عرصه بر هنرنمایی ِ هنرمند سرشناس ایرانی، سوسن تسلیمی تنگ شد و او برای همیشه صحنهی نمایش در ایران را ترک کرد. هر چند حافظ چندین قرن پیش گفته بود که «آسمان کشتی ارباب هنر میشکند/ تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم» اما قصه همان قصهی پرغصهی ارباب هنر بود و نمایندگان خودخواندهی آسمان که کشتی ارباب هنر را واژگون میپسندند. در کنار این هنرستیزی اگر زنستیزی تاریخی فرهنگ مردسالار را قرار بدهیم میتوانیم به درک درستی از شرایط هنرمند توانایی چون «سوسن تسلیمی» در ظل یک نظام مذهبی ایدئولوژیک مردسالار برسیم.
سوسن تسلیمی در عرصهی بازیگری در تنگنای فراوان بود و همین مشکلات و تنگناها موجب شد که وطن بر دوش بگذارد و بار سفر ببندد و برای همیشه خانهی مادری-پدری را ترک کند.
سوسن تسلیمی میگوید حتا در برخی از فیلمها باید دویدنی اختراع میکرد که سانسور نشود چرا که شحنهگان سانسور معتقد بودند دویدن زنان میتواند برجستگی زنان را به گونهای برجسته سازد که مردان بیننده اغوا بشوند و به گناه بیفتند. سوسن تسلیمی در گفتوگویی در مورد بازی در فیلم «باشو غریبه کوچک» میگوید: «فیزیک و مختصات جسمانی یک زن همیشه ایراد داشت و دارد. آن زمان مسئله بود و الان هم هست دویدن زن، حرکت کردن زن، همیشه این سئوال را ایجاد می کند که «وقتی زنها می دوند اندامشان تکان می خورد و این باعث می شود که تماشاچی مرد دچار هیجاناتی شود که درست نیست ایجاد این احساسات»، من چون دو فیلم توقیفی داشتم پشت سرم، چریکه تارا و مرگ یزدگرد، نمیخواستم این فیلم هم توقیف شود.»
تسلیمی میگوید که چارهی کار را در آن دیدم که بر روی دویدنم کار کنم که سانسورچی از آن ایراد نگیرد: «خیلی فکر کردم که من به چه شکلی بدوم که اندام من یک جوری به صورتی که ممنوعیت دارد تکان نخورد که البته آنجا هم نمیشد نگاه کنی که اهالی دهات چگونه میدوند. گاهی دیده بودم دنبال گاو و گوسفند و بچههای خودشان میدوند ولی من باید کلاً یک جوری میدویدم که دویدن من شهری نباشد، روستایی باشد. این دویدن در کل و در نقش خودم سعی کردم یک دویدنی را اختراع کنم که دچار مسئله سانسور نشود. الان در صحنههایی که در باشو غریبه کوچک هست، نایی دویدن خاص خودش را دارد.»
مشکل زنان ایران در عرصهی هنر را تنها نمیتوان در مشکلاتی که یک حکومت ایدئولوژیک مذهبی مانند جمهوری اسلامی ایجاد میکند خلاصه کرد. بلکه محیط اجتماعی و نگاه خانوادهها و جامعه به هنرنمایی زنان نیز سد راه فعالیت زنان به حساب میآید هر چند که با تشکیل یک حکومت مذهبی این مشکلات به مراتب بیشتر شد.
