خبرگزاری ایسنا مصاحبهای داشته با محمدعلی طاهرخانی رئیس انجمن «حمایت از بیماران ملال جنسیتی» و تیتر بیمسمایی هم برایش انتخاب کرده: «خواب آشفته ترنسها».
اما نه «خواب» نه «آشفتگی»، هیچکدام به ترنسها وترنس بودن نمیخورد. برعکس، مسئولین و جامعه پزشکی و روانپزشکی هستند که در «خواب» فرو رفتهاند و «آشفتگی» هم مال برنامههای حمایتی دولت از ترنسهاست و شانه خالی کردنها و پاسکاری بین بهزیستی و وزارت بهداشت.
محمدعلی طاهرخانی رئیس انجمن حمایت از بیماران ملال جنسیتی به گوشهای از مشکلات عدیده ترنسها اشاره میکند. مشکلاتی چون «محرومیت از تحصیل» و «سربازی». در واقع ما با این حقیقت تلخ مواجهیم که آموزش و پرورش دانشآموزان ترنس را از مدرسه اخراج میکند. تصور کنید فقط یک روز فرزند شما را از کلاس محروم کنند… از سوی دیگر دختران ترنس ممکن است به دلیل اینکه کارهای اداریشان تمام نشده مجبور شوند با پسرها بروند به سربازی.
اما این انجمن در قدم اول یعنی انتخاب نام که نشاندهنده رویکرد آنها به این حوزه میباشد ناموفق عمل کرده است. در واقع ادبیات حمایتیشان وارونه است و در نگاه اول ترنسها را بیمار میداند.
ترنسها بیمار نیستند. هویت ترنس یا این وضعیتی که افراد ترنس با آن مواجه هستند، به سادگی یعنی:
فرد برای خود هویتی متصور است که با جنسیت مورد انتظار از جنس بیولوژیک خود همخوانی ندارد.
این وضعیت توسط فعالان این حوزه و مراجع پزشکی به سادگی ناهمخوانی جنسیت (Gender nonconformity) و یا به تصمیم سازمان بهداشت جهانی (Gender Incongruence) نامیده میشود. این اصطلاح تنها به تفاوت جنسیت با جنسیت مورد توقع جنس اشاره دارد، بدون آنکه فرد دارای این هویت را مبتلابه بداند و یا به طور پیشفرض آنان را دارای ملال، اندوه، آشفتگی یا افسردگی و درماندگی بداند.
اما هنوز هم این موضوع در ایران به غلط «اختلال» هویت جنسیتی (Gender Identity Disorder) نامیده میشود که هویت ترنس را پزشکینه (pathologize) میکند.
هویتی که فرد برای خود قائل است ممکن است کاملا منطبق بر هویت جنس مخالف باشد (فرد مذکری که خود را زن بداند و فرد مونثی خود را مرد بداند). و ممکن است هم هویت دیگری به غیر از این دو باشد یا حتی متغیر و سیال باشد. این نکته را هم نباید فراموش کرد که افراد اینترسکس یا بیناجنسی هم ممکن است ترنس باشند. از این موارد تنها هویت کاملا زن و کاملا مرد در قانون ایران پذیرفته است.
حال کجای این تعریف از آشفتگی و سردرگمی و ملال خبر میدهد؟
جامعه پزشکی با استفاده از چنین کلماتی تنها در ظلم و اعمال تبعیض و به حاشیه راندن این افراد سهیم میشود. شما نمیتوانند به کسی انگ بیماری و آشفتگی بزنید و سپس بگویید در آغوش ما جایت امن است. مشکلات روحی مشاهده شده در افراد ترنس (نه همه آنها) با استناد به تحقیقات علمی، ناشی از هویت ترنس نیست، بلکه ناشی از طرد شدن از جامعه، محروم شدن از جمع، ترس مداوم از برخوردهای توهینآمیز، خشونت و غیره میباشد.
در قسمت دوم مطلب، دکتر مهدی صابر ی روانپزشک ترنسها را بیمار خوانده و به خلأ باورنکردنی جامعه پزشکی در تخصصهای مورد نیاز عملهای تطبیق جنسیت اشاره کرده است. عملهای تطبیق جنسیت دو معضل برای افراد ترنس ایجاد میکند:
«عقیمسازی اجباری» و «معلولیت».
این دو از پیامدهای عمل تطبیق جنسیت آنهم با پزشکان ایرانی است که به اعتراف همبن مصاحبه، آموزش لازم دانشگاهی را در این حوزه ندیده اند و فقط از آنها خواسته شده یک گوشه کار را بگیرند و در حد توانشان یک اندام جنسی برای فرد سرهم کنند، حتی اگر فرد نیاز به عمل ترمیمی پیدا کند (معادل میلیونها تومان هزینه مجدد و آسیب جسمی جبران نشدنی و معلولیت).
دکتر صابری در ادامه صحبتهایش گفته است: «هیچ بایدی وجود ندارد که همه ترنسها جراحی کنند. راه حل جراحی برای افرادی استفاده میشود که هیچ گونه راهی برای تطابق و سازگاری آنها با شرایط پیدا نمیشود.»
در این که هیچ نیازی نیست و بایدی وجود ندارد که همه ترنس ها عمل کنند شکی نیست. اما آیا ترنسهایی که بر اساس «حق اختیار بر بدن» و «حق تمامیت بدن» انتخاب میکنند که بدن خود را به همین صورت نگه دارند و از تیغ جراحی دوری کنند، توسط سیستم قانونی و مردم به عنوان شهروندان عادی پذیرفته میشوند؟ آیا از حقوق انسانی برخوردارند؟ آیا اگر ترنسی بخواهد در قالب مورد نظر خود به عنوان جنس مخالف «زندگی کند» وادار به عمل نخواهد شد؟
دکتر صابری اشاره میکند که برای تطبیق ترنسها با شرایط محیط به دنبال راه چاره میگردند. این در حالی است که جامعه باید با شرایط این افراد وفق پیدا کند. اینکه ما یک مرد ترنس را بخاطر عواقب ناشی از جراحی از آن منصرف کنیم و بعد از او بخواهیم روسری سرش کند، در مکانهای زنان تردد کند و هر بار بخاطر ظاهر پسرانهتر مورد تعرض قرار بگیرد و حتی شاید در آینده به نظر خانواده با مردی ازدواج کند نقض حقوق بشر این افراد است. ما معتقدیم جامعه پزشکی باید موتور محرک تحول سیستم قانونی به نفع افراد ترنس باشد. نه اینکه خود از جامعه جهانی پزشکی عقب مانده و هنوز ترنس بودن را بیماری بداند.
در قرن هجدهم که بردهداری هنوز رایج بود، پزشکانی تصور میکردند بردههایی که برای آزادی تلاش میکنند بیمار روانی هستند. نام این بیماری روانی را هم دراپتومانیا (Drapetomania) گذاشته بودند. امروزه دیگر کسی بر این باور نیست که بردهداری عملی انسانی است و آنقدر خوب است که اگر بردهای بخواهد فرار کند دیوانه است. از تاریخ درس بگیریم.
—
وبسایت ششرنگ:
http://6rang.org
صفحه فیسبوک ششرنگ:
https://www.facebook.com/6rang.Iran
کانال ششرنگ در تلگرام:
https://t.me/Iran6Rang
فضای اختصاصی ششرنگ در تریبون زمانه:
https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/6rang-org
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.