• add
  • enter
TributeZamaneh

همنشین بهار: «یاد آن روزها بخیر» Those Were the Days

یکشنبه, ۲۳ام آبان, ۱۳۹۵

اضافه شده توسط همنشین بهار نویسنده مطلب:
 

مطالب منتشر شده در این صفحه نمایانگر سیاست رسمی رادیو زمانه نیستند و توسط کاربران تهیه شده اند. شما نیز می‌توانید به راحتی در تریبون زمانه عضو شوید و مطالب خود را منتشر کنید.

«یاد آن روزها بخیر» Those Were the Days ترانه‌ای از مری هاپکین Mary Hopkin خوانندهٔ اهل ولز را بیاد می‌آورد که البته موسیقی آن برگرفته از یک ترانهٔ روسی با نام Дорогой длинною (دارو-گای دِلینای) به معنی «راه طولانی» ساختهٔ «بوریس فومین» Boris Fomin است که خیلی‌ها ازجمله تامارا سرتلی(۱۹۲۵) و الکساندر ورتینسکی(۱۹۲۶) و…آن را اجرا کرده‌اند.
کولی‌های روسیه نیز که هر جا می‌رفتند شور و شادی بپا می‌شد، این ترانه را خوانده‌اند. من اجرایی از آن را در مسکو، در تئاتر کولی‌ها (تئاتر رومِن) Romen Theatre دیده‌ام.
…
همانطور که گفتم آن قطعه را سال ۱۹۲۵، بوریس فومین (روسی) ساخته‌، و یوجین راسکین Eugene Raskin تنها برای آن ملودی، شعری به انگلیسی نوشت که گروه آمریکایی د لیمیترز، مری هاپکین و دیگران خوانده‌اند. البته شعر آن مطابق نمونه روسی و ایتالیایی آن نیست.
…
من با استفاده از ترجمه انگلیسی ترانه Quelli erano giorni به مضمون آن (که جیلیولا چینکوئتی خوانده)، همچنین به ترانه مری هاپکین Those Were the Days، که شعر دیگری دارد، اشاره کرده‌ام.
یادآوری کنم که این ترانه، به زبان‌های گوناگون حتی چینی، خوانده شده‌است. برای مثال:
In Spain, Qué tiempo tan feliz, by Rosa Morena (instead of Aquellos Fueron Los Días or En Aquellos Días)
In West Germany, An jenem Tag
In Italy, Quelli erano giorni
In France, Le temps des fleurs
این ترانه در چندین و چند فیلم سینمایی هم، بکار رفته و از آهنگ زیبای آن در برخی مسابقات ورزشی استفاده شده‌است.

روزی روزگاری یه جاده بود و نسیم دل‌انگیزی. نسیم ‌وزید و منو اونجا گذاشت و اگه یادم باشه، تو از یک گوشه پیدات شد و خودتو به من معرفی کردی.
آخ، چه روزهایی بود اون روزها. [غرق شادی بودیم]
[اونقدر زیبا بود که انگار] هیچ چیز دیگه از این دنیا نمی‌خواستیم.
و حتی بدون موسیقی می‌رقصیدیم.
توی قلب‌مون چیزای بیشتری [هم] بود
[گویی] در یک حباب هوا زندگی می‌کردیم. حبابی [سبکبال] که روی شهر پرواز می‌کرد.
مردم با انگشت ما رو نشون می‌دادند و [با همدیگر] از شور و شادی ما می‌گفتند.
آخ، چه روزهایی بود اون روزها…
هیچ چیزی جلودارمون نبود. از چراغ‌های قرمز هم با شور و شعف رد می‌شدیم. [هر مانعی را کنار زده و قید هیچی نبودیم]
[اما] یک روز صبح، [ورق برگشت و) دیگه گل سرخ شکوفه نداد و آن نسیم هم از وزش افتاد.
آخ، چه روزهایی بود اون روزها. [غرق شادی بودیم]
[اونقدر زیبا بود که انگار] هیچ چیز دیگه از این دنیا نمی‌خواستیم.
و حتی بدون موسیقی هم می‌رقصیدیم.
وقتی یاد اون ایام می‌افتم بغض منو می‌گیره. آوای آنرا که سرمی دم، معنا و مفهومش گم می‌شود و می‌گریزد.
[…]
امروز [در عالم خیال دوباره]به اون جاده برگشتم. خاطرات خوش منو اونجا برد.
تو، میون یه عده آدم ایستاده بودی و براشون [از اون ایام] تعریف می‌کردی:
دوستان عزیز، چه روزهایی بود اون روزها. [غرق شادی بودیم]
[اونقدر زیبا بود که انگار] هیچ چیز دیگه از این دنیا نمی‌خواستیم.
و حتی بدون موسیقی می‌رقصیدیم.
[و توجه نداشتیم که درواقع این] جوانی ما بود که می‌گذشت.


