وا اسلاما! وا مصیبتا!

آی مردم!  نقاب از چهره بردارید و بگویید که چه اندازه از کشته شدن یک آخوند در صحن آقایش خوشحال شدید؟ 

 

جمهوری اعدام اسلامی نمیداند این درجه از قصاوت چگونه ممکن است. چگونه کسی میتواند خون طلبه ای را بریزد؟ آنهم در صحن آقایشان که می گویند ضامن آهو است. آخر خون ریختن فقط در انحصار حکومت اسلامی ست. این حاکمان جمهوری اعدام اسلامی هستند که به راحتی آب خوردن، خون ۱۵۰۰ جوانِ این سرزمین را در ظرف سه روز می ریزند. ولایت مطلقه فقیه است که میتواندبا یک امضا هزاران زندانی را در چشم بر هم زدنی به جوخه های اعدام بسپارد. جلادان جمهوری اعدام اسلامی هستند که با دو موشک هواپیمای مسافربری را سرنگون میکنند. کشتن، کشتار، قتل عام، زندانی و شکنجه کردن تخصصِ خودشان است. آنها هستند که این حق را دارند که جوانان نخبه ای چون امیر حسین مرادی و علی یونسی را در بند کنند. آنها صاحب حقتند. آنها صاحب جان و مال و ناموس مردمند. آنها می توانند به اتهامات واهی نوید افکاری ها را اعدام کنند، و کسی حق خونخواهی ندارد. آنها هستند که با برقراری عدل علی-شان، نیمه شب به خانه شاعر حمید حاجی زاده می روند، او و پسر نه ساله اش سلاخی میکنند و در نهایت بگویند: یک اشتباه ساده بود. آنها هم قدرتش دارند و هم مجوزش را از خدایشان گرفته اند که زنجیروار مختاری، پوینده، اسکندری، فروهر و … را به قتل برسانند و کسی حق اعتراض نداشته باشد. آنها هستند که حق دارند، نسرین ستوده ها را در زندان نگهدارند. برای آنها مجاز است که از آدمربایی کسب درآمد کنند. کلا آنها حقند و باقی باطل. 

آنها این حق را برای خود قائلند که مردم را در میدانها و ورزشگاههای شهر در ملاء عام بر دار کنند ولی کسی حق ندارد به صاحت آخوندها نزدیک شود. آخر روحانیون همیشه در قامت قاضی بوده اند و هر جرم و جنایتی را که مرتکب میشوند در راه پیشرفت دین شان و برای خوشنودی خدایشان است. اگر سعید طوسی کارشناس شورای عالی قران-شان به ۱۹ پسر نوجوان تجاوز می کند، حکمش نه تنها اعدام نیست، بلکه تبرئه شدن است. اعدام برای دگر اندیشان و آزادی خواهان است.  

من طرفدار خشونت نیستم ولی از کشته شدن هر آخوندی، هر طلبه ای، هر مذهبیی  غیر مذهبی که به نوعی با جمهوری اعدام اسلامی در ارتباط است، خوشحال می شوم.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)