روشنفکر/ افشای فساد مقامات حکومتی در روزهای اخیر و دریافت مبالغ کلان به عنوان دستمزد از سوی ایشان، اگرچه بی سابقه نیست اما نشان از یک واقعیت مسلم دارد مبنی براینکه بدنه و ساخت سیاسی- اقتصادی حاکمیت، نه تنها به فساد گسترده، مبتلا است بلکه به مرحله ای از بحران و هرج و مرج رسیده است که دو طرف به تناوب و آشکارا، به پرو پای هم پیچده و سعی می کنند یکدیگر را متهم به خیانت به دارایی های ملی نماید. درواقع، این شرایط، یکی از مقدمات فروپاشی حکومت های فاسد است که به طور طبیعی با آن مواجه می شوند. این در حالی است که در طول ۳۸ سال اخیر عمق و وسعت فساد اقتصادی به قدری گسترش یافته که اگر به طور واقعی، از سوی یک نهاد بین المللی مورد ارزیابی قرار گیرد، شاید در طول تاریخ شکل گیری دولت-ملت های مدرن در تمام پهنه گیتی، شاهد چنین فساد گسترده ای نباشیم. به عبارت دیگر حیف و میل اموال عمومی، در ایران اسلامی به قدری شکل عمومی به خود گرفته، که چنین افشاگری هایی، تنها قطره ای کوچک از این مرداب گندیده را نمایان می کند.

تاسف بارتر اینکه، رشوه، اختلاس و پدیده های این چنینی، کم کم از حالت امور نابهنجار، تبدیل به هنجارهای غیر رسمی، گشته است. وقتی والدین به فرزندانشان توصیه می کنند که باید در جامعهء شبیه به بیشه، زرنگ و گرگ باشند تا جان سالم از مناسبات اجتماعی- اقتصادی بیرون آورند، بیش از این نمی توان انتظار داشت. وقتی فاسدان وابسته به حکومت هیچگاه به طور جدی مورد باز خواست و دادخواهی قرار نمی گیرند و بعضا در نهادی دیگر به ترفیع درجه نیز می رسند، از مردم عادی چه انتظار می رود.

صادقانه باید اذعان داشت که بافت فرهنگی و اجتماعی جامعه کنونی ایران، به قدری دچار از هم گسیختگی است، که به سختی بتوان به آن سروسامان داد. تسری ارزش های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و رفتارهای اجتماعی حاکمان به بافت جامعه، چنان ویرانستانی ایجاد کرده که دیگر نمی توان ایران امسال را از پارسال باز شناخت.

نبود نظارت همگانی مبتنی بر کنترل اجتماعی، و خنثی گشتن کارکرد افکار عمومی، به این فرایند ویرانگر، بیش از پیش کمک کرده است. متاسفانه حاکمان نظارت ناپذیر و غیر منتخب، در طول این سال ها، ابزاری چون کنترل اجتماعی و افکار عمومی را به عمد و با برنامه ای حساب شده، نابود کرده اند تا به زعم خویش همچنان به حکومت مبتنی بر استبداد مذهبی، ادامه دهند.

بی شک به رغم خوش خیالی حاکمان، بعداز این مرحله نکبت و رخوت، بغض وجدان جمعی جامعه، به طرز عجیبی خواهد ترکید و مسببان اصلی این شرایط را با خود به قعر نیستی خواهد برد. قطعا آن روز دیر یا زود فرا خواهد رسید، و به قول زنده یاد، بانو سیمین بهبهانی: «مجال تعلیم اگر بود جوانی آغاز می کنم»

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com