منیره آخوندنیا، مادر سوسن تسلیمی
سوسن تسلیمی میگوید که مادرش نیز اهل هنر و تئاتر بوده است. هر چند او مادرش را هنگامی از دست داد که تنها ۵ سال داشت اما مشکلات سد راه مادرش به عنوان یک زن هنرمند را شرح میدهد. او در پاسخ این پرسش که آیا این موانع برای زنانی بود که در فیلمهای به اصطلاح «فیلمفارسی» بازی میکردند یا به طور مطلق برای زنان هنرمند بود اینگونه توضیح میدهد:
«مادر من هم کارش راحت نبود. مادر من در زمانی که در تئآتر گیلان بازیگران با او کار میکردند که یکی از تئآترهای معتبر کشور بود در زمان خودش و تاریخچه خوبی داشت نمایشنامههای جدی کار میکردند. شکسپیر کار میکردند، چخوف کار میکردند، برنارد شاو و مولیر کار میکردند. کارشان جدی بود. ولی همین مشکل را آنجا هم داشتند. مادر من در زمانی که ایشان کار تئآتر را شروع کرد حتی در تئآتر گیلان یک سری مردم متعصب آن منطقه میگفتند این چه وضعی است این چه تئآتری است، خانمها و آقایان اینجا بدون اینکه هیچ رابطه خانوادگی داشته باشند میروند روی صحنه. ازدواج پدر من به همین دلیل بود.پدر من خودش برای من تعریف کرد و از خاطراتش گفت: گفتند تئآتر را ببندید. ما هم گفتیم تئآتر را نمیشود بست و ما هم برای این که به این کار علاقه داریم تنها کاری که میکنیم آقایان گروه با خانمهای گروه ازدواج کنند. گفت اولیاش هم خود من با منیره تسلیمی ازدواج میکنم. البته علاقه داشت به مادرم. که توانستند اجرا کنند بدون اینکه عکسالعملی ایجاد کنند.»
سوسن تسلیمی در مورد مشکلاتی که بر سر راه زنان هنرمند در ایران وجود دارد میگوید:
«در سینمای ایران یا باید خواهر کسی باشی، یا همسرش، یا مادرش و یا دخترش. به محض اینکه در سینمای ایران، یک زن به طور مستقل حضور پیدا کند، اشکال پیدا میکند. نقش اول، یک نقشی که فعال است و داستان را جلو میبرد، یک مسایل و مشکلاتی پیدا میکند. این اتفاق افتاده است. ما فیلمسازانی را داریم چه خانمهای فیلمساز و چه آقایان فیلمسازی که نقش زن را اصلی و محوری کردهاند و الان هم بیشتر رویش صحبت میشود، ولی محدودیتها همیشه دست و پا گیر است.»
سوسن تسلیمی در مورد نسبت موی سر زن و نقشپذیریاش در سینما معتقد است که اجبار زنان به پوشیدن موی سر در نقشهای زنان در خانه به سینمای ایران لطمات فراوانی زده است و حتا موجب شده که هنرپیشههای زن دچار نوعی «تضاد روحی» بشوند. سوسن تسلیمی در این مورد میگوید که برایش پوشاندن یا نپوشاندن مو در فیلم مهم نیست بلکه آنچه مهم است این است که نمیشود در نقشهایی که برای مثال زن ایرانی در خانه تنهاست حجاب بر سر کند.
«اگر به من نقش یک زن کارمند معمولی در ایران را بدهند، طبیعی است که در کوچه و خیابان بر مبنای قانون، روسری بر سر داشته باشم، اما اینکه این زن در خانه هم با روسری راه میرود و با روسری میخوابد، مشکل روحی و روانی عجیبی برای بازیگر ایجاد میکند که نمیتواند آن نقش را بازی کند. مثلاً یکی از مشکلات من در فیلم «شاید وقتی دیگر»، با این که نقش بسیار زیبا و درستی بود، این بود که دائم به خودم میگفتم، چرا وقتی من دارم در خانه راه میروم، باید این روسری سرم باشد. اینجا که کسی نیست، اینجا که آدم غریبهای نیست. طبق قانون، همه خانمها در خیابان باید روسری سر کنند و این مسئله در فیلم هم به طور طبیعی جا میافتد. چون قانون است، میشود آن را توجیه کرد. اما در خانه قابل توجیه نیست. به همین دلیل، نوعی تضاد روحی برای بازیگر ایجاد میشود که بیشتر به روسری فکر میکند تا به نقشاش. یعنی مرتب باید با خودش بجنگد که به روسری فکر نکند و این فکر را از سرش به در کند.»
سوسن تسلیمی معتقد است «در سینمای ایران اصولا زنبودن مشکل مضاعف است. در کل هر نقشی چه برای مرد و چه برای زن در سینما و تئاتر ایران، محدودیتای خود را دارد که دستوپا گیرند، ولی زن مشکل مضاعف دارد.
