نمی‌شود
ماهِ افتاده بر دریا را
از امواج، از توفان
جدا کرد.

نمی‌شود
زیبایی را از چشمان تو
گل را از کوهستان
و دلتنگی را از من
جدا کرد…

نمی‌شود
فریاد را از لب
باران را از کوچه
درخت را از برگ
و پاییز را از درخت
جدا کرد.

محبوب من
نمی‌شود نان را از انقلاب
ظلم را از آنان
تو را از من
و
امید را از ما
جدا کرد:
_ امید
امید محبوب من
امیدِ زیبا
همان که شبی بر در می‌کوبد
می‌خندد
و خواهد گفت: دیگر روز است…

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com