۱- تا چند روز پیش از تجمع دهها هزار نفر در روز بزرگداشت کوروش در پاسارگاد، رژیم مدعی بود بر همهچیز و همهکس احاطه کامل دارد. این گردهمایی با شعارهای خود یکبار دیگر نشان داد که نظام همچنان لاف میزند و رجز میخواند، نه میداند در زیرپوست شب جامعه چه میگذرد و نه بر آن احاطه دارد. رژیمی که از تجمع بیش از پنج نفر ترس دارد و آن را ممنوع کرده است، اگر میدانست این مراسم سالانه بدل به چنین تجمع عظیمی با آنچنان شعارهایی خواهد شد، حتماً از پیش از تمام امکانات استفاده میکرد تا چنین اتفاقی نیفتاد.
۲- اکثر شرکتکنندگان در این تجمع جوانان تربیتشده در نظامی هستند که از صبح تا شب، در خانه و مدرسه، از مهدکودک تا دانشگاه، از رادیو تا تلویزیون، در عزا یا عروسی و… به مغزشویی “اسلامی” پرداخته است تا همه ببینند و بدانند که نظام آنها چه “مقدس” و خوب است؛ اما این تجمع سالانه به مناسبت بزرگداشت کوروش و تظاهرات خودجوشش علیه حکومتگران، نشان میدهد که سیاست “اسلامیزه” کردن جامعه، همچون سایر موارد، شکست فاحش خورده است. هنگامیکه این جوانان (پدران و مادران آنها) در شرایط ترس و خفقان و مجازات چنین خطر میکنند، اگر سایه شوم زندان و شکنجه و تجاوز از سر آنها برداشته شود، در آن صورت چه خواهد شد؟ هر که نداند، حکومتگران بهتر از دیگران میدانند. این تظاهرات نشان داد که قلب آزادیخواهی همچنان، اما پنهان، در زیرپوست شب جامعه، میتپد و در کمین اولین فرصتها نشسته است، برای چندمین بار در سیوهشت سال گذشته.
۳- اگر نظامهای تام گرا میتوانستند مغزها را چنان شستشو دهند که انسان در پندار و کردار و گفتار، در شکل و محتوا، آن شود که آنها آرزو میکنند، اصولاً نوبت به مرتجعانی چون بنیادگرایان ولایتفقیهی نمیرسید. نظامهایی با ایدئولوژیهای بسیار “برتر” و “بهتر”ی بودند که ولایتفقیهیان در رقابت با آنها میبایست سدهها ته صف در انتظار میایستادند تا نوبت به آنها رسد. اگر آنها در شکل دادن انسان و مطیع کردن او ناموفق ماندند و شکست خوردند، یعنی تامگرایان سرانجام نتوانستند انسانی مطیع و حلشده در “رهبر” بسازند و انسان (درنهایت) دست از آزادی برنداشت، شکست این مرتجعان نیز تنها زمان میخواهد، همین.
انسانِ قائم به خرد خویش نهتنها دست از تلاش برای آزادی برنداشت، بل تمام حکومتهای تام گرا را یکی پس از دیگری از اریکه قدرت پائین کشید و بساط آنها را برچید. نگاه کنید به تاریخ همین سده بیست. ولایتفقیهیان که جای خوددارند، آنها مرتجعانی اند که سر از تابوتهای تاریخ بلند کردهاند و آموزههایشان جز تحقیر و توهین و خوار شماری و خوار کردن انسان، جز تبعیض و تجاوز، جز ” نژادپرستی” دینی- مذهبی، جز تحقیر زنان، جز پوسیدگی و واماندگی و… چیز دیگری نیست. نظامی که رهبر “مقدس” انقلاب مرتجعانه اش همخوابگی با دختران زیر نه سال قمری (هشت سال و شش ماه شمسی) را توصیه میکند و سپس این تجاوز به کودکان در نظم “مقدس” ج.ا. قانونی میشود. نظامی که قاری مقدس قرآنش که نماد معنویت آنها است، “بچهبازی” است که اگر قرار باشد به “زیر” کشیده شود (به پروندهاش رسیدگی قضایی شود)، به گفته خود او، دهها نفر دیگر را با خود به زیر خواهد کشید؛ و چون “همراهان” و همکاران و همکیشان مقدس “اینکاره” فراواناند، پرونده مختومه میشود تا خدشهای به اصل قداست نظام و حکومتگران مومن آن وارد نشود. نظام مقدسی که وزیر “داد”گستریش حتا در دولت “امید” یک جنایتکار حرفهای است که بنا بر اسناد و مدارک موجود دستش به خون هزاران نفر آغشته است.
