نظر یکی از برجستهترین فعالهای کشور بر منکران تغییرات اقلیمی کابینه دونالد ترامپ و اینکه چطور بایستی با برنامه عمل سوختهای فسیلی دوستِ این کابینه مبارزه کرد
نوشته بیل مککیبن
ترجمه سیدمصطفی رضیئی
از صفحه به فارسی برای اقلیم
منتشر شده در مجله رولینگ استون، ۲۴ ژانویه ۲۰۱۷
…
توضیح مترجم: بیل مککیبن در این مقاله که پیش از رای موافق کنگره به دولت دونالد ترامپ منتشر شده بود، از رابطه این نامزدها با صنعت سوختهای فسیلی میگوید، از مخاطبش میخواهد تا در ۲۹ آپریل ۲۰۱۷، در صدمین روز این دولت در راهپیمایی دفاع از محیطزیست و مبارزه با تغییرات اقلیمی در سرتاسر امریکای شمابی حاضر بشوند.
…
اینکه گروه انرژی و محیطزیست ترامپ را «منکران اقلیمی» بخوانی، مثل اشاره به این میماند که دسته «کله مِتی»های محلهتان (توضیح مترجم: عبارتی خیابانی برای اشاره به معتادهای متآمفتامین یا مت که مصرفش باعث نقص بدن از جمله ریزش دندان میشود) یک زمانی دندان داشتهاند. این حرف درستی است و البته به اشتباه، جای علایم بیماری را با خود آن عوض میکند.
بگذارید رک صحبت کنیم. تاکنون، سال ۲۰۱۶ گرمترین سال سنجیده شده در تاریخ معاصر است، همچنین رکوردهای سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۴ را درهم شکسته است. گرمایش فزاینده دمای میانگین زمین دیگر یک نگرانی مرتبط به آینده نیست – چون همینالان درست وسط بزرگترین بحران رودرروی بشریت قرار داریم. خب، بهرغم اینکه نامزدهای ترامپ در طول جلسههای تایید صلاحیتشان قبول کردهاند که «اقلیم در حال تغییر است» و «انسان در این میانه، تاثیرگذار بوده،» ولی وقتی اسکات پریوت، نامزد ریاست سازمان محیطزیست (ایپیاِی) سال گذشته گفت که «دانشمندها به مخالفتشان (در موضوع تغییرات اقلیمی) ادامه میدهند،» در حقیقت داشت یک دروغ گنده و مهم را میگفت: علم آشکارا فهمیده است که سوزاندن ذغال سنگ و گاز و نفت دارد زمین را با سرعت تمام گرمتر میکند. وقتی نامزد وزارت انرژی، ریک پِری، اصرار میورزد که تغییرات اقلمی «یک گندِ ساختگی و جعلی» است و حتی خیال میکند که زمین در حال سردتر شدن است، صرفا خل شده بود – دهها هزار دانشمند در سرتاسر کره خاکی، دههها صرف این کردهاند تا دقت خطای پیشبینیهایشان را کاهش بدهند، هرچند ذوب یخچالهای طبیعی و سرعت بالای اسیدی شدن آب اقیانوسها آشکارا میگوید که همین دانشمندها دارند حرف حساب میزنند. وقتی نامزد وزیر کشور، ریان زینک، تغییرات اقلیمی را بهخاطر «دمای فزاینده بالای اقیانوس» سرزنش میکند، منسجم حرف نمیزند:چرا یک مرتبه اقیانوسها تصمیم گرفتهاند تا گرمتر بشوند؟ آیا این به خاطر ادرار شیرماهیهاست؟
ماجرا البته بدین شکل هم نیست که دکتر پریوت به دکتر زینک یک روز تماس گرفته و گفته باشد که «خوانشم از دادههای زمینشناسی مرتبط به دمای میانگین زمین مرا به این فکر واداشته که بدنبال رشد کربن، دمای پیشین بین قارهها افزایش یافته است.» بعد هم اینطور نبوده که دکتر پری را در میانه ضبط برنامه «رقص با ستارهها» خواسته باشند تا نتایج این خوانش را بررسی کند.
