کشورهای منطقه است. اگرچه به صلح فکر میکند، اما حاضر نیستد مشارکت نظامیان در جنگهای سوریه، عراق و یمن را محکوم کنند. زیرا آن را قبول دارند و یا اینکه از ترس خشم ولیفقیه در این مورد سکوت کردهاند. ترس آنها هم چون ترس گروه قبلی محافظهکارانه است. آنها خواهان حفظ ولایت فقیه، شورای نگهبان، قوانین پوسیده تبعیضگرایانه به هر قیمتی هستند. آنها حداقل امروز حتی شعار تغییر نمیدهند.
اما یک ترس دیگری نیز وجود دارد که از ترس اولیه ناشی میشود. ترس بخشی از نیروهایی که در خارج از نظام قرار دارند. نیروهای اپوزیسیون. این ترس مشتق از ترس اول است. ترس از اینکه نظامیان- نظامیانی که خود از مردم به خاطر احتمال از دست دادن قدرتشان میترسند – قدرت بگیرند. ترس از اینکه اگر نظامیان به قدرت برسند، امکان مداخله خارجی بیشتر میشود. ترس از اینکه ایران سوریه میشود. ترس از ملغی شدن جمهوری به خاطر به قدرت رسیدن رئیسی. اگرچه همین اپوزیسیون معتقد است که قدرت حاکم کنونی ولایی-نظامی است، ولی آنها در پی یک دست کردن حکومت هستند.
در عین حال در میان اپوزیسیون یک ترس دیگر وجود دارد. اپوزیسیونی که فکر میکند اگر در انتخابات شرکت کند، باعث مشروعیت بیشتر نظام میشود، یعنی ترس از مشروعیت بیشتر. ترس از اینکه مردم از ترس نظامیان رأی دهند. این اپوزیسیون از قدرتگیری نظامیان ترسی ندارد زیرا معتقد است که آنها هماکنون قدرت دارند و فرقی بین محافظهکار و اعتدالی پیدا نمیکند.
مردم به هر سویی که مینگرند فقط ترس را میبینند. آنها از شرایط موجود بسیار ناراضی هستند، اما تقریباً همه نیروهای سیاسی داخلی و خارجی، اسلامی و سکولار، محافظهکار، اعتدالی، اصلاحطلب یا اپوزیسیون به آنها هشدار میدهند که در بهترین سناریو، وضع به حالت کنونی باقی میماند. و باید از رأی خود برای حفظ شرایط امروز استفاده کنند. باید حتماً در انتخابات شرکت کنند و به محافظهکار یا اعتدالی رأی دهند. آنها را از رأی ندادن میترسانند. بخش کوچک دیگری نیز وجود دارد که آنها را رأی دادن میترسانند زیرا رأی دادن آنها باعث تحکیم بیشتر رژیم حاکم میشود.
در موضوع انتخابات، خصوصا انتخابات مهمی چون ریاست جمهوری، ترس بر همه حکومت میکند. آیا نباید ترس داشت؟ مسلماً ترس احساسی نه فقط انسانی بلکه حیوانی است. باید به آن در خیلی موارد احترام گذاشت. اما آیا وظیفه نهاد انتخابات تقسیم ترس است؟ ترس از قدرت گرفتن دیگری؟ یا اینکه ایجاد شرایطی برای رقابت نیروهای سیاسی و تقسیم قدرت بنا بر شایستگیشان! دادن امید به مردم. امید به مردمی که در قعر زندگی میکنند. مردمی که با وجود ثروت فراوان، بخش بزرگی از انان همچنان در فقر و بیکاری به سر میبرند. و امروز حتی وعده خشک و خالی بهتری نسبت به گذشته نیز به انان داده نمیشود.
در جمهوری اسلامی محافظهکاران، اصلاحطلبان و نیز بخشی از اپوزیسیون ، با ترسانیدن مردم آنها را به شرکت در انتخابات تشویق میکنند. تکلیف ما در مقابل نیروهای حاکم روشن است. هدف آنها کشانیدن مردم به پای صندوقهای رأی و مشروعیت بیشتر بخشیدن به نیروهای حاکم است. اما وظیفه اپوزیسیون تشویق مردم به انتخابات از طریق ترساندن مردم نیست. یک رهبر سیاسی که در پی تغییر و تحول در جامعه است نمیتواند با تکیه بر ترس تغییری در جامعه ایجاد کند. نترسیدن به معنی دعوت به آغاز یک انقلاب خونین نیست. اگر رهبران بزرگی چون گاندی تحسین ما را بر میانگیزند ، این در درجه اول به خاطر قدرت آنها در از بین بردن ترس دل مردم برای تغییرات مثبت در جامعه از طریقی مسالمتامیز بود و نه ایجاد رعب و ترس در دل مردم. ترس محافظهکار است و وظیفه همه محافظهکاران تکیه بر این احساس است. در جمهوری اسلامی، در دوره کوتاه انتخابات امکانات محدودی برای نه تنها ابراز عقاید بلکه اقدام به تظاهرات مسالمتامیز برای طرح تغییرات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در جامعه است.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.