اپوزیسیون در جمهوری اسلامی تعریف خاص خودرا دارد. تعریفی که به ویژگی حکومت و ولی فقیه بر میگردد.
حکومتی خدائی که بنا به تعریف خمینی”قدرتی که خدا برای پیغمبر قائل شده برای ولی امر وولی فقیه هم قائل شده است.. حکومت شعبهای از ولایت مطلقه رسول الله ویکی از احکام اولیه اسلام است ومقدم برتمام احکام فرعیه حتی نماز روزه وحج”نامه خمینی به خامنهای زمانی که امامت جمعه داشت.
چنین تعریفی از حکومت وولی فقیه که قدرت خدائی به او داده شده. عملا اجازه هیچ گونه شک وسوالی از حکومت وولی فقیه را بکسی نمیدهد! اوجوابگو به هیچ کس نیست! “قلم میشکند، دهان خرد میکند”
کوچکترین اعتراض ومخالفت با حکومت را با شدید ترین شکل ممکن سرکوب مینماید حتی اگر پاره تن خود باشد!
لذا باید ازخیر اپوزیسیون در معنای کلاسیک وغربی آن چیزی که در کشورهای آزاد و دموکراتیک معمول است گذاشت و به اپوزیسیون ویژه ایرانی محصول مبارزه با جمهوری اسلامی پناه برد.. که تنها یک شیوه از مبارزه را پیش روی تو قرار میدهد..
حکم و عمل ولی فقیه چه جای سئوال دارد؟
حتی اگر حکم بر عدم ورود واکسن کرونا دهد وباعث مرگ هزاران انسان بی گناه ایرانی شود! باید زبان از حلقوم کسی که دهان به انتقاد ازچنین حکومتی میگشاید و ولی فقیه را زیر سوال میبرد بیرون کشید!
حکومت اسلامی که شعبهای از ولایت رسول الله است وکاملیت خود رااز ولایت مطلقه میگیرد چه جای اصلاحی دارد؟
تصوری ابلهانه ازامکان تغیردر رفتار رهبر و تجدید نظر در میراثی که خمینی برای دوقبضه کردن قدرت توسط ولی فقیه برجای نهاد و رفت!
چهل سال تجربه تلخ حکومت اسلامی، قرار گرفتن کشور در وضعیتهای بحرانی که روز به روز بر ابعاد فاجعه بار آن افزوده میشودهرگز حکومتگران اسلامی بخصوص شخص ولی فقیه را ناگزبر از پاسخ گوئی نکرده است! “
این حکومت از روز نخست کار خود را با جنایت آغاز کرد. با نفی وکشتار بیرحمانه تمامی نیروهای سیاسی شرکت کننده در انقلاب که در چهار چوب تنگ ولایت فقیه تازه حاکم شده بر جان ومال مردم نمیگنجیدند! حکومت تمامیت خواه جمهوری اسلامی هرگزدر هیچ شرایطی نه حاضر ونه قادر به تغیرنبوده ونیست. تجربه تلخ چهل ساله که هرگز قدمی به عقب ننهاد! تغیری ولو کوچک در رفتارجابرانه رهبر حاصل نشد وجائی برای کوچکترین بارقه امیدی باقی نگذاشت! اما هستند کسانی که هنوز از این امام زاده انتظار معجزه دارند! داروی شفا میطلبد ودور کعبه صندوق رای او که رئیسی را از خود بیرون میدهد میچرخند وخاک در چشم مردم میپاشند.
حاصل چهل واندی سال حکومت مستبدانه شخص خمینی و جانشین دقیقا بر حق او که در لجاجت و کینه توزی هیچ دست کمی از خمینی ندارد! جای هر گونه خوش باوری نسبت به تغیر در شیوه حکومتی واصلاح را میبندد وبرای آزادی خواهان واقعی راهی جز قرار گرفتن در جبهه اپوزیسیون برانداز باقی نمیگذارد!
از اپوزیسیون نیروئی میسازد که نمیتواند جز از طریق شعار سرنگونی حکومت خود را تعریف نماید. سرنگونی حکومت خواست مشترک تمام نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامیست که آنها را با همین خواست مشترک درمقابل جمهوری اسلامی قرار میدهد.
اما سوال این جاست که آیااین خواست مشترک توانسته ومی تواند هم گامی واتحاد عمل این جربانهای سیاسی مخالف حکومت را ایجاد نماید؟
منطق مبارزه میگوید زمانی که خواست اصلی مبارزه حول آزادی، سرنگونی جمهوری اسلامی و بر پائی یک حکومت سکولار دمکرات براساس انتخابات کاملا آزاد است ونیروهای شرکت کننده خواست اصلی وبقای خود را درنتیجه این مبارزه سرنوشت ساز جستجو میکنند! باید چنین اتحادی با کنار گداشتن مسائل غیرعمده که حل آنها منوط به سرانجام این مبارزه ونتیجه بر آمده از دل این دگرگونی و انتخابات آزاد حاصل از آن است! شکل بگیرد! تا یاری رسان مبارزه درون کشور باشد.