نه، پیشِ روی منکران اقلیمی چیزی دیگر قرار میگیرد و آن فقط شیدایی به سوختهای فسیلی است. این آدمها هیچی در مورد علم نمیدانند، ولی عاشق ذغال سنگ و نفت و گاز هستند – آنها از ایالتهایی لبریز کربن مثل اوکلاهاما یا تگزاس میآیند و شغلشان به لطف تزریق پول نفت بدینجا رسیده است. رِکس تیلرسون، به ما برای وزارت امور خارجه پیشنهاد شده است و او در عمرش به معنای واقعی کلمه به جز با سوختهای فسیلی، با چیزی دیگر کار نکرده است – در سال ۱۹۷۵ مهندس عمران خودش را از دانشگاه تگزاس گرفته است و بلافاصله در خدمت اِکسان در سمت «مدیر تولید» مشغول به کار شده است. وقتی او به خدمت دولت امریکا دربیاید، این دومین شغل زندگیاش خواهد بود.
اینها آدمهای صنعت سوختهای فسیلی هستند – هیچ مرزی با این صنعت ندارند. پریوت زمانی در نامهای به سازمان محیطزیست که الان قرار است رهبریاش کند، به این سازمان تاخته بود (البته به اشتباه، واقعیتها در گذر زمان خلاف حرف او را نشان دادند) که تخمینی فراتر از واقعیت نسبت به آلایندگی هوای گازهایی دارد که از اوکلاهاما استخراج میشوند. درحقیقت، او نامه را ارسال کرده بود، ولی خودش آن را ننوشته بود – این متن را انرژی دیون نوشته بود که یک موسسه پیشرو محلی در موضوع فرکینگ گاز مایع است. این شرکت برای کمپین او برای سمت دادستان کل این ایالت در سال ۲۰۱۴، ۵ هزار دلار داده بود، بعلاوه ۱۱۴ هزار دلاری که او از سود صنعت انرژی به جیب زده بود. چیزی هم سقوط او را نشانه نرفته است، شامل بر این واقعیت که اوکلاهاما تا همین اواخر از لحاظ زلزله، یک گوشه بیاهمیت قاره بود ولی به ناگهان تبدیل به پایتخت زلزله امریکا شده است، چون فاضلاب فرکینگ را به گسلهای زمین تزریق میکنند. شیفتگی بالینی این افراد به عمق شکست حفاری در فیلم «منظره عمق آب» است: کاستن از قیمت نفت «برای بشریت پذیرفتنی نیست،» تیلرسون این را به سهامدارهای اِکسان گفته و ادامه داده بود، «چه فایدهای دارد تا زمین را نجات بدهیم اگر قرار باشد که بشریت رنجش را بکشد؟»
جایگاه اخلاقی مورد سوختهای فسیلی ریشه در این نظر دارد که ذغال سنگ، سپس نفت و گاز، تمدن بشری را متحول ساخته است. که حقیقت هم دارد: از اوایل قرن هجدهم آموختیم تا ذغالسنگ بسوزانیم و این به جهان غرب قدرتی معادل بردههایش را دارد. یک بشکه نفت برابر برخی محاسبات، برابر ۲۳ هزار ساعت کار به توان یک آدم است. به ناگهان ما میتوانستیم فاصلههای طولانی را طی کنیم و بیشتر ما، کار بر سر زمین را رها کردیم. آدمی میتواند بحث کند که آیا اینها تغییرات خوبی بودند یا که نه؛ برخی از حسهای بیریشگی و گسستگی ما از همین آزادی ریشه میگیرند. ولی این روندی تحولساز بود – شکی در این بخش بحث نیست.
بااینحال، برای دار و دسته ترامپ،گذشته تا ابد سرآغازی بر آینده است. اگر سوختهای فسیلی در قرن هجدهم خوب بودهاند، پس در قرن بیست و یکم هم خوب هستند. به عنوان مثال، آنها نمیتوانند حتی خیال کنند که دنیا ممکن است بدون ذغالسنگ و نفت و گاز، پیشرفتی هم داشته باشد. تیلرسون به شورای روابط خارجی در سال ۲۰۱۲ گفته بود، «هنوز صدها میلیون نفر، میلیاردها نفر بر زمین در فقر مطلق زندگی میکنند. آنها هم عاشق سوزاندن سوختهای فسیلی هستند، چون همین زندگیشان را بیاندازه بهبود خواهد بخشید و کیفیت سلامت خودشان و سلامت بچههایشان و آیندهشان بیاندازه افزایش خواهد یافت.»