۴- در چنین نظامی که زشتی و پلیدی از سرتاپای آن میبارد و در شرایط خفقان و ترس کامل، در روز بزرگداشت کوروش که گویا به روایت تاریخ نویسان بیطرف، روز ورود سپاه ایران به بابل و صدور فرمان “منشور حقوق بشر” کوروش است، هر کس، از پیر و جوان یا زن و مرد، هر کس که توانسته، خطر کرده و رفته است تا به حاکمان بگویند که ما هستیم و ایستادهایم و تن به قیمومت شما نمایندگان خود خوانده “الله” نخواهیم داد.
چرا چنین کردهاند؟ زیرا حاکمان مدعیاند که پیش از اسلام تمام بشریت، ازجمله ایرانیان، در “تاریکی” زندگی کردهاند و تمدن با محمد و اسلام شروع میشود که این امر جعل آشکار تاریخ، ازجمله تاریخ ایرانیان است. آنها برای این جعل تاریخی دست به تخریب تاریخ و فرهنگ یک ملت زدهاند. بزرگداشت کوروش یکی از نمادهای مبارزه با حکومت جهل و خشونتی است که کمر به نابودی تاریخ و فرهنگ و افتخارات یک ملت بسته است، بخشی از مبارزه یک ملت با ولایتفقیهیان و بنیادگرایان اسلامی است و نه آرزوی بازگشت به آن دوران برای سازماندهی جامعه و حکومت با آن مدل. اگر آرزویی هست برای افتخارات و سربلندیهای آن دوران است. چرا؟ به دلیل ذلت و خواری که ملایان برای ایران و ایرانیان آوردهاند. ملایانی که فرمان از “بیگانه” برده و کمر به نابودی “خودی” بستهاند.
کسی در آرزوی تحقق اشکال حکومت آن دوران در شرایط امروز نیست، اگر چنین باشد سادهاندیشی است. هر ملتی تاریخی دارد، با فراز و نشیبهای بسیار، با خوبیها و بدیها و…، تاریخ ملت آلمان که تنها نازیسم نیست، مجموعهای از بالا و پائینها است. یکی موجب افتخار است و دیگری موجب شرمندگی. در آینده، نسلهای بعد، درباره جمهوری اسلامی، درباره این نظام جهل خشونت، بهعنوان بخشی از کل تاریخ ایران، چه قضاوتی خواهند کرد؟
۵- در چنین شرایطی که عدهای (ملایان معمم و مکلا) نهتنها اصل و اساس هویت تاریخی یک ملت را به چالش کشیدهاند، بل میخواهند آن را از برگها و حافظه تاریخ کاملاً پاک کنند، بخشی از مردمان در دفاع از هویت خویش و در مبارزه علیه یک نظام عقب گرا، خطر کرده و به میدان رفتهاند. کدام خطر؟ خطر شناخته شدن، دستگیری، زندان، شکنجه، اعدام، از دست دادن شغل و غیر. در شرایط سرکوب حاکم بر جامعه، رفتن و فریاد زدن “آزادی اندیشه با ریش و پشم نمیشه” کار هر کس نیست، زنان و مردان آزادهای میخواهد. در چنین شرایطی، باید عزمی راسخ برای دست یازی به آزادی داشت وگرنه خطر نمیکنی. هر کس، بدون امکان برای سازماندهی متمرکز و منظم رفته است؛ یعنی تجمع رهبری متشکل ندارد تا درباره هر چیز آن از پیش اندیشه کند؛ زیرا خفقان اجازه چنین امری را نمیدهد. در چنین شرایطی میتوان اشتباه هم کرد و چیزی را نسنجیده بر زبان آورد؛ اما تناسب این “اشتباه” را باید در متن این حادثه دید و بیدلیل و از پشت گود، “دایه مهربانتر از مادر” نشد. باید نقد دوستانه کرد تا کاستیها برطرف شوند و نه تخریب شرکتکنندگان به سود حاکمان.
