*بابک ولیپور
Valipour.b@gmail.com
بررسی حجاب به مثابهی مسالهی دینی عقیدتی همواره در محافل فقهی و سنتی مطرح بوده است. همچنین رسالات و روایات مختلفی موجود است که با استناد به آیات قرآن و برخی شواهد تاریخی بر اجرای اجباری حجاب تاکید دارند. به موازات مواجههی ایرانیان اعم از تجددخواه و سنتگرا با دنیای غرب حجاب به مسالهای جدی در جامعه تبدیل شد. خوانشهای مختلفی چه از سوی متدینین و چه از سوی دگراندیشان دربارهی آن صورت گرفت.
هرچند تاریخ رسمی کشف حجاب را ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ ذکر کردهاند، اما پیش از این زمان هم نشانههایی مبنی بر گرایش حکومت رضاشاه به چنین عملی از سوی اقشار مختلف اعم از روشنفکر و روحانی درک شده بود. فارغ از سمتگیری و ادلهی موافقان و مخالفان این عمل، آنچه که کمتر در آن دوران لحاظ شد، فاعلیت خود زن ایرانی بود.
به واسطهی رشد تفکر انتقادی و آشنایی با علوم اجتماعی، بسیاری از رخدادهای تاریخی گذشته در ایران معاصر به مرور، فرصتی برای بازخوانی و بازاندیشی پیدا کردهاند. کتاب« کشف حجاب: بازخوانی یک مداخلهی مدرن» را میتوان یکی از نمونههای چنین رویکردی دانست؛ که در ان با کمک اطلاعات تاریخی و نظریات سیاسی و اجتماعی با چشم امروزین واقعهای در گذشته که همان کشف حجاب باشد مورد بررسی قرار گرفته است. حجاب نه تنها موضوعی مربوط به دورهی پهلوی اول بلکه در زمان حاضر هم از اهمیت بالایی برخوردار است و تدقیق در آن راهگشای برخی مشکلات امروزین جامعه ماست.
کتاب «کشف حجاب: بازخوانی یک مداخلهی مدرن» نوشتهی فاطمه صادقی، از سوی نشر نگاه معاصر در سال ۱۳۹۲ منتشر شد. صادقی در سالهای اخیر فعالیتهای مختلفی مربوط به حوزهی زنان و حجاب داشته و از جمله کسانی است که نقدهای جدی بر حجاب اجباری دارد. با در نظر گرفتن فعالیتهای خانم صادقی، این کتاب را میتوان در راستای تلاش ایشان در مطالعهی تاریخ سیاسی و اجتماعی با محوریت زنان دانست.
کتاب علاوه بر مقدمه دارای شش فصل و بخشی به نام سخن پایانی است. در مقدمه به اختصار اهمیت بازخوانی این واقعهی تاریخی توضیح داده شده است و نقش آن بر رویدادهای بعدی از جمله سیاستهای پس از انقلاب اسلامی مورد تاکید قرار گرفته است. نویسنده در تلاش است تا میان رویکردهایی که به تقبیح یا تمجید صرف این واقعه پرداختهاند، به رویکرد متفاوتی دست پیدا کند. شرایط اجتماعی و سیاسی، نقش فاعلان مختلف اجتماعی، نقش تکنولوژی و مسائل مربوط به حکومتمندی از جمله مواردی است که در مقدمه به عنوان مولفههای این رویکرد تبیین میشوند. نویسنده معتقد است که هیچ روایت و گزارش تاریخی نمیتواند بیطرفانه باشد و همواره امکان تحریف و بازآرایی وجود دارد. همین مساله یکی از انگیزههای او در به نگارش در آوردن این کتاب ذکر شده است.