البته این تصویر خوشگل وابسته به نادیده گرفتن اثرهای جانبی سوزاندن سوختهای فسیلی است. دادههای یک مطالعه مهم به ما نشان میدهد که از الان تا سال ۲۰۳۰، بیش از ۱۰۰ میلیون نفر در کشورهای در حال توسعه به خاطر اشتعال سوختهای فسیلی خواهند مرد. پکن در میانه ماه دسامبر گذشته، مدرسههایش را تعطیل کرد چون مهدود فراتر از آنی بود که بتواند از خانه بیرون رفت؛ در دهلینو، یک تخمین میگوید که هماکنون نیمی از ۴.۴ میلیون بچه مقیم شهر، ششهایی برای همیشه آسیبدیده دارند. برای همین هم چین و هند، بیپناه سعی میکنند تا از سوختهای فسیلی فاصله بگیرند: مصرف ذغالسنگ چین کاهش یافته است و هند مهلت قانونی برای ساخت نیروگاههای تازه ذغالسنگی اعلام کرده است. اوکلاهاما البته همچنان شیفته سوختهای فسیلی است، ولی بقیه سیاره راه خودش را گرفته و میرود.
و با کمال خوشوقتی، برایشان گزینه دیگری هم وجود دارد و همین را فرمانده کل و کابینهاش تا میتوانند نادیده میگیرند: انرژیهای تجدیدپذیر، بخصوص نور خورشید و باد. به ناگهان انرژیهای تمیز فقط در دسترس نیستند، بلکه ارزان هم شدهاند. سیلاب تیتر نخست رسانهها در میانه ماه دسامبر میگفت که انرژی خورشید هماکنون ارزانترین راه تولید انرژی بر زمین است. این تیترها بر پایه یک تحقیق بلومبرگ بودند که نشان میداد در نیروگاههای تازه از شیلی گرفته تا هند تا آفریقای جنوبی، «منابع تجدیدپذیر با قامتی استوار وارد عصر تضیعف» قیمت انرژی تولیدی سوختهای فسیلی میشوند.
این خیلی ساده میگوید: اگر در دنیای در حال توسعه دنبال سود هستید، قاعدتا سراغ ساخت یک نیروگاه گنده انرژی خورشیدی میروید. اگر هم در یک کلبه جایی دور از دسترس سوختهای فسیلی قرار گرفتهاید، قطعا برایتان بهتر است که یک صفحه ارزان خورشیدی برای سقفتان بخرید تا اینکه منتظر دولت مرکزی باشید تا ستون بر پا کند و سیم بکشد و برق به خانهتان بیاورد. «بحث اخلاقی» سوختهای فسیلی دیگر متلاشی شده است.
البته منکران منابع تجدیدپذیر انرژی همچنان پا برجا هستند. این منابع حالا به زشتی و وقاحت خواهر دو قلویشان، تغییرات اقلیمی شدهاند. همین آدمهایی که اصرار میورزند فیزیک در موضوع تغییرات اقلیمی اشتباه میکند، حالا اصرار میورزند که خورشید و باد نمیتواند در زمانی کوتاه انرژی موردنیاز ما را تامین کند. بحث سنتیشان هم در این است که «خورشید شبها غروب میکند» که این واقعیت را نادیده میانگارد که قیمت باطریها هم همراه قیمت قابهای خورشیدی سقوط کرده است. گفته «ما سوخت مایع برای جابهجایی ماشینی لازم داریم» که بر خلاف، به عنوان مثال، ظهور ماشینهای الکترونیکی شرکت تِسلا است. این نظر هم وجود دارد که فنآوریهای تجدیدپذیر یک جور اسباببازیهای وابسته به مد روز هستند. اِکسان حاضر نیست سرمایهگذاری سنگینی بر این منابع داشته باشد و این را تیلرسون در ۲۰۱۵ به سهامدارهایش گفت، چون «نمیخواهیم تعمدانه پولی از دست بدهیم.» در حقیقت، چندین سال است که سوختهای فسیلی بدترین رتبهها را در میان عملکردهای صنایع در بازار سهام میگیرد و سرمایهگذارها پولهایشان را بیشتر سمت منابع تجدیدپذیر هدایت میکنند، چون آشکارا رشد این منابع پیشِ روی ماست. در درازمدت، منکران منابع تجدیدپذیر، تسلیم اقتصاد خواهند شد. میتوانید هم راحت متوجه کلاهبرداریشان بشوید، چون یک دهه است از یک زبان و بحث استفاده میکنند، هرچند در همین دهه قیمت تولید انرژی از خورشید ۸۰ درصد سقوط کرده است.
