ماجرای تجاوز یا آزار جنسی دو پسر نوجوان در فرودگاه جده در رسانهها با آب و تاب بازتاب داده میشود. همانقدر که خبرهای رسمی به اشتراک گذاشته میشود، واکنشهای غیررسمی در قالب طنز، ابراز خشم یا انزجار از یک دولت یا یک نژاد دست به دست میشوند. واکنشهایی که میتواند قابل درک باشد –خشم نسبت به متجاوز- اما خارج از مرزهای انصاف یا بدون توجه به اصل ماجرا یعنی –آزار جنسی کودکان- است. شاید بهتر باشد برای مدتی کوتاه از ابعاد سیاسی ماجرا فاصله بگیریم و چند واقعیت ساده را در مورد آزار جنسی کودکان به ویژه پسربچهها مرور کنیم. افسانههایی که نهتنها کمکی به قربانیان نمیکنند که میتوانند اوضاع را همیشه بدتر کنند.
ماجرای تجاوز یا آزار جنسی دو پسر نوجوان در فرودگاه جده در رسانهها با آب و تاب بازتاب داده میشود. همانقدر که خبرهای رسمی به اشتراک گذاشته میشود، واکنشهای غیررسمی در قالب طنز، ابراز خشم یا انزجار از یک دولت یا یک نژاد دست به دست میشوند. واکنشهایی که میتواند قابل درک باشد -خشم نسبت به متجاوز- اما خارج از مرزهای انصاف یا بدون توجه به اصل ماجرا یعنی آزار جنسی کودکان است. شاید بهتر باشد برای مدتی کوتاه از ابعاد سیاسی ماجرا فاصله بگیریم و چند واقعیت ساده را در مورد آزار جنسی کودکان به ویژه پسربچهها مرور کنیم. افسانههایی که نهتنها کمکی به قربانیان نمیکنند که میتوانند اوضاع را همیشه بدتر کنند.
افسانه اول: فقط دختربچهها قربانی آزار جنسی هستند
اولین باری که کشف کردم آزار جنسی کودکان همانقدر که قربانی دختر دارد میتواند متوجه پسربچهها هم باشد تعجب کردم، ولی بعدها تعجبم از این بود که چرا موضوعی به این روشنی در ذهن من نبود. از آن روز سالهای زیادی میگذرد و من هر روز بیشتر با مردمی روبرو میشوم که پسربچهها را، بهویژه در سنین نوجوانی، به کل دور از ماجرای آزار جنسی میبینند.
ماجرای فرودگاه جده و اعلام آزار جنسی مامورین فرودگاه در مورد دو پسربچه ایرانی فرصتی شد که واکنش افکار عمومی را به این موضوع آشکارتر ببینیم. در نظام فرهنگی ما پسربچهها یا پسران نوجوان اغلب از چتر حمایتی و حفاظتی خانواده یا نزدیکان بیرون هستند. همانقدر که حساسیت به حفاظت از دختربچهها اغراقامیز -اگرچه ناکارآمد- است، بیرون بودن پسربچهها به خیال اینکه آنها قربانی آزار جنسی نیستند هم همهگیر است. آمارهای مختلفی از تعداد پسربچههایی که قربانی آزار جنسی هستند منتشر میشود اما به تقریب میتوان گفت که در برابر هر شش دختر قربانی چهار پسر قربانی وجود دارد.
افسانه دوم: در خانواده ما/ کشور ما چنین اتفاقی نمیافتد
هر کودکی فارغ از جنسیت، ملیت، نژاد، پایگاه اقتصادی و اجتماعی، مذهب یا ساختار خانوادگی میتواند قربانی آزار جنسی باشد. هیچ کودکی کاملا ایمن نیست. با پیشفرض گرفتن اینکه در خانواده یا نزدیکان ما از این دست اتفاقات نمیافتد، تنها کودک خود را دعوت به سکوت کردهایم و پیشاپیش به او برچسب بیآبرو زدهایم. روایت کردن داستانی مثل داستان فرودگاه جده با زبان طنز، تمسخر و ساختن جوک، کودکان ما به ویژه پسربچهها را بیش از پیش میترساند، اگر ترس دختران از دست دادن آبرو است، ترس پسران گره خورده با تحقیر و برچسب خوردن است. ترسی که به همان اندازه هولناک است. اگر فرض را بر این بگذاریم که در خانواده ما چنین اتفاقی نخواهد افتاد، اگر با ماجرایی شبیه به ماجرای فرودگا جده روبرو شویم، کل حیثیت و هویت خود را باخته خواهیم دید. همین استدلال را میتوان در مورد کشور، نژاد، طبقه یا مذهب به کار برد. شاید به خاطر داشته باشیم که همین چند وقت پیش پرونده آزار جنسی یکی از مسئولان مدرسه نسبت به دانشآموزان علنی شد، شاید بهترباشد به جای ابراز خشم نسبت به یک نژاد یا کشور به اصل ماجرا بپردازیم.
