وقتی صحبت از زندانیان مهریه می شود، بسیاری از ما از خود می پرسیم چرا مردان در هنگام ازدواج چیزی را متعهد می شوند که توان پرداخت آن را ندارند؟ جواب این پرسش در قالب های جنسیتی و مذهبی که خانواده و اجتماع از کودکی به پسران آموزش می دهند نهفته است. قالب هایی که در آن مرد عاشق باید فرهادوار برای رسیدن به معشوق کوه بکند، یا مجنون وار برای لیلی سر به بیابان نهد.

دلیل مردان برای پذیرش مهریه هرچه که باشد، رویه عجیب قضایی که در حال حاضر در ایران اجرا می شود و نوسانات شدید قیمت سکه معضل زندانیان مهریه را به موضوع روز تبدیل کرده و نیاز به بازنگری در قوانین ازدواج را بیش از پیش پررنگ کرده است. دستگاه قضایی با زندانی کردن مردان قصد دارد ناکارآمدی قوانین ازدواج را مخفی نگه دارد و در مقابل بازنویسی این قانون مهم اجتماعی مقاومت کند. غافل از این که این روش ناعادلانه نه تنها مجازات افراد بی گناه است و هزینه های هنگفتی بر جامعه تحمیل می کند، بلکه مشکلات عدیده ای نیز برای زنان و کودکان ایجاد می کند. در ادامه قصد دارم برخی از مشکلات و خطراتی را که قانون مهریه و به خصوص زندانی کردن مردان برای زنان ایجاد می کند، نام ببرم.

شاید نگاهی به ترجمه یکی از جمله های عقد اسلامی، چرایی وجود مهریه را روشن تر کند. «من در برابر پول معینی که به من می دهی خود را برای رابطه جنسی و ازدواج در اختیار تو قرار می دهم/ انکحتک و زوجتک نفسی الی صداق المعلوم». هم چنین برخی علمای اسلامی واژه “مَتَّعْتُکَ” به معنی “برای لذت تو” را نیز صحیح دانسته اند.

همان طور که می بینید فلسفه مهریه از نگاه کالایی به زن یا اگر دقیق تر بگوییم به سکس زن شروع و هنوز هم این نگاه را اشاعه می دهد. نگاهی که در یک سو مرد برای رابطه با زن باید هزینه پرداخت کند و در سوی دیگر مالکیتی نسبی بر بدن آن زن پیدا می کند. در این قالب سنتی زن با سکس خود و مرد با پول خود در مقابل هم قرار می گیرند و معامله ای صورت می گیرد. این قالب سنتی و تفکر نهفته در پشت آن که مردها برای برقرار کردن رابطه جنسی هزینه ای متحمل شوند، چه در مدل مذهبی-سنتی آن، یعنی ازدواج و چه در انتهای آن، یعنی روسپیگری و یا حتی پرداخت هزینه های جاری توسط مرد، مانند هزینه رستوران و کافی شاپ، از محورهای اصلی قوام یک سیستم و رابطه سنتی بین زن و مرد و مانع اصلی تنظیم قوانینی چون ممنوعیت خشونت خانگی، تجاوز به همسر، پارتنر و غیره است.

گذشته از این، بهای کالایی که زن در صدد مبادله آن برآمده، به عوامل مختلفی هم چون بکارت، سن و سال، زیبایی، موقعیت اجتماعی و غیره بستگی دارد. با این حساب تا زمانی که قانون مهریه وجود دارد، تست بکارت و اهمیت آن نیز از جامعه حذف نخواهد شد.

هرچند در گذشته های دور و زمانی که محیط، طبیعت و وظایف بیرون از خانه خشن تر بود، این مبادله اقتصادی شاید می توانست منافع و امنیت زنان را تامین کند، ولی امروز که در سایه امنیت و مدرنیسم زنان هم می توانند وارد عرصه اجتماع شده و بدون وابستگی اقتصادی به مردان تولید پول کنند، بدون شک هیچ سودی برای ایشان ندارد.

