در این چند سال اخیر در گوشه و کنار جهان شاهد اوج گیری اعتراضات مردم هستیم . اعتراض مردمی که خواهان تحول هستند . تحولی که موجب شود جامعه بهتری برای زندگی داشته باشند .آنان خواهان عدالت هستند،آنان جامعه ای می خواهند که حقوق همه افراد از هر طبقه و نژاد و قوم و عقیده در آن رعایت شده باشد،آنان خواهان برابری جنسیتی هستند،آنان نگران فقر و بیکاری و تنگدستی هستند.برای این منظور، برخی کل سیستم حکومتی را زیر سوال می برند و خواهان تغییر آنندوگروهی دیگر، تحول در بخشی از نظام مدیریتی آن را خواستارند. برخی به خاطر فقر و اختلاف فاحش میان طبقه فقیر و غنی جامعه ،معترضند و برخی به حقوق پایمال شده خود اعتراض دارند.

اصولا تغییر کار آسانی نیست به چند دلیل: عده ای تغییر را تهدیدی برای خود می دانند زیرا تغییر با منافع آنان سازگار نیست ،عده ای هم به وضعیتی که در آن هستند خو گرفته اند و رغبتی برای تغییر ندارند،گاه فرهنگ یک جامعه مانع از تغییر است و تغییر را بر نمیتابد ،برخی نیز چنان مشغول زندگی خود هستند که به تغییر فکر نمی کنند.

برای ایجاد هر نوع تغییر اعم از فیزیکی یا اجتماعی باید نیرو و قدرتی بکار گرفته شود.قدرت و نیرویی که دراغلب این اعتراضات مردمی به کار گرفته شده ،قدرت سیاسی و اقتصادی است. به عبارت دیگر با فشارهای سیاسی و اقتصادی که گروهها و احزاب و ملت ها و دولت ها به کار می برند ،سعی می کنند به تفوق و برتری دست یابند که اغلب نیز با خشونت همراه می شود زیرا معتقدند برای آنکه جامعه به رفاه دست یابد و ملت به حقوق حقه خود برسد، باید اعتراض کنند ، در خیابانها فریاد بزنند تا بتوانند بر شرایط ظلم مسلط شده و به پیروزی برسندبدین سبب است که مشاهده می کنیم در بیشتر رویکردهای کنونی تلاشها در جهت توان افزایی سیاسی جامعه بوده است یعنی افزایش آگاهی سیاسی مردم و آموزش مهارتهایی که افراد و جوامع را قادر سازد تا اعتراض کنند، مقاومت کنند و بر ضد نیروهای سیاسی و اقتصادی موجود مبارزه نمایند وبدین وسیله بر شرایط ظلم غلبه کنند.کارایی و دستاوردهای این تلاشها البته در مواردی قابل تحسین است اما بعد از سالها مبارزه سیاسی افراد مخلص و ایثارگر آیا جهان جای بهتری شده است؟ یا انکه تنها شاهد جابجایی قدرت در سطح حکومت ها بوده ایم؟آیا تنها اعتراض و مقاومت و پیروزی برای رسیدن به رفاه و عدالتی که آرمان همه این انسانها و جوامع است ، کافی بوده ؟

تجربه سالها مبارزات سیاسی و انقلابات گوناگون در کشورهای مختلف ثابت کرده که پاسخ منفی است . این مبارزات با وجود نیروی عظیمی که صرف می شود و تلفات نیروهای انسانی و اقتصادی که از خود به جای می گذارد،کافی نبوده بلکه برای ایجاد آن تغییر و تحول مورد نظرو سا خت تمدنی که آرزومند آنیم، باید فراتر از این مبارزات رویم و در یک فرایند جمعی واردشویم که هدف آن ساخت جامعه است . ایجاد چنین تغییری نه نیازمند قدرت سیاسی و نه اقتصادی است .بلکه نیازمند قدرت دیگری است که کمتر بدان توجه شده و آن قدرت دانش است. نیازمند آن است که مردم در سطحی وسیع،به دانش و آگاهی دست یابند .نیازمند فهم عمیق مفاهیم علمی هستند تا بتوانند عملا دانش خود را به کار گیرندوآن را بومی سازند و در توسعه و پیشرفت جامعه خود مشارکت کنند نه آنکه تنها به رقابت و کسب مدالهای گوناگون در مسابقات قناعت کنند.همچنین نیازمند علم و آگاهی هستند تا بواسطه آن درست را ازنادرست و حقیقت را از خطا تشخیص داده تا بواسطه انواع تبلیغات افراد سود جو و فریب کار گمراه نشوند و فریب نخورند.

علاوه بر دانش ،جامعه نیازمند پرورش خصایص روحانی مشخصی همچون عدالت و صداقت نیز هست.اگر چه همه خصایص روحانی مورد لزومند اما بطور مشخص از این دو خصیصه نام می بریم زیراعدالت خصیصه ای است روحانی که انسان را قادر می سازد تا حقیقت را ببیند.بدون عدالت انسان به تعصب مبتلا می شود و تعصب از هر نوع آن یعنی ن‍ژادی ،قومی،ملی،جنسی و طبقاتی پرده هایی می شوند که مانع می گردندتا حقیقت دیده شود. خصیصه عدالت، به فرد این نگرش را می دهد که منفعت خود را در منفعت جمع ببیند و او را به رعایت حقوق سایر انسانها سوای آنکه زن هستند یا مرد ،بزرگ هستند یا کودک ،سرمایه دار هستند یا کارگرسوق می دهد. صداقت نیز خصیصه ضروری دیگری است که اساس و مبنای هر رفتار اخلاقی به حساب می آید. چه بر سر جامعه می آید اگربهترین قوانین موجود باشد اما افراد آن عاری ازصداقت باشند از چنین جامعه ای اعتماد رخت بر خواهد بست،به راحتی قوانین دور زده خواهد شد وبا انواع تبصره ها و فریبکاری و رشوه و فساد از هر نوع آن جایگزین خواهد شد.اگر صداقت در افراد یک جامعه نباشد آیا حتی می توان به محبت افراد اعتماد کرد؟

پس اگر تغییر و تحول در سطح حکومت رخ دهد اما دگرگونی و تحول در نگرش و بینش و اخلاق رخ ندهد، هیچگاه جامعه به رفاه و آسایشی که آرمان همه انسانهای آزادیخواه است،دست نخواهد یافت.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com