۶- “روشنفکران خاکستری” پدیدهای عجیب هستند. آنها همواره در حال مبارزه با جنایات (امپریالیسم) آمریکا و غرب هستند، اما درباره جنایات جمهوری اسلامی سخنی بر لب نمیآوردند. اگر چیزی بگویند یا در محافل خصوصی است یا درگوشی. پای دهها بیانیه در رابطه با پایمال شدن حقوق بشر توسط “غرب” را امضاء کردهاند، اما اعتراضی نسبت به انکار کامل حقوق بشر از سوی ج.ا. ندارند. اشتباهات “چپ” ایران را میبینند، با ژستی روشنفکرانه و روشنگرانه بهنقد “چپ”مینشینند، با نظام در این راه همراه و همسو میشوند، اما هیچ موضعی درباره این نظام جهل و خشونت یا اشتباهات و جنایات آنها ندارند، اگر داشته باشند، درگوشی است. نگران رشد ” نژادپرستی” در میان مخالفان نظام میشوند، بدون آنکه کلمهای درباره “نژادپرستی” (دینی- مذهبی، جنسیتی و…) ولایتفقیهیان سخن بگویند که شهروندان ایران را از نگاه حقوقی در برابر قانون حداقل به هفت مقوله تقسیم کرده است. به بررسی خطاهای ملایان ایران و مصدق میپردازند، اما سخنی درباره اشتباهات بنیادین ولایتفقیهیان که جامعه و کشور را تا لبه پرتگاهی خطرناک پیش برده است، نمیگویند. “حساسیت” آنها نسبت به همهچیز و همهکس هست، مگر به حکومت ایدئولوژیک- دینی واقعاً موجود و حاکم بر ایران. آنجا که لازم باشد از سیاستهای “ملی- اتمی” نظام در برابر “غرب” تحت عنوان استقلال ملی دفاع میکنند و زمانی که ورق برمیگردد، بازهم در همان خط نظام، مدافع “برجام” میشوند. در تمام مراحل و با روشهای گوناگون، اما ثابتقدم، همواره از همراهان “پنهان” سیاستهای نظاماند، با ژستی مترقی و خیرخواهانه و عمدتاً ضد امپریالیستی یا ضد سرمایه؟! شعارهای تظاهرات چند ده هزاره نفره علیه نظام ظلم و ستم، مثلاً شعار ” حکومت آخوندی، فقط ظلم، فقط جهل”، را نمیبینند و از آن دفاع نمیکنند، اما تاوَن نگران انحراف جنبش اعتراضی مردم به “نژادپرستی” میشوند. جنبش را تخریب میکنند، به سود چه کسانی؟ برای من زمانی سخنان و دلسوزی این “روشنفکران خاکستری” قابلپذیرش خواهد بود که میان نقد آنها به مخالفان و نقد این نظام جهل و خشونت رابطهای منطقی و معقول وجود داشته باشد. نمیتوان اینسو را به سود آنسو زد، آنهم با ژست یک روشنفکر بیطرف “خیرخواه”. اینها، تاکنون، آب را به آسیاب ولایتفقیهیان ریختهاند.
