حاکمیت در بن‌بست و پایان ایدئولوژی ولایت فقیه

در تنگنای ماه‌ها و هفته‌هایی که ولایت فقیه ناشی از قیام و اعتراضات سراسری مردم ایران طی می‌کند برخی از اصلاح‌طلبان حکومتی نیز، هر چند دیر، به این باور رسیده‌اند که ایدئولوژی حاکمیت ولایت فقیه به پایان رسیده است.

از نظر تاریخی و در نگاهی بلند مدت، از همان سال‌های ابتدایی حاکمیت ولایت فقیه بدیهی بود که حکومتی که از بطن اعصار و قرون گذشته برخاسته و به زور تفنگ و عمامه و اعدام، حاکمیت سیاسی را در ایران ربوده است، سرانجام محکوم به زوال است.

اگر چه در این بین تداوم و توالی سرکوب و خفقان، چند دهه‌یی به حکومت ولایت فقیه مجال زیستن داد در سایه‌ی مماشاتی که غربی‌ها با آن کردند و در سایه ایران بر باددهی این حکومت، اما سرانجام ماه و خورشید هیچ گاه زیر ابر پنهان نمانده و نمی‌مانند.

عملکرد حکومت ولایت فقیه در ۴۴ سال حکومتش بر همگان عیان کرد که هیچ کفایت و درایتی در حکومت ولایت فقیه برای اداره کشور وجود ندارد و ملایان ایران باید بار رحیل را ببندند.

اما قطعا ملایان ایران هرگز حاضر به پذیرفتن این امر نخواهند شد مگر به همت مردم ایران و براندازی حکومت. اما در عین حال در عالم نظر، برخی در درون حکومت ایران به این واقعیت رسیده‌اند. [زیبا کلام؛ براندازی گفتمان غالب جامعه شده است]

اعتراف یک مهره دیگر اصلاح‌طلب به پایان ولایت فقیه

از جمله محمدرضا تاجیک از اصلاح‌طلبان حکومتی در مطلبی در روزنامه حکومتی اعتماد در روز سه‌شنبه ۴ بهمن ۱۴۰۱ با عنوان «اما نگاه نکردند» به این موضوع پرداخته است.

تاجیک با اشاراتی گسترده به مقوله کمونیسم در اتحاد جماهیر شوروی سابق و فروپاشی آن سرانجام به این نتیجه می‌رسد که حکومت ولایت فقیه نیز به وضعیتی مشابه پایان دوران شوروی دچار شده است اما نمی‌‌خواهد آن را قبول کند.

تاجیک جامعه‌ی امروز ایران را دچار نوعی «سیاسی‌زدگی» می‌داند که در ظواهر مختلف تجلی می‌کند از موضوع حجاب اجباری گرفته تا وضعیت اقتصادی و … که تمامی اینها در پاسخ در خور ندادن از سوی حکومت ولایت فقیه، تبدیل به موضوعاتی سیاسی شده و انبوهی از نارضایتی، بی‌اعتمادی، بی‌عدالتی، نابرابری، ناامیدی و… را باعث شده است.

تاجیک در ادامه نتیجه می‌گیرد که این موضوعات همان طور که در چند سال اخیر هر از گاهی مجال بروز پیدا می‌کنند و به صورت خیزش، اعتراض و جنبش دامنگیر حکومت ولایت فقیه می‌شوند.

زیر پای‌تان غوغا و شورش است

وی در عین حال اذعان می‌دارد که حکومت ولایت فقیه با وجود این اعتراضات هیچ گاه در پی حل این معضلات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و… برنیامده و نتیجه این امر به اعتراف وی این شده است که «زیر پای‌تان غوغا و شورش امر پیش پا افتاده و جزئی برپاست» و هشدار می‌دهد که به زیر نگاه کنید قبل از آنکه زیر و رو شوید.

اعترافات تاجیک که البته در مقام دلسوزی برای حکومت ولایت فقیه ابراز می‌شود، بخشی کوچک و نوک کوه یخی است که بخش اعظم آن در زیر اقیانوس نارضایتی مردم ایران نهفته است که تاجیک نه می‌تواند و نه اراده آن را دارد که به آنها اشاره کند.

در دیگر کلام حرف اصلی مردم ایران در توالی تاریخ و دیکتاتوری حاصل از ایدئولوژی حاکمیت ولایت فقیه، دعوای حق حاکمیت مردم ایران است که ولایت فقیه آن را به سرقت برده و باید به آن را به مردم ایران برگرداند.

مخلص کلام آنکه وقتی پایان عمر یک ایدئولوژی فرا می‌رسد عمر سیاسی حاکمیتی که بر پایه آن ایدئولوژی بنا شده بود نیز به پایان می‌رسد به بیان دیگر افزون بر مردم ایران، اکنون در جبهه اصلا‌ح‌طلبان قلابی نیز به این باور رسیده‌اند که پایان حاکمیت ولایت فقیه آغاز شده است.

تیک تاک ساعت ولایت فقیه و ایدئولوژی‌اش به پایان رسیده است و ساعت حاکمیت مردم ایران در ایرانی آزاد و مبتنی بر جمهوری و جدایی دین از دولت باید شروع به کار کند. مردم و جامعه ایران از ماه‌ها پیش در پی به کار انداختن این ساعت جدید هستند.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)