وقایع‌نگاری کاملی از صعود برودپیک

– جنگ لفظی ریشه‌دار بین باشگاه آرش و فدراسیون، سابقه فحاشی و تشکیل پرونده قضایی در دادگاه هم دارد. «آیدین بزرگی» در یادداشت‌ قبل از اعزام، کاملاً تحت تاثیر دشمنی دو گروه قرار گرفته.

– اصرار در تاکید بر روی «مه غلیظ» پذیرفتنی نیست. زیرا این شرایط جوی در گستره قله، تقریباً پایدار است. آن‌ها از ابتدا احاطه فنی کاملی بر مسیر بازگشت نداشته‌اند. رضا زارعی هیمالیانورد در وبلاگش نوشته: «حدود دوماه پیش از سفر، تیم در پی یافتن GPS مسیر بازگشت از قله بود. فقط به GPS مسیر کمپ اصلی تا کمپ ۳ دست یافتیم! در آن هنگام هرگز گمان نمی‌کردم GPS مسیر تا چه حد می‌تواند سرنوشت این صعود را تغییر دهد. اما افسوس که یافت نشد.

– سه‌شنبه ۲۵ تیر قله فتح شده. تاخیر در تماس با اعضای تیم به مدت دو روز «دو روزی که سرنوشت ساز بوده» شاید به خاطر ناتوانی طرفین در برقراری ارتباط بوده باشد که در این خصوص توضیحی داده نشده. تماسی که با توجه به اوضاع جسمانی مساعد کوهنوردان تا روز چهارشنبه بیست و ششم، می‌توانست آن‌ها را پیش از فرود یک کیلومتری، از اشتباه خود آگاه کند تا از مخمصه‌ بیرون بیایند و در مسیر اصلی، راه بازگشت را با موفقیت طی کنند.

– پنحشنبه ۲۷ تیر: اولین تماس آیدین. عملیات نجات آغاز می‌شود اما روال اداری برای دریافت موقعیت دقیق کوهنوردان از شرکت خارجی خطوط تلفنی، از سرعت امداد رسانی که باید دو روز زودتر نیز آغاز می‌شد، باز هم می‌کاهد. در این بین، تلفن بابازاده که باید آزاد باشد تا هر زمان آیدین بتواند تماس بگیرد، مدام از داخل ایران زنگ می‌خورد و اشغال می‌شود. سایت باشگاه آرش با صدور اطلاعیه، درخواست می‌کند کسی با او تماس نگیرد. تازه سایت هم گاهی مانند تیم، از دیدرس خارج می‌شود!

– شنبه ۲۹ تیر: آخرین تماس آیدین ساعت ۱۹:۳۰ و پس از ۳۴ ساعت از تماس صبح جمعه. چنین مقاومتی در پنجمین روز استقرار در ارتفاع بالای هفت هزار متر، با توجه به اتمام آب و آذوقه از دست کم ۴۸ ساعت قبل، حکایت از اراده و استقامت شگفت‌انگیز این کوهنورد ۲۴ ساله است.

– امروز، حالا: بر من ببخشایید که این بند واپسین را برای دل خودم می‌نویسم. چون آیدین در آخرین تماس از روی ساعت‌ ارتفاع‌سنج، ارتفاع ۳۵۰۰ متری را اعلام کرده، می‌گویند اشتباه کرده. اما اگر او ارتفاع خود را به درستی اعلام کرده بوده باشد، می‌توان به معجزه ایمان داشت. می‌توان چشم انتظار کوهنوردی ماند که تمام شواهد حاکی از مرگ اوست، اما نیمه‌جان، خودش را می‌رساند به حوالی کمپ . خدایا