بشر از ابتدا و در دوره های مختلف تکاملی خود تا به امروز عموما حیوان آزار بوده و هست. چون انسان، این صاحب عقل کل، دشمن طبیعی نداشته ودر راس زنجیره غذایی قرار گرفته است، لذا هر طور که خود صلاح بداند با حیوانات برخورد می کند. احساس و غریزه حیوان، برای اکثر انسان ها بی معنا است و این حق را به آنها برای نابود کردنشان می دهد. سالهاست که من حتا مخالف وجود باغ وحش در شهر ها بوده و موافق جانشین کردن آن با عکس و فیلم و مجسمه حیوانات می باشم؛ و همینطور نیز موافق با وضع قوانین برای ممنوعیت کلی شکار و اسارت جانوران از هر نوع در قفس، هستم. اگر اکنون پرورش و کشتار حیوانات برای مصرف نا همگون غذایی بشر همچنان اجتناب ناپذیر است، پس باید نگهداری و حمل ونقل و شیوه کشتن آنها نیز شکلی حتالاامکان منطقی و با حداقل آزار و اذیت بخود بگیرد تا در آینده راه چاره ایی علمی برای عدم پرورش و از بین نبردن شان پیدا شود. مصرف گرایی در بویژه کشورهای صنعتی چنان به پیش می تازد که میلیون ها تن گوشت و فراورده های آن هر ساله به کود تبدیل شده ویا دور ریخته می شوند. ما باید بپذیریم که طبیعت و جنگل ها و آبها، با موجودات زنده ایی که در دل آنها زندگی می کنند باید از تعرض ما مصون بمانند. و همچنین وجود جانوران را در شهرها و روستاهای محیط زندگیمان ودر کنارمان بپذیریم. آنها نیز مانند انسان دارای حق زندگی و حتا حق شهروندی هستند و نباید این گردش طبیعی حیات بخاطر تمایلات خودخواهانه و مصرف گرایانه ما، مورد تعرض و یا در خطر نابودی قرار گیرد.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)