Quelli eran giorni
C’era una volta una strada
un buon vento mi portò laggiù
e se la memoria non m’inganna
all’angolo ti presentasti tu.
Quelli erano giorni
oh si, erano giorni
al mondo non puoi chiedere di più
e ballavamo anche senza musica
nel nostro cuore c’era molto più.
la la la la la la….. la la la la la la…..
Vivevamo in una bolla d’aria
che volava sopra la città
la gente ci segnava con il dito
dicendo: “Guarda la felicità.”
Quelli erano giorni
oh si, erano giorni
e niente ci poteva più fermar.
Quando il semaforo segnava rosso
noi passavamo allegri ancor di più.
Poi, si sa, col tempo anche le rose
un mattino non fioriscon più
e così andarono le cose
anche il buon vento non soffiò mai più.
Quelli erano giorni
oh si, erano giorni
al mondo non puoi chiedere di più
ma ripensandoci mi viene un nodo qui
e se io canto questo non vuol dir.
la la la la la la….. la la la la la la…..
Oggi son tornata in quella strada
un buon ricordo mi ha portata là
stavi in mezzo a un gruppo di persone
e raccontavi: “Cari amici miei
quelli eran giorni
oh si, erano giorni
al mondo non puoi chiedere di più
e ballavamo anche senza musica
nel nostro cuore c’era molto più.
e ballavamo anche senza musica
di là passava la nostra gioventù.”
…
Дорогой длинною
Ехали на тройке с бубенцами,
А вдали мелькали огоньки.
Эх, когда бы мне теперь за вами,
Душу бы развеять от тоски!
Припев:
Дорогой длинною, погодой лунною,
Да с песней той, что в даль летит, звеня,
Да со старинною, да семиструнною,
Что по ночам так мучает меня.
Да, выходит, пели мы задаром.
Понапрасну ночь за ночью жгли.
Если мы покончили со старым,
Так и ночи эти отошли!
Припев.
В даль иную — новыми путями —
Ехать нам судьбою суждено!
Ехали на тройке с бубенцами,
Да теперь проехали давно.
Припев.
Никому теперь уж не нужна я,
И любви былой не воротить,
Коль порвётся жизнь моя больная,
Вы меня везите хоронить.
Припев.
(شعر ترانه به انگلیسی (نمونه‌ای که مری هاپکین خوانده است
 
THOSE WERE THE DAYS
Once upon a time there was a tavern
Where we used to raise a glass or two
Remember how we laughed away the hours
And dreamed of all the great things we would do

Those were the days my friend
We thought they’d never end
We’d sing and dance forever and a day
We’d live the life we choose
We’d fight and never lose
For we were young and sure to have our way.
La la la la…
Those were the days, oh yes those were the days

Then the busy years went rushing by us
We lost our starry notions on the way
If by chance I’d see you in the tavern
We’d smile at one another and we’d say

Those were the days my friend
We thought they’d never end
We’d sing and dance forever and a day
We’d live the life we choose
We’d fight and never lose
For we were young and sure to have our way.
La la la la…
Those were the days, oh yes those were the days

Just tonight I stood before the tavern
Nothing seemed the way it used to be
In the glass I saw a strange reflection
Was that lonely woman really me

Those were the days my friend
We thought they’d never end
We’d sing and dance forever and a day
We’d live the life we choose
We’d fight and never lose
For we were young and sure to have our way.
La la la la…
Those were the days, oh yes those were the days

Through the door there came familiar laughter
I saw your face and heard you call my name
Oh my friend we’re older but no wiser
For in our hearts the dreams are still the same

Those were the days my friend
We thought they’d never end
We’d sing and dance forever and a day
We’d live the life we choose
We’d fight and never lose
For we were young and sure to have our way.
La la la la…
Those were the days, oh yes those were the days