از دیگر سو این مبادله اقتصادی ازدواج سنتی یا کالایی شدن سکس در رابطه زن و مرد باعث می شود مردانی که از طبقه متوسط و یا فقیر جامعه هستند، فرصت ازدواج و یا حتی رابطه جنسی با جنس مخالف را از دست بدهند و این خود می تواند باعث بروز ناهنجاری های اجتماعی از قبیل آزار و اذیت های خیابانی و یا حتی بالا رفتن آمار تجاوز شود.

در همین راستا، مبادله اقتصادی ازدواج یا شغل کاذب ایجاد شده برای زنان یا حتی امید به این منبع پول که در بسیاری از موارد به فرجام نیز نمی رسد، زنان را از تلاش های دیگر به قصد تولید پول و ثروت باز می دارد. در کنار آن وجود مهریه بهانه ای به مسئولان داده تا از اصلاح قانون بدوی ازدواج در ایران سر باز بزنند و زنان هم تمایل کم تری برای تلاش به قصد تغییر این قوانین -که برای هر دو جنس ظالمانه است- از خود نشان بدهند.

دیگر ایرادی که برای مهریه متصور می شوند این است که حقوق مشروع زنان مانند حق طلاق را تضمین نمی کند. زیرا در مواردی که مرد متمول است، می تواند مهریه و نفقه را پرداخت کند و هم چنان زنی را که به هر دلیلی خواهان خروج از رابطه است، در عقد خود نگاه دارد.

به علاوه، شمشیر داموکلوس مهریه، نه تنها ضامن دوام هیچ ازدواجی نیست، بلکه زندگی زناشویی را تهدید و باعث بالارفتن آمار طلاق نیز می شود. زنانی که فکر می کنند با اهرم مهریه می توانند مردی را برای همیشه برای خود نگاه دارند و یا مردانی که نگرانی و اضطراب زندان رفتن برای مهریه را دارند، چگونه می توانند در زندگی مشترک به یکدیگر توجه کنند و نهال رابطه شان را آبیاری نمایند؟ کاهش چشمگیر نرخ ازدواج نیز دلیل دیگری است که کارشناسان آن را از عوارض وجود قانون مهریه در ایران می دانند. بیش ترین ضربه این پایین بودن آمار ازدواج، به خصوص در شهرستان ها و مناطق روستایی متوجه زنان است. زیرا در این مناطق زنان نمی توانند به راحتی، رابطه خارج از ازدواج را تجربه کنند و تنها امید این زنان تشکیل خانواده است.

باید این موضوع را مورد توجه قرار داد که وجود مهریه حتی می تواند زندگی کودکان را نیز تحت تاثیر قرار دهد. برای مثال معلمی را در نظر بگیرید که هزار سکه مهر همسر خود کرده و زندگی شادی کنار یکدیگر دارند. آن ها صاحب دو فرزند می شوند ولی مادر خانواده بر اثر ابتلا به بیماری سرطان جان خود را از دست می دهد. برادران همسر درگذشته، مهریه خواهر خود را به اجرا می گذارند و حالا طبق قانون این معلم باید در کنار کار و نگهداری از کودکان به برادران همسر درگذشته خود هر سه ماه یک سکه بهار آزادی پرداخت کند؛ زیرا یک-سوم مهریه به خانواده همسرش ارث رسیده است (مثال واقعی است).

این موضوع که آمار بالای همسرکشی در ایران، به دلیل سخت بودن خروج از رابطه است تقریباً هیچ جای بحثی ندارد. این فقط شامل مردانی که به دلیل وجود مهریه و ترس از به زندان افتادن دست به همسرکشی می زنند، نمی شود و زنانی را که به علت نداشتن حق طلاق همسران خود را به قتل می رسانند نیز در بر می گیرد. با این وجود تنها راهی که برای زنان و مردان ایرانی تا زمان تغییر قوانین ازدواج باقی می ماند وکالت بلاعزل طلاق، حق کار و تنصیف اموال جمع آوری شده در زمان ازدواج است. در کنار آن تعیین دو سکه بهار آزادی به عنوان مهریه از سوی بسیاری از حقوقدانان پیشنهاد می شود؛ زیرا اگر در سند ازدواج هیچ مالی به عنوان مهریه تعیین نشده باشد، دادگاه در هنگام طلاق می تواند مهرالمثل تعیین کند که ممکن است رقم بالایی را شامل شود.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com