با همراهی پسرم توما در فیلمم از سازه مرجانی بزرگ استرالیا، میخواهم نشان بدهم که چگونه فجایع زیستمحیطی دنیایی منزوی برای فرزندانمان خلق میکنند
نائومی کلاین
ترجمه سیدمصطفی رضیئی
از صفحه به فارسی برای اقلیم
…
توضیح: نائومی کلاین، روزنامهنگار تحقیقی و فعال اجتماعی کانادایی است. او نویسنده کتابهای «بدون مارک،» «حصارها و پنجرهها،» «دکترین شوک: ظهور سرمایهداری فاجعه،» و «این همهچیز را تغییر میدهد: سرمایهداری در مقابل تغییرات اقلیمی» است.
همسر او، آوی لوییس، مستندسازی کانادایی است که برای الجزیره انگلیسی و فالت لاینز کار کرده و همچنین برای کتابهای کلاین، فیلم مستند ساخته است.
کلاین این مقاله را همراه یک فیلم کوتاه در روزنامه گاردین، در ۷ نوامبر ۲۰۱۶ منتشر کرده است.
…
در فیلم کوتاهی که با همراهی گاردین ساختم، پسر چهار سال و پنج ماههام، ستاره شده. نوشتن این متن کمی برایم ترسناک است،چون تا درست همین لحظه، همسرم آوی و خودم، خیلی مراقب این بودیم تا توما جلوی دیدِ عموم قرار نگیرد. ابدا هم مهم نیست بچهمان چقدر در نظرمان خوشتیپ است، ولی اجازه کوچکترین هیاهویی در این زمینه نداده بودیم.
برای همین بایستی توضیح بدهم که چرا تصمیم گرفتم تا او را همراه خودم به این شکل جلوی دید همه قرار بدهم.
در هشت سال گذشته، تقریبا هر لحظه دارم در موضوع تغییرات اقلیمی میگویم و مینویسم. از تمامی ابزارهای ارتباطی موجودم در این زمینه – کتابها، مقالهها، مستندها، عکسها، سخنرانیها – سود میبرم.
بااینهمه، هنوز هم با این حس آزاردهنده دست به گریبان هستم که میگوید حق مطلب را نسبت به تمامی مخاطرات گسترده این تهدید بیان نکردهام.
امنیت و سکنیپذیری خانه مشترکمان تبدیل به زمینهای بشدت احساسی شده است، بانی خلق حسهای منطقیِ شکست، هراس و سوگواری میشود. بااینهمه گفتمان اقلیمی به نسبت بحثی تخصصی است و با آمار و گویش سیاستگذاریها همراه میشود.
البته تمامی این دادههای اطلاعاتی مهم هستند. هرچند بتدریج نگران این میشوم که همراه اینقدر متین و تخصصی باقی ماندن، داریم بعد از تمامی اینها، به طور ضمنی این پیام را منتقل میکنیم که این موضوع در عمل یک موضوع اورژانسی نیست. اگر چنین نبود، آیا مردمان نمیبایستی آژیر خطر را کمی… هشداردهندهتر به صدا در میآوردند؟ آیا ما نبایستی کمی بیشتر احساسهایمان را هم مطرح کنیم؟
همچنان به این سوالها فکر میکردم که گاردین به سراغم آمد تا وقتی برای دریافت جایزه سیدنی به استرالیا میروم، فیلمی کوتاه در مورد سازه مرجانی بزرگ بسازیم. در ابتدا این پیشنهاد را رد کردم. هرچند همان زمان هم برنامه سفر به کویینزلند را ریخته بودم تا سفیدشدگی و مرگ تدریجی مرجانها را مشاهده کنم. ولی برنامه داشتم تا همراه خانواده بروم و این سفر را تبدیل به یک تجربه خیلی شخصی بکنیم. بخصوص اینکه میدانستم آشفته تماشای این تراژدی در چشمان پسرم میشدم و نمیخواستم دوربینها در این میان نزدیکمان باشند.
چند روز بعد، گاردین دوباره پرسید. و من فکر کردم: شاید این شانسی باشد تا بتوان جنبههای ویرانی اقلیمی را نشان داد که گزارشهای علمی و بحثهای سیاسی قادر به بیانش نیستند. شاید این بتواند از عمق دزدی میان نسلی بگوید که مبنای بحران پیش روی ماست.
نیازی به طرح این موضوع نیست که قویترین احساسهایم نسبت به بحران اقلیمی در موضوع توما و همسالانش است. صرف وحشت از تصویرهای ذهنیام در موضوع رویدادهای شدید آب و هوایی دارم که برایشان حتمی کردهایم. ولی قویتر از این وحشت، اندوهم از چیزهایی است که هرگز با آن آشنا نخواهند شد. این بچهها در میانه انقراضی گسترده بزرگ میشوند، خیلی سریع موجودات زنده اطرافشان ناپدید میشوند و این امکان همراهیشان با طبیعیت را ازشان میرباید.
بر پایه گزارش تازه صندوق جهانی طبیعیت، از روزی که در ۱۹۷۰ متولد شدهاند تاکنون، نیمی از موجودات حیات وحش کره خاکیمان نابود شدهاند – و تا سال ۲۰۲۰ انتظار این میرود که دو سوم موجودات زنده بمیرند. چه دنیایی منزویای برای این بچههایمان خلق میکنیم. و چه مکانی قدرتمندتر از سازه مرجانی بزرگ استرالیا که در آستانه نابودی برای نجات تقلا میکند، تا این فقدان را نشان بدهی؟
خب، درنهایت این فیلم سازه مرجانی را از دید توما نشان میدهد. او هنوز جوانتر از آن است تا مفهوم سفیدشدگی مرجانها و مرگ آنها را بفهمد – برایش هنوز سنگین است تا بفهمد مرجانها موجوداتی زنده هستند.
این فیلم همچنین سازه مرجانی بزرگ استرالیا را از دید مادر او هم نشان میدهد: مبهوت زیبایی باقیمانده آن، دل شکسته و خشمگین آنچه از کف رفته است. چون آنچه بر سر این بخش شگفتانگیز جهان آمده، صرف تراژدی نیست، بلکه یک جنایت است. این جنایت همچنان در جریان است، با دولتهای محترممان که بشدت مشغول باز کردن راه برای معدنهای جدید زغالسنگ و خطوط تازه انتقال نفت خام هستند.
به نوعی، این هنوز خبر خوبی است: هنوز هم وقت و هم قدرت اجبار سیاستمدارهایمان به تغییر این روند را داریم. هرچند برای بخش عمدهای از صخرههای مرجانی دنیا دیگر خیلی دیر شده است، ولی هنوز برای مابقی آنها امید از دست نرفته. همچنین هنوز آنقدر دیر نشده تا دمای میانگین زمین را کمتر از سطوحی نگه داشت که برای حفظ میلیونها زندگی و موجود زنده لازم است.
بااینحال، برای اینکه تغییری چنین سریع رخ بدهد، ما هنوز بایستی خونسرد و منطقی بودن را کنار بگذاریم. باید بخشی از وجودمان را پیدا کنیم که خطر را در قلبهایمان، در کنار عقلمان، نشان میدهد.
تا درنهایت با توما روبهرو بشویم که تازه دریافته دنیایی جادویی زیر امواج دریا وجود دارد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.