خط فقر ۹ میلیونی و کرونا در ایران و وضعیت اقشار کم‌درآمد و طبقه‌ی فرودستان

اخیرا در نظام ولایت فقیه از خط فقر ۹ میلیون تومانی صحبت می‌شود. خط فقر ۹ میلیونی و شرایط کرونایی چه تاثیری بر اقشار کم‌درآمد و طبقه‌ی فرودستان دارد.

این روزها اخبار متعددی درباره اخراج یا عدم افزایش دستمزدها در سال جدید در بخش‌های تولیدی و خدماتی منتشر می‌شود در حالی که دستمزدها در حدود یک پنجم خط فقر تعیین شده است.

در اواخر سال گذشته نرخ واقعی سبد معیشت خانوار نزدیک به ۹ میلیون تومان برآورد ‌شد، اما شورای عالی کار نظام که بیشتر منویات و سیاست‌های نظام ولایت فقیه را پیش می‌برد در راستای تأمین منافع نظام اقدام به تصویب مزد خفت‌بار ۱۸۳۵۰۰۰ تومان بعنوان حداقل مزد کارگران نمود.

این تعیین مزد در حالی است که در چند ماهه‌ی اخیر، کرونا امان از اقشار کم‌درآمد و طبقه‌ی فرودستان بریده است.

نظام ولایت فقیه که بیش از ۴ دهه است ثروت‌های مردم ایران را تیول خود کرده است، با تصاحب سرمایه‌های مردم ایران، همواره آنچه بر اقشار کم‌درآمد و طبقه‌ی فرودستان تحمیل می‌کند، فقر و تنگدستی است.

حمله به معیشت مردم از طریق روند فاجعه‌بار کاهش دستمزد کارگران و مزدبگیران در راستای تشدید انباشت سرمایه، چپاول و غارت سرمایه‌های اجتماعی و منابع طبیعی مردم ایران به نفع اقلیتی ۴ درصدی؛ آنگونه که قالیباف در سال ۹۶ بر آن انگشت گذاشت از سوی یک شبکه گسترده مافیای رانتی، حمله به آزادی‌های فردی و اجتماعی آحاد جامعه و سرکوب گسترده‌ی فعالین صنفی و سیاسی در جهت شدت بخشیدن به استبداد و اختناق و ده‌ها مورد دیگر تعرض اقتصادی و سیاسی و اجتماعی به جامعه، از سوی حاکمیت ولایت فقیه، اقشار کم‌درآمد و طبقه‌ی فرودستان را به این موقعیت فاجعه‌آمیز و فلاکت‌بار کشانده است.

در ایام کرونا نیز همین سیاست ادامه پیدا کرد و عملا اقشار کم‌درآمد و طبقه‌ی فرودستان در مقابل کرونا و فقر بی‌دفاع گذاشته شدند.

اقشار کم‌درآمد و طبقه‌ی فرودستان به حال خود رها شدند و تنها به توصیه در خانه‌ ماندن از جانب نظام اکتفا شد. هیچ اقدامی برای تامین معیشت این اقشار نشد.

نظام اما آنچه برای اقشار کم‌درآمد و طبقه‌ی فرودستان انجام داد این بود که با رفع قرنطینه و سفیدسازی شهرها در حالی که قرمز بودند آنها را در گرداب کرونا رها کرد تا از گرداب اقتصادی خود را برهاند.

چهره‌ی شهرهای ایران در پیشاکرونا با فقر و فلاکت و بیکاری تنیده شده بود و شاخصهای اجتماعی آن را، گسترش پدیده زجرآور کودکان کار و خیابانی، اعتیاد گسترده‌ی زنان و مردان و کودکان، فحشاء و تن‌فروشی، گورخوابی و کارتن‌خوابی و اخبار هر روزه خودکشی خبر می‌داد، وقتی بر این فجایع خط فقر ۹ میلیون تومانی افزوده می‌شود، دیگر سخن گفتن از فاجعه‌ برای شرح این حال، کفاف نمی‌کند.

بخش عمده‌ای از این فاجعه دامنگیر زنان ایرانی، علاوه بر مردان ایرانی شده است. محمدرضا محبوب‌فر؛ یک  آسیب‌شناس اجتماعی  از درون نظام، پیرامون این وضعیت می‌گوید: «شرایط این روزهای کشور که منجر به تورم افسار گسیخته شده است، باعث شده تا فشار زیادی به خانواده‌ها وارد شود که اولین قربانی این فشارها بدون شک زنان هستند کما اینکه طی ۵ سال گذشته تعداد خانواده‌هایی که زنان در آن شاغل شده‌اند ۶۰ درصد افزایش داشته است.»

وی ادامه می‌دهد «متاسفانه ۷۰ درصد افراد جامعه زیر خط فقر هستند بنابراین وقتی دغدغه معیشت برای افراد وجود داشته باشد این مشکل تمام اعضای خانواده را تحت تاثیر قرار می‌دهد»

تمامی این واقعیت‌ها در حالی است که نظام ولایت فقیه در برابر هر نوع صدای مطالبه‌گرانه و فعالیت‌های صنفی، کوچکترین تاب‌آوری نداشته است و با برخورد شدید پلیسی و امنیتی به هر نوع مطالبه‌گری و حق‌خواهی یورش برده و کارگران و فعالین صنفی تمامی عرصه‌ها را دستگیر و سرکوب و زندانی می‌نماید.

اما تاریخ همواره نشان داده است که آستانه‌ی تاب‌‌آوری اقشار کم‌درآمد و طبقه‌ی فرودستان در نقطه‌یی انتها می‌پذیرد و کف خیابان شاهد حضور آنان می‌شود، زمانی که دیگر چاره‌یی برای احقاق حقوق خود نمی‌بینند.

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)