ایالات متحده آمریکا و روسیه در حالی به توافق بر سر خاتمه درگیریها و برقراری آتشبس در سوریه رسیدهاند که ارتش سوریه با پشتیبانی روسیه و متحدان دیگر، در فاصله زمانی اجرای توافق به پیشرویهای نظامی خود ادامه میدهد. توافق جمعه گذشته در مونیخ اما در آمریکا معنای دیگری یافته و توسط گروهی از منتقدان به شکست سیاست اوباما در رابطه با سوریه تعبیر میشود.
انتقادها از عملکرد باراک اوباما رییسجمهور آمریکا در حالی بالا گرفته که بشار اسد رئیسجمهور سوریه شامگاه دوشنبه ۲۶ بهمن در اولین اظهارنظر به توافق مونیخ واکنش نشان داد.
اسد گفته است آتشبس نمیتواند به این معنی تلقی شود که طرفین سلاحهایشان را بر زمین بگذارند و نباید گذاشت تروریستها سلاح و امکانات را به جای دیگری منتقل کنند.
این درحالیست که ارتش سوریه همراه با نیروهای ایرانی و حزبالله لبنان و در سایه حملات شدید هوایی روسیه موفق شدهاست مخالفان را تا ۲۵ کیلومتری مرز ترکیه عقب براند و به نظر میرسد آمریکا همچنان منفعلانه ماجرا را دنبال میکند.
هر دو جبهه لیبرال و محافظهکار در آمریکا واکنشهای مشابهی را به این مسئله نشان دادهاند. سارا پالین از مشهورترین راستگرایان آمریکا، اوباما را «تسلیمشونده ارشد» نامیده و راجر کوهن از ستوننویسان نیویورک تایمز نیز آنچه احتضار سیاست آمریکا در سوریه نامیده را سرزنش کرده و مدیریت آن را «سستترین و بیهدفترین» معرفی کردهاست.
منتقدین اوباما معتقدند که رییسجمهور بعدی باید سیاست خارجی آمریکا را نیرومند کرده و این کشور را دوباره وارد بازی کند. اما آیا آمریکا بازی سوریه را به روسیه باخته و این انتقادها نتیجه این شکست هستند؟
میکاییل ایگناسیف روزنامهنگار فاینشنال تایمز، در یادداشتی که سهشنبه ۲۷ بهمن منتشر شد. نوشته است: «وقتی باراک اوباما در سال ۲۰۱۳ اجازه داد که بشار اسد از خط قرمز عبور کرده و از سلاح شیمیایی استفاده کند. ایالات متحده سیاستی را در سوریه پیش گرفته بود که شجاعت نامبردن از آن را ندارد. این سیاست چیزی نبود که آمریکا خواهان آن باشد. بهنظر میرسد که در سایه طرح آتشبس، واشنگتن و مسکو پذیرفتند: بشار اسد و رییسجمهور روسیه ولادیمیر پوتین، حملات خود را بر مخالفین سوری در حلب متمرکز کرده و پیروز شوند و بعد از آن در یک فاصله زمانی معقول و مناسب به آنها بپیوندند تا به شبهنظامیان داعش حمله کنند.»
سیاست آمریکا در رابطه با سوریه که مقابله با داعش را در اولویت قرار میداد در واقع همان سیاستی بود که این کشور پیش از این در قبال لیبی و قذافی اتخاذ کرد. با این تفاوت که وقتی بیستم اکتبر ۲۰۱۱ شورشیان لیبی معمر قذافی را از جانپناهش بیرون کشیده و با فضاحت کشتند. رییس جمهور آمریکا به سرعت، فراخوان کنفرانسی مطبوعاتی را داد و اعلام کرد ما به اهداف خود در لیبی دست یافتیم.
اما این اتفاق در رابطه با داعش نهتنها هرگز رخ ندادهاست. بلکه اوباما که اکتبر سال گذشته به سازمان ملل متحد گفته بود برای حمله شدید به داعش پیش از سقوط اسد و برای همکاری با روسیه و ایران و برای پایاندادن به بحران آماده است؛ به شرطی که این کشورها تلاش کنند کمکها به اسد را در این زمان کاهش دهند. در توافق مونیخ از شرط خود هم عقبنشینی کرد.
در فاصله زمانیای که قرار است طرح آتشبس در سوریه اجرایی شود. تغییراتی در زمین نبرد صورت گرفت. روسیه به همراه ارتش اسد و متحدانش کمپین آزادسازی حلب را استارت زد و به سوی مرزهای ترکیه پیش میرود. به نظر میرسد اظهارات بشار اسد در رابطه با ناممکن بودن طرح آتشبس از همین زاویه صورت گرفتهاند.