۷- در مراسم بزرگداشت، شعارهای شرکتکنندگان متفاوت بودند: شعارهایی بسیار مناسب، خوب و درست؛ و شعارهایی که میشد آنها را بد فهمید یا بد به گوش میرسیدند. یکی از آنها: “همهاش می گن کار خداست، هرجی بلاست از عربهاست”. عربها نه “خدا” هستند و نه در ایران کارهای. آنکسانی که کشور و ملت را به این روز سیاه انداختهاند و هر نابسامانی یا ظلم و ستمی را با خواست و مشیت خدا توجیه میکنند، نه عربها که ملایان اند. همه این را میدانند. اگر چنین نمیگفتند درستتر و بهتر بود. مثلاً اگر میگفتند “هر چی بلاست از ملاهاست”، جان کلام را بسیار دقیقتر بیان کرده بودند؛ اما نباید اصل را ول کرد و فرع را چسبید. باید عمق حرکت اعتراضی را فهمید، ابتدا پشتیبانی و سپس برای تصحیح کار و پیشگیری از “خطر” انتقاد هم کرد. نه عکس آن. اگر معترضان چنان گفتند، اینچنین نیز شعار دادند:” زنده باد عربهای ایران، زندهباد کردهای ایران و…”، نمیتوان و نباید سلیقهای و یکسویه قضاوت و به سود نظام عمل کرد، مگر ریگی در کفش باشد. آنها شعار میدادند: “حکومت آخوندی، فقط ظلم، فقط جهل”. نمیتوان بزرگداشت کوروش را به “نژادپرستی” نسبت داد، زمانی که در دو هزار و اندی سال پیش منشور حقوقی بهفرمان او صادرشده است که بعضاً جهانیان به آن میبالند. منشوری که در آن (ازجمله) آمده است “…هر کس در انتخاب دین و مذهب و محل سکونت اش آزاد است…”. اصلی که تازه در سال ۱۹۴۹ در سازمان ملل متحد به تصویب رسید و بعد جهانی یافت. اصلی که ج.ا.ا. از بنیاد با آن مخالف است. اصلی که امروز یکی از اصول اساسی به رسمیت شناختهشده اعلامیه جهانی حقوق بشر و حقوق اساسی ملل است. چرا نباید از آن در مبارزه با ولایتفقیهیان استفاده کرد.
۸- بزرگداشت کوروش ناسیونالیسم به معنای برتری قومی یک ملت یا یک نژادی نیست. سخن از نژاد “آریایی” و برتری بر دیگران کردن عمیقاً نادرست است و باید از آن پرهیز و با آن مبارزه کرد؛ اما همان کسانی که چنین شعار دادند، بنا بر تصاویر موجود، از تمام هموطنان، از “آریایی” و غیر آریایی، از فارس و ترک و بلوچ و عرب و… سخن گفتند و گفتند “زندهباد” آنها.
روشن است برای ساختن جامعه و حکومتی مدرن، یعنی ایرانی که در آن شهروند آزاد و مستقل و قائمبهذات وجود داشته باشد، جامعهای که متکی به اعلامیه جهانی حقوق بشر و در آن قوای حکومت ناشی از ملت و ملت جمع شهروندان متساوی الحقوق در برابر قانون باشد (بدون توجه به نژاد، دین یا مذهب، جنسیت، قومیت یا…) ما نه میتوانیم به شکل سازماندهی حکومت در دوران محمد یا علی یا دیگر امامان برگردیم و نه به شکل حکومت در دوران پیش از اشغال ایران توسط اعراب. دمکراسیهای پارلمانی مدرن امروز نتیجه معرفت انسان خود بنیاد (قائمبهذات)، نتیجه فلسفه حکومت در دو سده اخیر است. برای ساختن جامعهای مدرن و سربلند، راهی به گذشته نیست، هر چه هست سازماندهی حکومت بر اساس آن چیزی است که دستاورد بشریت در همین سدههای اخیر است. تمام ملل به افتخارات تاریخ خود میبالند و زشتیهایش را نقد میکنند. ج.ا.ا. بیشک یکی از دوران تلخ و زشت تاریخ ایران است که برای سربلندی کشور و آزادی شهروندانش باید از آن عبور کنیم.
تماس با نویسنده: dastmalchip@gmail.com
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.