پس از قانونی شدن ازدواج هم جنسها در ایالات متحده آمریکا شاهد موج فیسبوکی عظیمی از پروفایل های رنگین کمانی بودیم. از سویی شادمانی و از سویی دیگر امید به توان تغییر دادن، دنیا را در بر گرفته بود و ما هم در این خوشحالی سهیم گشته بودیم. همه می دانیم که این موفقیت یک شبه به دست نیامده ، از دهه ۶۰ میلادی در آمریکا جنبش هایی برای احقاق حقوق همجنسگرایان پا گرفتهاند و راه زیادی را پشت سر گذاشته اند. جنبشهای اجتمایی نوین(NSMs) همجنسگرایان نیز ازدهه نود تا به امروز مبارزه کردهاند. از مبارزه برای قانونی شدن همجنسگرایی (حتی در سال ۱۹۵۳ در زمان رئیس جمهوری آیزنهاور با محرز شدن همجنسگرایی، یک کارمند فدرال باید از کار اخراج می شد) تا به اکنون که قانونی شدن ازدواج را جشن میگیرند. و تصادفی نیست که حتی نظر سیاستمداران در این باره یک پارامتر مهم برای جلب آراست.
ازدواج هم جنسها نه به معنای عقب گرد ما به چهاچوبهای سنتی که به معنای احقاق حقوقی است که از درصدی از جمعیت دریغ شده بود.در دنیایی که متاهل بودن(خصوصا برای مردان) عامل پیشرفت است. (مادران شاغل حقوق کمتری از زنان همتراز فاقد فرزند دریافت میکنند که با عنوان “جریمه مادری” شناخته میشود. و این علاوه بر حقوق کمتر زنان نسبت به مردان همتراز خود است). عملا عدم توانایی ثبت پیوند، پاشنه آشیل روابط همجنسخواهانه گشته بود. مسائل مالی، بیمه، ارث و در مواردی مسائل پزشکی مشکلاتی بود که زوجهای هم جنس می توانستند با آن درگیر شوند.
اما نکته آن است که فارغ از پایکوبی یادمان نرود جنبش همجنسخواهان آمریکا یک جنبش شناسنامه دار و با پشتوانه تاریخی است و درسهای زیادی هم برای ما دارد. و درست است که فاصله ما با ایالات متحده دهه ۶۰ میلادی هم بسیار زیاد است. اما این جنبش اثبات کرده همواره احتمال تغییر وجود دارد .تلاش های پیگیر هاروی میلک که در سال ۱۹۷۰ موفق به عضویت در هیئت نظارت سانفرانسیسکو شد،یک نمونه آن است. شاید بتوان گفت از نظر میلک هم راه تغییر از فعالیت مدنی عبور میکرده است. در میان زنان همجنسخواه هم که بیشتر به حاشیه رانده شدهبودند، اگر فردی همچون اودری لرد نبود و انگشت بر نقاط دردناک نمینهاد احتمالا راه برابری خواهی از این هم طویل تر بود. او نه تنها به اقلیتها که به اقلیت در اقلیتها اشاره کرد.(لزبین های رنگین پوست که از تبعیض نژادی در کنار زن بودن و در اقلیت بودن توام آسیب میدیدند، تبعیض چه از سمت جامعه هترونرماتیو مردسالار و یا از سمت زنان همجنسخواه سفیدپوست طبقه متوسطی) حال چه نام سیاست و یا فعالیت سیاسی بر آن بگذاریم و چه هر فعالیتی را بی فایده بدانیم بی شک ما نیز در تثبیت شرایط کنونی گام برداشتهایم.
تمامی این تلاشها مسلما از سوی خود جامعه LGBT صورت گرفته است. در مقایسه با این شرایط در ایران، آزاد و حتی شرعی شدن عمل های تغییر جنسیت(و گاهی چند گام نیز از کلیسای کاتولیک جلوتر رفته است) که ممکن است به ظاهر نشان از آزاداندیشی شارعان اسلامی و رهبر پیشین نظام آقای خمینی باشد. اما در واقع تلاشی است برای تثبیت شرایط موجود و تاکید بر الزامی بودن دوگانه جنسیتی زن و مرد. و نپذیرفتن هر انسانی با اندکی تفاوت از این دوگانه. مکتوب و ثبت شدن آنچه که رخ داده( که گاهی ناقص سازی جنسی بوده) اولین و اساسی ترین کاری است که می بایست انجام می شدن و خوشبختانه کتاب جنسیت ایکس گامی در این جهت بود.
آنچه که مقصود من است، نه فقط سیاست گریزی اعضای جامعه ی LGBT، که هراس از سیاسی شدن در فعالین جنبش است. بازنشر عکس سلیبریتی ها و خانواده ی هم جنسی که صاحب فرزند شدهاند گرچه امیدبخش است اما تاثیری در حرکت جنبش ندارد. در کشوری که از رئیس جمهورش ( خاتمی و احمدی نژاد) تا رئیس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه اش، نه تنها از لزوم تنبیه و یا عدم وجود همجنسگرایان صحبت کرده اند که دقیقا شخص رهبر جمهوری اسلامی در پاسخ به انتقاد های حقوق بشری از سوی جامعه جهانی آنها را تنها به حقوق همجنسگرایان تقلیل می دهد( که نقض حقوق بشر در ایران بسیار گسترده تر از اینهاست) و تاکید رهبر نظام بر این نقطه ی اتکا است که این تابو به هیچ وجه برای مردم ایران از بین نمی رود (و اگراز بین برود فاجعه است) پس تا جای ممکن از این تابو استفاده سیاسی میکنند.( این مسئله حتی در به اصطلاح اپوزیسیونهای اصلاح طلب مقیم اروپا که در برنامههای رسانههای فارسی زبان هم شرکت می کنند قابل مشاهده است). در این کشور چطور می توان از لزوم شرایط موجود برای اقلیت های جنسی صحبت کرد اما به سیاست نیم نگاهی هم نداشت؟ وقتی موضوعی چنان با سیاست گره خورده، که گویی آبروی نظام است، چگونه می شود به اسم “سیاسی نشدن” به سیستمی که شرایط کنونی را در ایران به وجود آورده انتقاد نداشت؟
آنچه در طول تاریخ معاصر برای مثال در آمریکا رخ داده، درسی برای فعالین جنبشهای ایرانی دارد. فعالیت مدنی خواه ناخواه از سیاست عبور خواهد کرد و آینده ی جهان از دل جنبش های مدنی امروز بیرون می آید نه حکومت ها.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.