در سال گذشته میلادی، ١١٠ روزنامهنگار کشته شدند که بیش از نیمی از آنها به صورت عامدانه و در حین انجام وظیفه کشته شدهاند. اواخر سال ٢٠١۶ اعلام شد، در هر پنج روز یک روزنامهنگار در جهان کشته میشود. چین، مصر، ایران، اریتره و ترکیه که به بزرگترین زندان روزنامهنگاران شناخته میشوند، بیشترین روزنامهنگاران را در زندانهای خود جایی دادهاند.
نقش رسانههای در جوامع آزاد
رسانههای آزاد و مستقل، که یکی از شاخصها و ارکان دمکراسی به شمار میروند، به دلیل ارتباط مسمتمر و مستقیم با مردم، و پوشش خبری و روشنگری در مورد عملکرد دولتها و ارگانهای مربوط به آن، میتوانند به عنوان ضامن دمکراسی و یکی از موانع خودکامکی و فساد مالی دولتمردان نیز عمل کنند.
در حکومتهایی غیر استبدادی، که دولتها و احزاب سیاسی، به دنبال کسب حمایت مردمی از سیاستهایشان هستند، تنها از طریق وسایل ارتباط جمعی، همانند رادیو و تلویزیون و مطبوعات که توده مردم به آن دسترسی دارند، امکان پذیر است.
همچنین رسانهها و مطبوعات آزاد، در جوامعی که دمکراسی حاکم است، علاوه بر اینکه به تربیونی برای سیاست دولت و احزاب باشند، با زیر سوال بردن عملکرد دولت، سیاستمداران، بنگاههای اقتصادی، کمپانیهای بزرگ و کوچک تولیدی و صنعتی، به آگاهیدهی به افکار عمومی میپردازند، تا از فساد در این جوامع جلوگیری کنند.
در جوامع کثرتگرا و دارای سیستم دمکراسی و حاکمیت قانون، رسانهها و به ویژه مطبوعات، با آزادی کامل، صداهای گوناگون و متفاوت که نماینده خواستها، نیازها، علایق و دیدگاههای اقشار و گروههای مختلف جامعه را نشر و ترویج میکنند.
در این جوامع همچنین، نشر افکار و عقاید مختلف افراد و گروههای متفاوت، باعث ایجاد و فراهم آوردن بستر فرهنگ بحث، گفتگو و تحمل دیدگاه مخالف میشود، و فرهنگ گفتگو و احترام به عقاید و دیدگاههای مختلف، جایگزین فرهنگ زور، خشونت و حذف مخالفان میشود.
دور باطل رسانههای حکومتی در ایران
تاریخ نشر و مطبوعات از بدو پیدایش تا به امروز، در سراسر دنیا راههای پر فراز و نشیبی را در مقابله با سانسور و فشار حکام، در راستای وظیفه اصلیاش که روشنگری بود، طی کرده است. در ایران اما، اندکی پس از چاپ نخستین روزنامه، با نام “کاغذ اخبار” از سوی میرزا صالح شیرازی، در سال ١٢١۶ هجری شمسی، سانسور نیز پایش به مطبوعات ایران باز شد.
پس از گذشت حدود ١۶۶ سال از اولین رسانه حکومتی ایران به نام “وقایع اتفاقیه” که در سال سوم پادشاهی ناصرالدین شاه به چاپ رسید و بسیاری از مطالبش را به مجیزگویی و چاپلوسی از پادشاه اختصاص میداد، تا به امروز رسانههای حکومتی بر همان پاشنه میچرخند.
در روزنامه وقایع اتفاقیه حتی در زمان امیرکبیر از شش صفحه آن، یک و نیم صفحه به جزئیات کارهای ناصرالدین شاه و اخبار مربوط به وی میپرداخت و خبرهای دیگر را نیز چنان با تملق و گزافهگویی منتشر میکرد، که حتی تغییرات آب و هوایی را نیز به نوشته آن روزنامه به “یمن وجود مباک” پادشاه رابط میداد.
یک نمونه بسیار جالب از روزنامه وقایع اتفاقیه و خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی به فاصله بیش از یک و نیم قرن، در مورد گزارشات وضعیت جویی، در رسانههای دولتی ایران، قابل تامل است.
در سال ١٢٢٩ روزنامه وقایع اتفاقیه در شماره سوم خود مینویسد: “از یمن طالع فیروزی مطالع و اقبال بیهمان سرکار اعلیحضرت پادشاهی، هوای دارالخلافه طهران در این اوقات به طوری خوب و خوش میگذرد که برف به آن شدت، در سه چهار روزه به کلی از اطراف و حول و حوش رفت.”
