بنظر میاید آمریکا به جفتک پراکنیهای جمهوری اسلامی ــ که در باتلاق بحران حکومتی فرو رفته و مستاصل از اعتراضات رادیکال زحتمکشان، خواهان اقداماتی بازدارنده نظیر تنش نظامی با آمریکاست ــ پاسخی محکم داده است. اما صرفنظر از ظاهر ماجرا سیر محتمل وقایع پس از کشتن سلیمانی چه خواهد بود؟

* ضعف نظامی ـ امنیتی جمهوری اسلامی در کل منطقه و همزمان “قدر قدرتی” نظامی ـ امنیتی آمریکا برجسته میشود. جمهوری اسلامی قطعا دست به اقدام تلافی جویانه پر سر و صدائی خواهد زد اگر چه امکان عملیاتی برابر نزدیک به صفر است. نمایش برتری نظامی آمریکا، اپوزیسیون پرو غرب جمهوری اسلامی را تقویت میکند چرا که

* در پس سرکوب وحشیانه خیزش آبانماه و نیاز به یک رویاروئی قهرآمیز با جمهوری اسلامی برای سرنگونی آن، آمریکا در نقش “ناجی” پدیدار شده است.

* دولت آمریکا و جمهوری اسلامی دشمن مشترکی دارند: اعتراضات ضد سرمایه داری توده زحتمکش. در توازن جاری طبقاتی، جمهوری اسلامی نقش پلیس بد را در سرکوب مردم بعهده دارد و آمریکا نقش پلیس خوب را برای مهار کردن اعتراضات بازی میکند.

* جنگ نمیشود. این را لازم است با قاطعیت اعلام کرد. صرف برخورد شکاک به امکان براه افتادن جنگ بین ایران و آمریکا بنفع جمهوری اسلامی است. “نه جنگ نه صلح” خواست جمهوری اسلامی است چرا که به همان نسبت که عدم براه افتادن جنگ قطعی است (i)، نیاز جمهوری اسلامی به پروپاگاندای جنگی نیز قطعی است. جمهوری اسلامی به یک عامل بازدارنده علیه اعتراضات توده‌ای و همچنین جلوگیری از انزوای بین المللی‌اش احتیاج دارد اما بضاعت جنگیدن را ندارد. و بالاخره

* ترامپ به عامل بازدارنده‌ای برای رفع “خطر” کناره گیریش از پست ریاست جمهوری احتیاج دارد. اینکه موفق بشود یا خیر را باید دید.

فعالین سوسیالیستی کارگری لازم است قبل ازپیچیدن هر نسخه “چه باید کرد”ی برای مزد بگیران، سیر محتمل وقایع را بازگو کنند. “چه باید کرد” ما هنگامی کارآیی خواهد داشت که توده زحتمکش اولین قدم در جلوگیری از حاکم شدن گفتمان جنگی جمهوری اسلامی و آمریکا در صحنه سیاسی ایران بردارد.

***

(i) به “کشمکش آمریکا ـ ایران و ما” رجوع کنید

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)