حضور «طاهره» بدون روبنده در جمع مردان، موجب اختلاف میان «بابیان» شد. «ادوارد براون» گزارش میکند که گروهی از بابیان به آنچه میدیدند باور نداشتند و گمان میکردند که حجاب قرهالعین فقط کمی لغزیده است.(ویکیپدیا)
به دنبال این موضعگیری و توافق میان رهبران، برخی شرکتکنندگان دست به اقدامات افراطی زدند و گروهی نیز از آیین بابی دست کشیدند. به گفته «احمد کسروی»، خواهر عبدالبها بعدها در اینباره در نامه خود به بهاییان تهران چنین نوشت، قرهالعین یک دفعه بیحکمتی کرد و هنوز از کله مردم نمیتوانیم به در آوریم.(ویکی پدیا)
در این برنامه پیآن نیستیم که که بهاییت و یا مکتب باب چیست و چه گفته است و میگوید، چه این که وقتی نام «فاطمه قرهالعین» و یا همان «طاهره قرهالعین» و یا «صدیقه» مطرح شود ذهنیات به سمت آیین بهایت نیز کشیده خواهد شد. اما تقاضای نگارنده آن است که در فرصت و مجال اندک این برنامه تمرکز را نه بر ایدئولوژی بهاییت بلکه بر عنوان اولین زنی که تابوشکنانه عملکرد در جامعه به شدت سنتی و محدود آن زمان ایران در دوره سلطنت «ناصرالدین شاه» قاجار، و حجاب از چهره برداشت تا حدی که شنیدیم حتا گاهی از همفکرانش نیز از این عمل او متعجب شده بودند. پی آن هستیم که اولین باری که در فضای جامعه ایران زنی بدون حجاب در منظر عموم حضور یافت و بر منبر، وعظ خطابه نیز کرد، در حدود دویست سال قبل، آیا خشت اول را درست بر جای خود نهاد و یا این که نهادی نادرست و از روشی غلط بنا شد که البته وضعیت حال و امروز جامعه ما پاسخ این سوال را روشن تعیین کرده است، اما مجال، مجال بررسی اندک این موضوع است در قالب زمان کوتاه این برنامه.
در جامعه ما گاه سخن از فرصتسوزیها به میان میآید، و در تحلیل، این معنی به آن بر میگردد که ما تعریف درست از فرصت را در ابتدا دانسته و سپس علتها را بررسی نماییم که چرا فرصت از دسترفته و یا کدام حرکت نا صحیح باعث از کف دادن زمان و اقدام درست شده است. فرصت در معنا به مجالی گفته میشود که بر اساس اتفاقات و عواملی که در یک اجتماع ایجاد میشود و رخ میدهد موقعیتهایی را ایجاد میکند که به نوان یک نقطه عطف میتوان از آن استفاده کرد و اثرگذار شد، مطرح شدن یک عقیده، ایجاد فضای بحث و انتقاد، نارضایتیهای اجتماعی، حتا رفاه و رضایت جامعه از شرایط، هر کدام به نوبه خود ایجاد فرصت میکند. در امپراتوری ایران قبل از اسلام، اصولن فرهنگ برهنگی، آنچنان که در امپراتوری روم و یا دوران اوج و شکوفایی یونان وجود داشت، جای گاهی نداشته است، حال پس از تسلط اسلام و تا به صفویه جاری شدن احکام اسلامی، در کشور در مدن زمان هزار سال، به نوعی سیستم تفکری لایههای زیرین جامعه را از این که بتوان زنی را بدون حجاب دید بدور ساخت و چنین تصوری از محالات ممکن در بین اقشار بدنه اصلی جامعه ش
در دوران صفویه این اندیشه تقویت شد، در عین این که فساد چه از نظر اداری و یا اخلاقی و جنسی در بین طبقه حکام وجود داشت اما مردم که منبع تامین هزینهها برای زندگی قشر ثروتمند و دولت مرد بودند با هم کاری روحانیون در پردهای قرار گرفتند که ذهنیات و افکارشان کاملن مدیریت شده به سمت و سویی کشانده شود که فقط به نکاتی فکر کنند و درگیر باشند که حاکمان میخواهند، آزادی بدون قید و شرط برای مرتبه دیوانیان و درباریان و محدودیت در نهایت ممکن، برای مردم، بهر روی با گذر سالها آن چنان این لایهها و پردها در افکار و اندیشه مردم جای گرفت که در جای گاه احکام اصلی دینی و در بخش موارد لایتغیر زندگی روزمره مردم رسوخ کرد.