پس از ١۶۶ سال از نشر این خبر در مورد آب و هوا، تلویزیون دولتی ایران، بارش برف و بوران در آمریکا این گونه اعلام میکند و میگوید: “بلایای آسمانی آمریکا را فلج کرد.” و در مورد ریزگردها و گرد و غباری که زندگی عادی مردم خوزستان را مختل و بسیاری را روانه بیمارستان کرده، میگوید: “هوای خوزستان باز بوی تربت کربلا گرفت.” و این تکرار طنز تاریخی در تاریخ روزنامهنگاری دولتی در ایران، چه دردناک است.
البته علیرغم گفتهها و نظرات برخی از سیاسیون و مدعیان روشنفکری که بیشتر وابسته به جریان اصلاحطلبی هستند و اکنون در خارج کشور، تریبونهایی نیز در رسانههای بزرگ در اختیار دارند، سانسور، صدور احکام طولانی مدت زندان برای روزنامهنگاران، بستن فلهای جراید و همچنین فرهنگ دروغ، تملق و گزافهگویی، در رسانههای دولتی و حکومتی، تنها مربوط به دوره مشخصی از ریاست جمهوری و پست وزارت ارشاد اسلامی، یک شخص خاص نبوده و این دردی است که از روزهای آغازین حکومت اسلامی دامن رسانههای ایران را گرفت و تا کنون نیز ادامه دارد.
زندانی به بزرگی ایران برای روزنامهنگاران
اگرچه به طور کلی در بسیاری از نقاط دنیا، جای امنی برای روزنامهنگاران و اصحاب رسانه وجود ندارد، اما کشورهایی وجود دارند که حاکمانش، آن را به جهنمی برای روزنامهنگاران تبدیل کردهاند. چین، مصر، ایران، اریتره و ترکیه از آن جمله کشورهایی هستند که در مجموع بیشترین روزنامهنگاران را در زندانهای خود جایی داهاند.
اخیرا، سازمان گزارشگران بدون مرز، لیستی را منتشر کرده با نام، “فهرست سیاه درندگان آزادی اطلاعرسانی”. در این لیست، که نام ٣۵ رئیس دولت، رهبر مذهبی، سیاستمدار و همچنین گروههای تبهکار که رسانهها را سانسور و روزنامهنگاران را زندانی و شکنجه میکنند و میکشند.
در این لیست، نام “آیتالله خامنهای” رهبر جمهوری اسلامی نیز در کنار اشخاص و گروههایی همچون، “پیر نکاوراوزیزا” رئیس جمهوری بروندی، گروه اسلامگرای تندرو “انصاالله بنگلاتایم” در بنگلادش، گروه “القاعده”و “طالبان” در افغانستان و پاکستان، “حوثیهای شیعه” یمن و گروه تبهکار قاچاقچیان مواد مخدر “کارتل لوس زتاس” که در مکزیک قرار دارد.
همچنین سازمان گزارشگران بدون مرز، در گزارش سالیانه خود با ارائه آماری از روزنامهنگاران زندانی، در سال ٢٠١۵ میلادی، اعلام کرده است: در سراسر جهان ١۵٣ خبرنگار حرفهای، در سراسر جهان تا نیمه دسامبر سال ۲۰۱۵ پشت میلههای زندان بودهاند، که نیمی از این تعداد در زندانهای چین، مصر، ایران و اریتره به سر میبرند.
البته بنابه تعریف، از مطبوعات آزاد، به عنوان رکن چهارم دمکراسی نام برده میشود، بنابراین اگر در کشوری مثل ایران، با حاکمیت دیکتاتور اسلامی، سرکوبگر و توتالیتر نشانهای از حداقل آزادی بیان و رسانههای آزاد و مستقل، وجود نداشته باشد و روزنامهنگاران به حبسهای طولانی مدت محکوم شوند، بسیار طبیعی است و جای تعجب نیست.
عدم آزادی بیان و سرکوب، دو نمونه بارز در همه حکومتهای استبدای بوده و هست. این دو مقوله که همیشه، به همرا هم، در جوامع استبداد زده، از سوی حکام بر جامعه تحمیل میشوند، از دیرباز در ایران وجود داشته و اکنون در شدیدترین حالت خود هنوز حاکم هستند.
