نسا، زن جوان لزبینی که در پاییز ۱۳۸۹ به دلیل بدحجابی در شهر اصفهان بازداشت شده، در شهادت خود به عدالت برای ایران میگوید که او را پس از بازداشت در خیابان به یک بازداشتگاه بردند و مردی که او را بازجویی میکرد علاوه بر فحش و توهین و بدرفتاری، او را مورد آزار جنسی قرار داد. نسا، ماجرای بازداشتش را اینگونه تعریف میکند: « وقتی که رفتم داخل، چون بازداشتگاه خانمها بود، لباس من را در آوردند. مانتو نداشتم، روسری نداشتم، لباس نمیشد زیاد باشد. فقط باید یک بلوز تنم میبود و یک شلوار. با همان بردند بازجویی. من را بازداشت کردند و بردند داخل و شروع کردند به فحش و بد و بیراه. تا اینکه آن مرد بهم تجاوز کرد؛ البته نه تجاوز جنسی کامل.
من حرف نمیزدم، هی بهم میگفت تو که خرابی، اینقدر میبری میآوری، تو که کارت این است، چرا حرف نمیزنی؟ پاشو، حرف بزن. هی هلم میداد. بعد آمد موهایم را گرفت و کشید و گفت تو هرزهای، با این موهات هرزگی میکنی. دستش را گرفتم که مثلا به من دست نزند، چون موهایم را هم بسته بودم، بلوزم را گرفت و بلوزم پاره شد. من را چسباند به بدن خودش، بیشتر از حس کردن بود. لمس بود. که اگر صحبت نکنی پدری ازت در میآورم که مرغهای آسمان به حالت گریه کنند و دیگر هیچ کس را نبینی و کسی از استخوان و پوست تو هم خبردار نشود. نمیگذاشت من برگردم. اگر میخواستم برگردم، میزد تو صورتم.
یعنی تنها چیزی که من میدانم صدایش بود، دستهایش بود.” نسا که والدینش در آن زمان ایران زندگی نمیکردند با سندی که دوست مادرش گذاشت، به صورت موقت آزاد شد و پس از مدتی در دادگاه محاکمه شد، اما پیش از اعلام نتیجه دادگاه به همراه دوست دخترش از ایران فرار کرد. (از شهادت نسا، عدالت برای ایران، بهمن ۱۳۹۰)
بخشی از گزارش «سی و پنج سال در حجاب؛ گزارشی پیرامون نقض گسترده حقوق زنان در ایران» از انتشارات عدالت برای ایران-اسفند ١٣۹٢
برای دریافت متن کامل کتاب به صورت پی دی اف اینجا را کلیک کنید
کانال تلگرام عدالت برای ایران را دنبال کنید
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.