از این رو “یاری رسان” مینویسم که معتقد هستم آوردگاه اصلی مبارزه درون کشور بوده ومردم رقم زنندگان سرنوشت نهائی این حکومت جبار خواهند بود. در جریان مبارزه مردمیست که رهبران رخ خواهند نمود ومردم انتخاب خود را خواهند کرد. حال میتواند حزب یا جریانی در خارج ازکشور باشد یا یک شخصیت سیاسی مورد پذیرش عامه مردم در داخل ویا خارج بسته به نقشی که ایفا خواهند کرد.
امری که زمان ونحوه مبارزه وسازماندهی درست نتیجه آن را معلوم خواهد نمود وبر اساس رای مردم نوع حکومت و فرد حاکم معلوم خواهد شد.
منطق چنین میگوید. اما آیا چنین است؟
متاسفانه همان گونه که چهل سال حکومت جمهوری اسلامی وشخص رهبر نشان داد که حاضر به هیچ نوع تغیر نیست و جواب مخالفت سرکوب است. اپوزیسیون خارج از کشور نیزبا تمام نقد وتفسیرهای عمدتا روشنفکرانه خود زیر عنوان بحثهای نظری! دادن صدها بیانیه، راه اندازی تشکلهای مختلف، چندین نوع تشکل جمهوری خواه، مشروطه طلب، حزبهای چپ گوناگون، تشکل، اتحاد، شورا با پسوندهای مختلف، ادغام شدن جدا گردیدن! ووو تاکنون قادر به برداشتن هیچ قدم اساسی در راستای یک اتحادفرا گیر و تاثیر گذار نبوده است. گاه جنبه تخریبی آنها نسبت بیکدیگر بیشتر از جنبه نزدیکی وترمیمی رابطه با هم بوده است.
هرکدام از احزاب و جریانهای خارج از کشور وفعالان سیاسی و دلسوزان در بدنه در محدوده سازمانی، حزبی و فردی خود تمام چهل سال زحمت کشیده وهر چه در توان خود داشتهاند در راستای مبارزه با جمهوری اسلامی وافشای جنایتهای صورت گرفته توسط این رژیم وظلمی که در ابعاد مختلف بر مردم ایران میرود کوتاهی نگردهاند!
اما دریغا که ما تنها در کارهای فردی بی نظیریم.
اما زمانی که سخن از کار جمعی و اتحاد میشود کمیت مالنگ میگردد. تعصبهای گروهی، تاریخی وفردی به رگ گردن میزند. مسئله اصلی فراموش میگردد. رهبران کهنه کار”تمام من” نشسته بر مصدر حزب یا گروه سیاسی رختهای ژنرالی خود را بر تن میکنند شمشیرهای زنگ زده نفاق و فصل کننده را که بوی عقب ماندگی تاریخی و تعصب گروهی از درون غلاف آنها مشام را آزار میدهد از غلاف بیرون میکشند بر سر لحافی که هنوز پارچه آن خریداری نشده بجدال میپردازند!
” سهم من! جایگاه من! صف مستقل وخلل ناپذیر من! تاریخجه پر افتخارمن! لشگرمن! درک من! تجربه تاریخی من! نظر من! آینده من! وورا در میدان نبرد نا لازمی که صرفا جهت تخطئه یک فرد یا یک اتحاد ساخته اندفریاد میزنند و در عمل مانع ازشکل گیری یک اتحاد! یک همگامی و یکپارچگی برای یک مبارزه جدی میشوند.
بحثهای کشاف وپایان ناپذیر که سال هاست به امری شرطی شده تبدیل گردیده، شهوت کلام، شهوت مطرح شدن در رسانهها ودلخوش شدن به همین اوضاعی که ساختهاند ونتیجهای جزحرافی، پلیمیکهای رو کم کنی، دلسردی افرادی که در میان این همه نوشتنهای تکراری پایان ناپذیر! یار ویار کشی گرفتار شده ودست از هرچه کار حزبی وسازمانی کشیده وبگوشهای رفتهاند نداشته است! بدنه بزرگ سازمانها میتوان گفت بیمارگردیده دوره نقاهت طی میکنند. غم در دل مردم وشادی در دل کار گذاران حکومتی مینهد.
ادامه دارد…
ابوالفضل محققی
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.