افسانه سوم: یک بوسه یا نوازشی مهربانانه آزار جنسی محسوب نمیشود
اگر بخواهیم بر آزار جنسی کودکان غلبه یا از آن پیشگیری کنیم، باید بدانیم که هر حرکتی که علیرغم خواست کودک صورت بگیرد، هر بوسه یا نوازش یا القاب خاص نوعی آزار محسوب میشود. بزرگسالان هرچقدر به کودک نزدیک یا با خانواده صمیمی باشند، اجازه ندارند بدون رضایت کودک او را ببوسند یا در آغوش بگیرند. شاید این حکم سختگیرانه به نظر برسد، اما اگر به کودک بگویید که کسی چون به او علاقه زیادی دارد اجازه دارد به زور او را ببوسد یا در آغوش بگیرد، در واقع به او گفتهاید که بزرگسالانی که او را دوست دارند اجازه دارند به حریم او تجاوز کنند، از کودک خود امکان تشخیص تجاوز را خواهید گرفت.
افسانه چهارم: او فراموش خواهد کرد
تخمین زده میشود که بیش از نیمی از موارد آزار جنسی کودکان بهویژه در فاصله سنین ۱۲ تا ۱۷ سال گزارش نمیشود. انواع ترسها و تردیدها موجب میشود که کودکان این آزارها را گزارش نکنند. یکی از موارد مهم در جلوگیری از گزارش، تهدید یا اقتدار بزرگسالی است که اقدام به آزار جنسی کرده است. اگر در این میان فرد قربانی مانند نوجوانان فرودگاه جده شجاعت به خرج دهد و مورد را گزارش کند، تازه داستان آغاز میشود. بسیاری از والدین فرزندان خود را دعوت به سکوت میکنند، علاقهای به باز کردن ماجرا نشان نمیدهند و معتقدند که با گذشت زمان کودک ماجرا را فراموش خواهد کرد. این عقیده از بنیاد غلط است. آسیب ناشی از آزار جنسی بسیار عمیق است و نیاز به پیگیری و درمان جدی و تخصصی دارد. کودک ممکن است دیگر حرفی از این موضوع نزند ولی هرگز فراموش نخواهد کرد و تبعات بعدی در صورت عدم رسیدگی در زندگی او جدی خواهد بود.
هیچ کودکی کاملا ایمن نیست. با پیشفرض گرفتن اینکه در خانواده یا نزدیکان ما از این دست اتفاقات نمیافتد، تنها کودک خود را دعوت به سکوت کردهایم و پیشاپیش به او برچسب بیآبرو زدهایم. روایت کردن داستانی مثل داستان فرودگاه جده با زبان طنز، تمسخر و ساختن جوک، کودکان ما به ویژه پسربچهها را بیش از پیش میترساند
افسانه پنجم: آموزش در مورد بدن و آزار جنسی، کودکان را بی ادب یا بیپروا خواهد کرد
شاید مورد فرودگاه جده نشان دهد که کودکان همه خانوادهها حتی اگر مذهبی، بسیار مراقب و کنترلگر هم باشند، میتوانند در معرض آزار جنسی قرار گیرند. سکوت و عدم آموزش به کودکان از سنین پایین در مورد حقوق آنها، تن و حق کنترل آنها بر بدن خود باعث میشود که کودکانِ خود را بیشتر در معرض آسیب قرار دهیم. شیوههای مقابله، توانایی گفتن «نه» و ایجاد احساس اطمینان در کودکان مبنی بر باور گفتههایشان ابزارهایی است که میتواند خطر قرار گرفتن در معرض آزار جنسی را تا حدی کاهش دهد و یا اثرات تخریبی بعدی آن را تا حدی جبران کند. کودکان با بالارفتن آگاهی، توان کنترل بیشتری دارند و حداقل در صورت قرار گرفتن در معرض آزار جنسی میتوانند آن را تشخیص دهند، از حق خود دفاع کنند یا بزرگسالان نزدیک خود را در جریان قرار دهند و از ترس یا شرم سکوت نکنند.
افسانه ششم: متجاوزین به کودکان تنها مردان بزرگسال «مریض» هستند
اول باید بدانیم که اینطور نیست؛ بیشتر متجاوزان مرد هستند اما نه لزوما با مشخصاتی که ما در ذهن داریم. آنها لزوما بیبند و بار، فاقد تحصیلات یا وجهه اجتماعی نیستند. آنها میتوانند هر موقعیتهای اجتماعی و شغلی مختلفی داشته و متعلق به هر پایگاه اقتصادی باشند. با محدود کردن تصویر متجاوزان بالقوه به یک نژاد و ملیت، طبقه اقتصادی و اجتماعی خودمان را گول میزنیم و چشممان را بر واقعیت اطراف خود میبندیم. فراتر از این تک تک ما هم در این زمینه مسئولیت داریم، هر بار که کودکی را به زور میبوسیم یا در آغوش میگیریم باید دقت کنیم که چه پیامی را به او انتقال میدهیم : «چون تو را دوست دارم، خواسته تو را نادیده میگیرم.» هربار که جوک یا مطلبی را منتشر میکنیم که حاوی توهین، هجو یا طنز در مورد آزار جنسی کودکان است، به این چرخه کمک میکنیم.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.