همهی این عوامل مشکلزا به اضافهی کارهایی از سوسن تسلیمی که اجازهی پخش پیدا نکردند و یا توقیف شدند او را وادار کرد که برای همیشه از ایران مهاجرت کند و در کشور سوئد سکنا گزیند.
سوسن تسلیمی در کشور سوئد نیز خوش درخشید. سوسن تسلیمی بعد از مدتی در کشور سوئد عضو شورای یازده نفره مشاوران فرهنگی در امور تئاتر در وزارت فرهنگ سوئد شد. او همچنین رد سینما نیز جزو هیئت مدیره نظارت بر سینما شد. سوسن تسلیمی همینطور در سوئد عضو هیئت مدیره مدرسه عالی بازیگری استکهلم و همینطور عضو هیئت مدیره انستیتیو فرهنگ سوئد در دیگر کشورها شد.
سوسن تسلیمی در مورد موفقیتهایش در سوئد میگوید:
«من در سوئد توانستم با یک زبان غریبه از صفر شروع کنم و خود را با تلاش به جایی برسانم که هم بازیگری کنم، هم کارگردانی کنم، یعنی الان یک شخصیت فرهنگی سوئد به حساب میآیم، ولی رضایتی که به آن صورت که شما میگویید، بحث دیگری است. از کارم لذت میبرم، خیلی پیشرفت کرده ام در کار خودم. از نظر شهرت و معروفیت نمیگویم. مساله این نیست. از نظر حرفهای میگویم مثلا از نظر تکنیک، تکنیکهای خیلی پیشرفته صدایی، حرکتی، بیان بدن، همه اینها را اینجا دیدم. یعنی تکامل پیدا کردم.»
سوسن تسلیمی هجدهم بهمنماه ۱۳۲۸ در شهر رشت به دنیا آمد. بسیاری او را ماندگارترین و تواناترین بازیگر زن سینمای ایران میدانند. پدرش خسرو تسلیمی، تهیهکننده و مدیر تولید در سینمای ایران بوده است. مادرش منیره آخوندنیا (تسلیمی) بازیگر تئاتر و سینما بود که در سال ۱۳۳۴ درگذشت.
سوسن تسلیمی فعالیت در عرصهی تئاتر را در سال ۱۳۵۰ آغاز کرد. او تحصیلات آکادمیک خود در رشتهی تئاتر را در سال ۱۳۵۲ در دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران به پایان رساند. او با داریوش فرهنگ، هنرپیشهی سینما ازدواج کرد که این ازدواج دوام نیافت و آن دو از هم جدا شدند.
سوسن تسلیمی پیش از ورود به عرصهی سینما به عنوان بازیگر تئاتر با گروههای «بازیگران شهر»، «تئاتر پیاده» و تئاتر «چهارسو» و همینطور کارگردانانی مانند داریوش فرهنگ، هرمز هدایت، مهدی هاشمی، بیژن مفید و بهرام بیضایی همکاری میکرد.
فعالیت سینمایی سوسن تسلیمی با بازی در فیلم «چریکه تارا» به کارگردانی بهرام بیضایی دز سال ۱۳۵۷ آغاز شد. بازی در سریال «سربداران» ساختهی محمدعلی نجفی از دیگر فعالیتهای هنری او است.
سوسن تسلیمی در فیلمهایی مانند «مرگ یزدگرد» ساختهی بهرام بیضایی در سال ۱۳۶۱، «مادیان» ساختهی علی ژکان در سال ۱۳۶۴، «باشو غریبهی کوچک»، ساخته بهرام بیضایی در سال ۱۳۶۵، و «طلسم» به کارگردانی داریوش فرهنگ در سال ۱۳۶۵ایفای نقش کرد.
سوسن تسلیمی فیلم سینمایی «خانه جهنمی» را در کشور سوئد کارگردانی کرد که در جشنواره فیلم گوتنبرگ به عنوان افتتاحیه به نمایش درآمد. سوسن تسلیمی چند فیلم سریالی نیز برای تلویزیون سوئد کارگردانی کرده است که میتوان به فیلم چهار ساعتهی «بازداشتگاه» اشاره کرد.
سوسن تسلیمی هماکنون در کشور سوئد ساکن است.
توانا ـ ۲۳ بهمن ۱۳۹۵
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.