منکران اقلیمی البته به همین دلیل تبدیل به حریفی خطرناک میشوند. شرایط اقلیمی به سرعت تمام رو به وخامت به ما میگوید که «راه طولانیای» وجود ندارد، بلکه فقط میتوان به تغییری ضروری بسنده کرد که با سرعت تمام اتفاق بیافتد، تا اینکه صبر کنیم اقتصاد به تنهایی این دوره گذر را از سر بگذراند. ما بایستی پیش از آنکه از لحاظ اقتصادی عمر نیروگاههای سوخت فسیلی تمام شده باشد، آنها را بازنشست کنیم – این برنامه عمل انرژی پاک اوباما بود. همچنین بایستی سوختهای فسیلی را در دل زمین نگه بداریم و به جایش روند اتکا به منابع تجدیدپذیر را سرعت ببخشیم – برای همین هم جلوگیری از ساخت خطوط لوله کیاستون و دسترسی به داکوتا پیروزی مهمی محسوب میشد. این به سرمایهگذارها اخطار میداد که راههای سادهتری بهنسبت سوختهای فسیلی برای پول درآوردن وجود دارد. (ترامپ این هفته دوباره راه ساخت هر دو خطوط لوله را هموار کرد.)
برای همین هم برادرهای کوک و انستیتوی مواد نفتی امریکایی و دیگر نیروهای صنعت سوختهای فسیلی با این شدت وارد بازیهای سیاسی شدهاند. آنها همهچیز را در مورد مسیر طولانی پیش رو میدانند – مرگش را بزنند، همانطور که گزارش به سهامدارها در ۱۸ ماه گذشته نشان میدهد، اِکسان پیش از دیگران در موضوع تغییرات اقلیمی میدانست. ولی این شرکت همچنین میدانست اگر عمل را چند دهه به تاخیر بیاندازد، میتواند چند هزار میلیارد دلاری سود به جیب بزند، حتی اگر این به قیمت ویرانی زمین باشد. هر سال اِکسان یک پیشبینی انرژی تازه منتشر میکرد و هر سال این پیشبینی نشان میدهد که سوختهای فسیلی همچنان تا نیمه قرن حاضر،بخش عمدهای از انرژی مردمان زمین را تامین خواهند کرد و میخواهد اهمیتی برای دمای بشدت فزاینده بالا و یا قیمت در حال سقوط انرژی خورشیدی در نظر نگیرید. حالا، محسابههای اِکسان بر کل کشور سایه افکنده است – و جایگزین محاسبههای سال گذشته پیمان پاریس میشود. ترامپ نمیتواند با یک ظربه این پیمان را بکشد، ولی قطعا میتواند از این اطمینان حاصل کند که ما به تعهدهایمان عمل نکنیم و بدین شکل بقیه دنیا را هم به همین وسوسه کند.
این بدین معناست که مخالفتها بایستی همراه با زرنگی و پویایی باشند و یکپارچه متمرکز حفظ رشد روند گذار در تولید انرژی باشند، نه اینکه بگذارند روند این گذار کندتر بشود. همهچیز بستگی به سرعت این روند دارد – اگر فقط بتوانیم مسیر تولید انرژی بر پایه منابع تجدیدپذیر را با گامهایی بلند طی کنیم، بعد شانس این را خواهیم داشت تا همگام روند تغییرات اقلیمی بشویم. خب، مقدم بر همهچیز: ۲۹ آپریل را بر تقویمهایتان علامت بزنید، چون جنبش اقلیمی میخواهد در واشنگتن دیسی جمع بشود تا نشان بدهد که نتیجه انتخابات نمیتواند علم فیزیک را تغییر بدهد و لغو کند. بایستی به سیاستمدارها یادآور این شد، همانطور که شماها برنامههایتان را میریزید، بقیه ما مراقب هستیم. این راهپیمایی نشانگر یکصدمین روز دولت ترامپ است؛ نمیتوان جلوی موج مخرب اولیه او را گرفت، ولی میتوان او را کند کرد.
هرچند بسیاری از نبردهای تعیین کننده در واشنگتن دیسی رخ نخواهند دارد. در عوض،نیازمند عملی قدرتمند در سرتاسر کشور هستند تا:
جنبش عدم سرمایهگذاری در سوختهای فسیلی: تا همینالان، این بزرگترین کمپین ضد-شرکتی در نوع خودش در تاریخ است و بایستی از این هم بیشتر، گسترش پیدا کند، تا بتوان صنعتهای سوختهای فسیلی را هم از سرمایهاش و هم از مجوز اجتماعیاش محروم ساخت. وقتی معترضها در نبرد استندینگ راک رودرروی لابیگرهای مجموعههای بانکیِ وِلز فارگو و نامهای مختلف تیدی بانک قرار گرفتند، این اخطار را دادند که فقط سیاستمدارها نیستند که بایستی توجه نشان بدهند – سرمایهدارها هم باید محتاط باشند.