پس از روی کار آمدن قاجاریه و شروع حکومت آغا محمدخان قاجار، با توجه به این که آغا محمدخان بهواسطه خواجگی طبعن دچار نقصی اساسی بود و میبایست در جامعه به شدت مردسالار آن زمان موقعیتش را بیشتر تثبیت کند، او به سراغ امورات دینی ورفت و خود را پادشاهی متشرع معرفی کرد، برپایی مراسم و آیینهای دینی، تعزیهها و سوگواری و حضور او و اشک ریختن او، عملن باعث تشدید کاربرد این ضربالمثل معروف شد که «الناس و علی دین ملوکهم»، این شرایط بر هرچه قطور شدن دیوار اندیشه و ایدئولوژی سبک و روش زندگی بین عموم جامعه مردم و طبق و قشر دولتیان و درباریان و همین طور روحانیون با مردم شد. فضای فکری بدنه اصلی جامعه به شدت محدود شده و متحجر و در پشت و خفا همه چیز برای راحتی و صفا و جلای ذهنی و جسمی و روحی حضرات بزرگان محیا و آماده.
در دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار اندیشه بهاییت پای گرفت که در این برنامه قصد به پرداختن به این موضوع را نداریم چه این که خود نیاز به برنامهای جداگانه دارد. در فضای سنگی و بدون روح جامعه ایران در ان زمان فاطمه قرهالعین با بیان افکار و اندیشههایش در نسخ احکام اسلامی به واقع موجی ایجاد کرد در اقیانوسی از امواج مخالف که صرفن بمانند حرکت قایقی بود که امواج منتشر از حرکتش در در این دریا مشخصن در مقابل قدرت امواج اقیانوس محلی از اعراب نخواهند داشت. بر گرفتن حجاب از چهره و از سر و حضور در جوامع صرفن فقط یک تند روی بدون تفکری صحیح بود. بر مبنای تعریفی که از فرصت در آغاز ارائه شد، میبایست با شناخت صحیح از بافت و لایههای زیرین جامعه و اگر قصد و نیت اصلاح جامعه باشد گام برداشت.
اما متاسفانه در جامعه ما هر حرکتی هم که صورت گرفته صرفن به جهت اهدافی مشخص و گروهی بوده است و نه این که اهمیت بر عموم مردم باشد. در جامعه ای محدود و بهشدت مذهبگرا مطرح کردن چنین سخنانی را به چه چیز میتوان تشبیه کرد به جز فرصتسوزی و در نهایت به قهقرا فرستادن بیشتر جامعه که عملن هم نتیجه همین شد. وضعیتی که روشنفکران دورانها بعدی هم به آن ادامه دادند. هیچگاه حرکتهای اجتماعی در تاریخ اجتماعی ما بر آمده از شناخت بر اندیشه و نوع زندگی مردم و بدنه اصلی جامعه نبوده است و به همین دلیل هم عمدتن میرا بودهاند. تند روی و فقط تند روی روشی بوده است که غالب بر کنشهای اجتماعی ما بودهاند و در بیشتر مواقع عملن خشت اول را کج مینهادیم. حال این مقال انتظار دارد که بررسی بیشتر بر عهده شنوندگان و خوانندگان این برنامه و مطلب باشد که خود بشوند محقق و دلایل را آشکار سازند.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.