چیزی که همسر یک نویسنده نمی‌تواند آن را درک کند این است که وقتی او جلو پنجره ایستاده و بیرون را تماشا می‌کند، مشغول کار است. این جمله معروف شاید مایه‌ای از طنز در خود داشته باشد اما حقیقت است. عنصر اصلی در کار یک نویسنده مشاهده است و زمینه‌هایی که نشان از یک ذهن ورزیده و هوشیار دارد که جهان را به شیوه خود و همان‌قدر منحصربفرد می‌بیند. قصه «باغ همسایه»، نوشته خوزه دونوسو و ترجمه عبدالله کوثری نیز داستانی از همین دست است. باغ همسایه، روایت نویسنده‌ای است که دنیا را از دریچه تجربیات زیسته خود در شیلی می‌بیند و برای خواننده تعریف می‌کند.
jose_donoso-550x300

شروع ماجرای باغ همسایه خواننده را به یاد داستان معروف «درخشش» نوشته استفن کینگ می‌اندازد. با این تفاوت که اینجا به جای هتل، صحبت خانه‌ای اشرافی در همسایگی یک باغ باشکوه در مادرید است. آن هم نه در زمستان که اتفاقا درفصل آفتاب گرفتن و تفریح. نویسنده و همسرش را یکی از دوستانشان به خانه‌ای در مادرید دعوت می‌کند که ساکنانش حداقل برای یکی دو ماهی خارج از شهر جضور دارند و نویسنده می‌تواند با خیال راحت در فضای مرفه و آرام به خلق داستانش بپردازد- شرح ماجرایی که در وطن بر سرش آمده. او با آمدن پینوشه، بعد از حکومت آلنده شش روزی را در زندان سپری کرده و حالا گمان می‌کند آن شش روز و روایتش می‌تواند موقعیت حرفه‌ای تازه‌ای برایش بسازد.

خوزه دونوسو نویسنده باغ همسایه نویسنده‌ای دیگر از آمریکای لاتین است که باز هم عبدالله کوثری او را به خواننده فارسی زبان معرفی می‌کند. این کتاب اولین رمان بلند اوست که به فارسی برگردانده شده است. پیش از این یک داستان کوتاه به ترجمه کوثری در کتاب مجموعه داستان‌های آمریکای لاتین از او چاپ شده بود. در باغ همسایه، کوثری مقدمه نسبتا کاملی درباره دونوسو نوشته و در آن فضای ذهنی، نحوه کار و ارزش آثار نویسنده را در قیاس با دیگر نویسندگان بزرگ آمریکای لاتین بیان کرده است.

باغ همسایه روایت نخبگان و روشنفکرانی است که بعد از حکومت آلنده و در پی کودتای نظامی ژنرال پینوشه برخی به اجبار و برخی به خاطر نامساعد بودن شرایط برای کار و زندگی از شیلی مهاجرت کردند. در بخشی از این داستان احوال این بی‌وطن‌ها را که در اروپا و آفریقا سرگردانند می‌خوانیم. داستان تفاوت نسل‌ها هم در این ماجرا مشهود است؛ ارزش‌هایی که برای والدین مهم و حیاتی بوده‌اند ولی امروز فرزندان آنها کمترین میلی برای حفظ‌شان ندارند.

باغ همسایه را شاید بتوانیم استعاره‌ای از ملتی دیگر بدانیم. آنجا که سرسبز است و زیستن انگار معنا و روشی دیگر دارد.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com