بایستی کمپین برای باقی ماندن سوختهای فسیلی در دل زمین باشد: باید با هر تکه زیرساختهای سوختهای فسیلی مبارزه کرد. از زمانی که نبرد بر علیه خط لوله کیاستون شروع شده است، افراد داخل کمپین یاد گرفتهاند تا از دادگاهها و دولتهای محلی برای منع و یا کند ساختن خطوط لوله و حمل و صدور ذغالسنگ، ساخت چاههای فرکینگ و ترمینالهای صدور گاز مایع استفاده کنند. هر ماه که عمل به تاخیر میافتد،هزینههای گزافی به همراه دارد؛ هر لایه تازه عدم قطعیت به معنای این است که سرمایهگذارها سختتر متقاعد خواهند شد. جوامع قرار گرفته در خطوط مقدم در این نبردها چشمگیر عمل میکنند – انظباط عدم استفاده از خشونت توسط استندینگ راک سو، فصل تازه و تاثیرگذاری در تاریخ مبارزات سیاسی گذاشت. مابقی ما میتوانیم پیرو همین مثال باشیم.
توجه به دولتهای محلی و ایالتی: آنها میتوانند پیشروی گذار در تولید انرژی باشند، حتی اگر واشنگتن چنین نخواهد. کالیفرنیا میتواند تاثیرگذار باشد – این ایالت، به تنهایی ششمین اقتصاد بزرگ جهان است، آنقدر این ایالت قدرتمند است که حتی میتواند واشنگتن دیسی راکت را هم به حرکت وادارد. ایالت نیویورک هم جایگاهی مشابه دارد – این دو ایالت به تنهایی این قدرت را دارند تا دوباره امریکا را قدر کنند، نه اینکه ما را به نوستالژیای ترامپی برسانند، بلکه پیشرو باشند. فرماندار کالیفرنیا، جِری بروان، حتی از این صحبت کرده که ماهوارههای اقلیمی به هوا بفرستد تا جایگزین ماهوارههای ناسا بشوند، اگر دولت فدرال برنامههای زمینی ناسا را لغو کند. هرچند حتی بهترین فرماندارها و شهردارها هم نیازمند فشار مستمر فعالها هستند – به عنوان مثال، افراد کمپین در اورگان توانستند پورتلند را تبدیل به اولین شهر مهم امریکا کنند که برپایی زیرساختهای تازه صنعت سوختهای فسیلی را ممنوع اعلام کرد.
ما نمیتوانیم در شرایط کنونی نبردهای زیادی را در کالخ سفید و بر کاپیتال هیل برنده بشویم – در حقیقت، در اولین ماههای دولت تازه، شاهد شکستهایی تلخ از صنعت سوختهای فسیلی خواهیم بود، همانطور که فهرست خواستههای این صنعت توسط دولت اجرایی میشوند. انتظار این را داشته باشید که زمینهای فدرال را به باد هوا و هوس حفر چاههای استخراج بسپارند؛ انتظار این را داشته باشید که فرکینگ از مقررات معدن رها بشود. ما بایستی با تک به تک این تغییرها بجنگیم و با هیجانی در سطح برنی سندرز چنین کنیم. چون در گذر زمان، منکران هر دوی تغییرات اقلیمی و منابع تجدیدپذیر انرژی، خسارت خودشان را به جایگاه ترامپ خواهند زد. مردم احمق نیستند – مادر–طبیعت و رقم بالای فیشهای الکتریسته دست بدست همدیگر بانی توجه بیشتر به واقعیت میشوند و نشانه به حرص واپسگرایانه این جمع ویرانگر میدهد که عاقبت به چهره واقعیشان دیده خواهند شد.
البته سوال در این است که آیا این «عاقبت» خیلی برای سیاره طول خواهد کشید یا که نه. هنوز جواب این سوال را نمیدانیم – فقط از این اطمینان داریم که هرچه کار پیشرویمان سختتر باشد، شانس موفقیتمان بیشتر خواهد شد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.