معمولان رسم است که شعرا با شعر از رهبران تاثیر گذار جامعه استقبال می کنند – با واژه های زیبا تصور و او را برای مخاطبان خود به تصویر می کشند. نویسندگان با قصه نویسی شهامت را /جسارت را تصویر می کنند.
اما من نمی خواهم هیچ کدام یک از آنها باشم بلکه می خواهم بعنوان انسانی که با گذر از بردگی و بندگی و قوم پرستی / با گذر از آیین های مقدس، بدور از هر دین و مذهبی علرغم فرسنگها دور دستان گرمت را بفشارم و بگم رفیق در کنارتان هستم
بعنوان یک رفیق برایتان می نویسم که صدای شما همه جا شنیده شد/ رسا بود – رساترین فریاد امروزی / که بیشترین مخاطب را داشت/ طنین انداز بود یعنی باز گشت امید به دلها، پیامی بود برای تغییر وضع موجود / برای برخاستن و خیابانها را فتخ کردند / قصرها را که به قیمت فرسودگی جسم و دست رنج شما و همکارانت بنا شده است بلرزانید!
نامه را طولانی نمی کنم
اما این را بدانید که فقط و فقط شما رهبران کارگران – و دیگر صنف های جامعه ایران مثل رانندگان کامیون – معلمان و …… رهبران واقعی جامعه،
شما و دیگر همکارانتان هستید شما و دیگر شماها همرزمتان از دانشجو گرفت تا معلم و پرستار همان ۹۹ درصد آزرده و در رنج می توانید و توانش را دارید که حرمت وارزشهای انسانی را در جامعه بنا کنید. با آرزوی موفقیت.
قلبم برای هفته تند تند می زند موافق باشید.

دوست دارتان
شمی صلواتی

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com