به نظر منتقدان اوباما عواقب طرح آتشبس از پیش قابل رویت هستند. آنها میگویند: «آزادسازی حلب توسط روسیه و متحدان به مرگ قیامهای مردمی خواهد انجامید که از بهار ۲۰۱۱ در انتظار فریادرس ماندند. بشار اسد نیز ستم را بازآرایی خواهد کرد و به فرصتی دست خواهد یافت که در آن به انتقامگیری از شورشیان بپردازد.»
در واقع اگر هدف نهایی آمریکا از این توافق همچون آنچه درباره قذافی و لیبی صورت پذیرفت تنها نابودی داعش باشد. روسیه، ایران و اسد جدای از کشتارهایی که در سوریه صورت دادهاند دولتی را در خاورمیانه تحکیم خواهند کرد که کوچکترین اثر آن عدم بازگشت به خانهی میلیونها آواره سوریهای است که از جنگ گریختهاند.
اگر آمریکا گروههایی را که به عنوان شورشیان میانهرو نامگذاری و حمایت میکند در برابر اسد و روسیه به حال خود رها کند. چه تضمینی وجود دارد که با توجه زمینه مذهبی حاکم بر منطقه پاسخ این اقدام که بیشک از سوی آنها خیانت تلقی خواهد شد. پیوستن به شاخههای القاعده و داعش برای ادامه زندگی و مقاومت نباشد؟ بروز این پدیده خود منجر به افزایش حملات انتحاری نیز خواهد شد.
اما مهمترین نکتهای که منتقدان این سیاست بر آن تکیه میکنند. نگرانیهایی است که اتخاذ سیاست «ترجیح اسلام میانهرو اسد و ایران به پشتیبانی روسیه» توسط آمریکا در اروپا ایجاد خواهد کرد.
اگر جنگ با پیروزی بشار اسد و روسیه و شرایط آنها پایان پذیرد و دیکتاتوری در سوریه ترمیم شود. اروپای متحد آمریکا که غرق در هجوم پناهجویانی است که از سوریه میرسند. با تمام هزینههایی که برای توقف تروریسم کردهاست تنها خواهد ماند؛ شکست را خواهد پذیرفت و مرزهایش را در برابر موج دوباره فراریان از دیکتاتوری همچنان باز نگه خواهد داشت؟
اگر روسیه پس از الحاق کریمه مواضعاش را اینبار هم در همسایگی با ناتو مستحکم کند. آمریکا در برابر همپیمانان منطقهای همچون ترکیه و عربستان که هماکنون آماده حضور در زمین سوریه میشوند منفعل خواهد ماند؟(ورودی که به جنگ گستردهتری منجر خواهد شد.)
دقیقا به همین خاطر ایالات متحده تلاش کرد تا حلب را از طریق یک معاهده دسترسی بشردوستانه برای شورشیان حفظ کند اما ارتش سوریه تنها زمانی این اجازه را صادر کرد که شکست شورشیان مورد حمایت آمریکا در حلب محتمل است.
ادوارد.آر.مورو پروفسور مدرسه کندی هاروارد اما معتقد است؛ در ساعات باقی مانده هنوز راه حلی برای گریز از این شکست وجود دارد. « آمریکا باید ریسک را بپذیرد چرا که جان صدها هزار نفر از مردم بیگناه، اعتبار پیمان ناتو و کلیت اروپا به عنوان یک اتحادیه در خطر است. تنها یک تهدید معتبر توسط ایالات متحده و ناتو میتواند روسیه را متوقف کند. تسلیح فوری شورشیان مورد اعتماد به تجهیزات ضدهوایی و ضدموشکی. ایجاد منطقه پرواز ممنوع از حلب تا مرز ترکیه و حصول اطمینان از باز ماندن خطوط تدارکاتی و همچنین حفاظت از غیرنظامیانی که از خشونت گریختهاند و علاوه بر آن وضع تحریمهای اقتصادی بیشتر برای مسکو در خصوص کریمه و نقض حاکمیت اوکراین.»
بیشتر کردن هزینه پیشروی برای روسیه و بشار اسد، برای متقاعد کردن آنها به بازگشت به مذاکره و پایان خونریزی دشواریهای راه حل سیاسی آمریکا برای بحران سوریه را روشن میکند. در حالیکه طرف مقابل از راهکار نظامی اهرمی برای پیروزی سیاسی ساخته است.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.