چه روزهای خوشی بودند

روز و روزگاری می‌خانه‌ای بود و اونجا می‌نشستیم و یکی دو گیلاس می‌نوشیدیم. یادته چقدر شاد و خندان بودیم؟ چقدر برای کارهای بزرگی که می‌بایست در آینده انجام بدیم، رؤیاپردازی می‌کردیم. چه روزهای خوشی بودند. خیال می‌کردیم هیچوقت تموم نمیشه و تا ابد آواز خواهیم خواند و خواهیم رقصید و اون جور که انتخاب کردیم تا همیشه زندگی خواهیم کرد. خواهیم جنگید و هیچوقت هم نخواهیم باخت.
اون روزها جوان بودیم و خیالمان راحت از اینکه دنیا بر وفق مرادمان خواهد بود، اما روزهای شلوغ ما به سرعت گذشت و آرزوهامان را گم کردیم.
اگر اتفاقاً تو را در همان می‌خانه می‌دیدم، به یکدیگر لبخند می‌زدیم و می‌گفتیم: چه روزهای خوشی بودند اون ایام. فکر می‌کردیم تا همیشه همین جور خواهد بود. تا ابد آواز خواهیم خواند و خواهیم رقصید و آن طور که انتخاب کرده‌ایم زندگی خواهیم کرد. خواهیم جنگید و هرگز نخواهیم باخت.
…
اما امشب در بیرون همان می‌خانه ایستادم [و می‌بینم] هیچ چیز مثل گذشته نیست. (از شیشه میخانه] انعکاس چهره عجیبی را دیدم [و از خودم می پرسم] آیا این زن تنها واقعا من بودم؟
چه روزهای خوشی بودند. خیال می‌کردیم هیچوقت تموم نمیشه و تا ابد آواز خواهیم خواند و خواهیم رقصید و اون جور که انتخاب کردیم تا همیشه زندگی خواهیم کرد. خواهیم جنگید و هیچوقت هم نخواهیم باخت.
…  
از آنسوی در صدای خنده‌ آشنایی بگوشم رسید. چهره تو را را دیدم و شنیدم که منو صدا زدی. آخ، دوست من، ما بزرگ‌تر شدیم اما داناتر نشدیم. چون هنوز،رویاهای ما مثل گذشته است.
چه روزهای خوشی بودند. خیال می‌کردیم هیچوقت تموم نمیشه و تا ابد آواز خواهیم خواند و خواهیم رقصید و اون جور که انتخاب کردیم تا همیشه زندگی خواهیم کرد. خواهیم جنگید و هیچوقت هم نخواهیم باخت. چه روزهای خوشی بودند. آری، چه روزهای خوشی بودند.
 


در همین زمینه 
http://www.hamneshinbahar.net/index.php?page=poesi
…
سایت همنشین بهار
http://www.hamneshinbahar.net

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

مطلب را به بالاترین بفرستید

این مطلب خلاف آیین نامه تریبون است؟ آن را به ایمیل tribune@radiozamaneh.com گزارش کنید
Join

دسته‌بندی‌ها: هنر

برچسب‌ها: همنشین بهار+Quelli erano giorni+یاد آن روزها بخیر+ Those Were the Days+مری هاپکین+ Mary Hopkin

دیدن تمامی مطالب نوشته شده توسط این نویسنده همنشین بهار

« مطلب قبلی

مطلب بعدی

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.



درباره ما

تریبون زمانه وب سایتی است که مطالب آن صرفا توسط شما کاربران گرامی تهیه می‌شود. شما نیز می‌توانید به تریبون زمانه بپیوندید و آزادانه مطالب دلخواه خود را به اشتراک بگذارید.

  • راهنمای کار با سایت
  • درباره تریبون
  • آیین نامه تریبون
  • اپلیکیشن تریبون
پیشنهاد ما
Banner Banner Banner
جستجو
موضوعات داغ
پیشنهاد ما
  • نقد و بررسی قوانین و مقررات ناظر بر تشکل‌های کارگری در ایران: محدودیت‌های حق تاسیس انجمن‌ها و اتحادیه‌های کارگری
  •  گزارش ویژه فاکس نیوز از محمد جعفر محلاتی، معروف به «استاد صلح»
  • قطعی اینترنت و قتل عام مردم در سیستان و بلوچستان – طرحی از ساناز باقری
  • زنان، قربانیان مزاحمت‌های اینترنتی (بخش دوم)
  • روایتی تازه از آزار جنسی در مطبوعات ایران
  • دانش‌آموزانی که الفبا را نمی‌دانند!
  • زنان، قربانیان مزاحمت‌های اینترنتی (بخش اول)
  • مُرده بر دار – طرحی از ایمان رضایی
  • حفره امنیتی مرورگر Brave
  • سایت روز شمار جنبش کارگری ایران
بخش ها
  • تمام مطالب
    • اجتماعی
    • اقتصادی
    • اقلیتها
    • امن گذر
    • امنیت در اینترنت
    • اندیشه
    • ایران
    • ایران و جوانانش
    • با همسایگان
    • بین‌الملل
    • تاریخ
    • جامعه مدنی
    • حقوق بشر
    • دانشجویان
    • زنان
    • سرزمین عجایب
    • سرگرمی
    • سیاسی
    • سینما و تئاتر
    • صدای زندانی
    • علمی
    • فرهنگ
    • فنآوری و اینترنت
    • محیط زیست
    • من گزین
    • موسیقی
    • میراث فرهنگی
    • هنر
    • ورزشی
    • کارگری
    • کوییر
با زمانه

  • Project
  • A