و صد البته بسیار به جا و واقعی است، که سازمان گزارشگران بدون مرز، رهبر ایران را در کنار تبهکاران و مافیاهای مواد مخدر و گروههای تندرو اسلامی سنی و شیعه در لیست سیاه درندگان آزادی اطلاع رسانی قرار داده، چه اینکه اینها همگی از روشنگری و افشاگری هراس دارند.
و در نهایت اگر روزنامهنگاری در ایران از تمام تهدیدات و نگاههای امنیتی جان سالم به در برد، عدم ثبات شغلی، به دلیل توقیف جراید که به شدت در ایران، از سوی دستگاه قضایی و امنیتی به وقوع میپیوندد، دستمزدها و حقالتحریرهای بسیار پایین، عدم بهرهمندی از خدمات بازنشستگی و بیمه خدمات درمانی، از دیگر موارد سخت و تنگناهایی است که روزنامهنگاران در داخل ایران با آن دست به گریبان هستند.
نگاه امنیتیتر به روزنامهنگاران کرد در ایران
بنابه آنچه که در طی سالیان گذشته، دولت و حکومت ایران در مقابل آزادی بیان و رسانهها انجام داده، تا ایران به یکی از بدترین نقاط دنیا برای کار رسانهای تبدیل شود، مناطق کردنشین ایران و روزنامهنگاران کرد، هم در استانهای کردنشین ایلام، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی، و هم در تهران، به دلیل نگاه امنیتی به مسائل کردستان و مسئله کرد در ایران، به مراتب تحت فشار، سانسور و نگاه امنیتی شدیدتر قرار دارند.
صدور احکام طولانی مدت، و حتی اعدام برای فعالین رسانهای کردستان، یکی از نمونههای، نگاه به شدت امنیتیتر به روزنامهنگاران کرد، به نسبت سایر مناطق ایران است. به عنوان نمونه، از میان دهها مورد احکام ناعادلانه غیرانسانی در مورد روزنامهنگاران کرد، میتوان به عدنان حسنپور و محمدصدیق کبودوند اشاره کرد.
عدنان حسنپور، عضو تحریریه “هفته نامه ئاسو” نام برد که بهمن ماه سال ١٣٨۵ دستگیر و تیرماه سال ٨۶ حکم اعدام وی که در دادگاهی غیرعلنی از سوی دادگاه انقلاب مریوان به وکیل و خانواده وی اعلام و ٣٠ مهر ماه همان سال نیز دیوان عالی همان حکم را تائید کرد.
اگرچه با درخواست مجدد اعاده دادرسی، در بهمن ماه سال ١٣٨٧ دادگاه انقلاب سنندج، حکم اعدام حسنپور را لغو و این روزنامهنگار کرد را به ١۵ سال زندان محکوم کرد، اما وی در نهایت ١٠ سال از عمرش را در زندان سپری کرد.
محمد صدیق کبود، بنیانگذار “سازمان حقوقبشر کردستان” و سردبیر هفتهنامه “پیام مردم” یکی دیگر از روزنامهنگاران کرد است که از تیر ماه ١٣٨۶ بازداشت و زندانی شده و اکنون بیش از ١٠ سال است که هنوز در زندان به سر میبرد.
ارسال پارازیت بر روی اموج رادیویی و تلویزیونی، یکی دیگر از کارهایی است که حکومت ایران از آغاز به دست گرفتن قدرت تا کنون همواره در راستای خفه کردن صدایهای مخالف از آن استفاده کرده است.
اوایل انقلاب ۵٧ و دهه ۶٠ خورشیدی که بیشتر مردم کردستان، به رادیوی دو حزب اصلی کرد، رادیو کومله و رادیو دمکرات، (صدای کردستان ایران)، که بر روی موج کوتاه پخش میشد، گوش میکردند، به دلیل پخش پارازیت این دو رادیو به سختی به گوش مخاطبانش میرسید.
در حال حاضر نیز که رسانههای تصویری و ماهواره به خانههای مردم راه پیدا کرده، حکومت ایران، با علم به اینکه پارازیت بر روی امواج تلویزیونی برای کسانی که در معرض آن قرار میگیرند، به شدت مضر است، اما تا جایی که تکنولوژی یاریش بدهد، از ارسال پارازیتهای مضر برای شهروندان، بر روی شبکههای تلویزیونی، به ویژه تلویزیونهای احزاب کرد، در مناطق کردنشین ایران کوتاهی نمیکند.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.