آنطور که در عنوان کتاب هم آمده، صادقی از روند کشف حجاب به عنوان یک مداخله نام میبرد و آن را در کنار برخی از دیگر اقدامات پهلوی اول تلاشی برای غربی کردن جامعهی ایران میداند. از نظر او کشف حجاب نه فقط مربوط به زن ایرانی بلکه در سپهر جامعهی ایرانی اثرگذار است. با خواندن مقدمهی کتاب مشی روایی و رویکرد اجتماعی- سیاسی کتاب مشخص میشود. صادقی مینویسد: «این پژوهش دربرگیرندهی سه بعد جدایی ناپذیر در کشف حجاب است: نخست، سیاستهای عملی، یعنی آنچه در عمل پیاده شد؛ دوم، بازتابها و تاثرات آن در داخل و خارج؛ و سوم روایتها و بازنماییهایی که با دید مثبت و منفی از این واقعه به ثبت رسیده و همچنان ادامه دارد».(ص۱۳)
در اولین فصل کتاب به اجمال دربارهی شرایط تاریخی روی کار آمدن رضاشاه و مشکلات داخلی و خارجی ایران در آن مقطع و پیش از آن مطالبی آمده است. منابعی که برای این تعین بخشی تاریخی و سیاسی مورد استفاده قرار گرفتهاند، از آثار آبراهامیان تا اتابکی و راوندی را در برمیگیرد که نامهایی آشنا در تاریخ سیاسی و اجتماعی محسوب میشوند. «حکومتمندی» اصطلاحی است که در یکی از عناوین این فصل از کتاب با آن مواجه میشویم: «حکومتمندی و تبعات آن برای زنان». این اصطلاح از ابداعات میشل فوکو است که به مرور در ادبیات سیاسی متداول شد. این واژه از نظر فوکو دارای مراتب مختلفی است و با سه الگو مشخص میشود. صادقی توضیحی در این باره نمیدهد و تنها به ارجاع به مقالهای و نقل قولی از فوکو بسنده میکند. هرچند با توجه به اختصاری که بر کل کتاب حاکم است این عمل توجیهپذیر است، اما به نظر میرسد توضیح دربارهی چگونگی بهرهگیری از این الگو در مورد ایران میتوانست باعث استحکام نظری متن بشود. در اختیار گرفتن مرگ و زندگی اتباع از سوی دولت تعبیری است که برای پیشبرد روایت تاریخی از ایران و برخی دیگر از کشوهای همجوار مانند ترکیه و افغانستان در این کتاب مورد استفاده قرار میگیرد. صادقی با مقایسهی برخورد حکومت با اتباع در عصر صفوی و قاجار با پهلوی، متذکر میشود که در دورههای پیشین نظارت و دخالت در امور اتباع عمدتا با ارجاع به شریعت صورت میگرفت اما در دولت-ملتهای مدرن ارجاع به شرع از میان رفت.»(ص ۱۹) او از جابهجایی مبنای مشروعیت مدرن از «رستگاری» به «پیشرفت» و «سلامتی» نیز نام میبرد. (ص ۲۱)
آنچه که در فصول مختلف این کتاب کم و بیش گزارش و نقد میشود شکل و محتوای برخورد حکومت با حجاب و مدرنیته است. نظارت بر ازدواج زنان با اتباع دیگر کشورها و صدور شناسنامه هرچند پدیدههایی نو در ایران بودند اما نویسنده آنها را همچنان در ادامهی اقتدار مرد سالارانه میداند. او تضادهایی که در فرآیند مدرن شدن در دیگر نقاط جهان اتفاق افتاده را هم یادآور میشود و پهلوی را در این ماجرا مستثنی نمیداند. جایگزین شدن نوعی اقتدار با نوعی دیگر روایتی است که نویسنده از آن دوران بیان میکند.
نقلقولها و شواهدی که در این کتاب به کار برده شدهاند، هرچند مختصر اما برای استدلالهای به کار رفته در آن مفید هستند.گفتههای برخی از نزدیکان دربار نظیر مخبرالدوله، علیاکبر سیاسی، دولتشاهی و همچنین بخشنامهها و سخنرانیها نشانگر تردید و حتی تناقضی است که در موضوع حجاب وجود داشته است.
نویسنده تلاش میکند که با فاصله گرفتن از نگاههای متداول به این واقعهی تاریخی، فاعلیت خود زنان را مد نظر قرار دهد. او ریشهی تحولخواهی در پوشش را پیشتر از واقعهی کشف حجاب در سال ۱۳۱۴ جستجو میکند و به خوبی نشان میدهد که از سالها قبل زنانی در این باره تلاشهایی کردهاند. صادقی با ارجاع به برخی از روزنامهها از مشروطه تا پهلوی و حتی نظرات خوانندگان آنها تحولخواهی در حوزهی زنان را نه موضوعی مربوط به شاه بلکه خواستهی عمومی برخی از زنان میداند.
حجاب و موضعگیری له و علیه آن در ترکیه و برخی از کشوهای آسیای مرکزی نیز از اهمیت برخوردار بوده است. همزمان با تلاش ترکیه برای متجدد شدن در آسیای مرکزی و در کشوری نظیر ازبکستان هم با کارزار «هجوم» مواجهیم. صادقی بیش از آنکه کشف حجاب را مشابه آنچه که در ترکیه به وقوع پیوست بداند، با بیان زمینههای تاریخی و تفاوتهای حکومت رضاشاه و آتاتورک، ازبکستان و کارزار هجوم را مشابه آنچه که در ایران اتفاق افتاد میداند. بحران مشروعیت دولت آن چیزی است که حکومت را به اعمال فشار بر زنان مجبور کرده تا برخی از زنان را با خود همراه کند. بیان این تز هر چند جدید نیست و از سوی برخی دیگر از مورخان و جامعه شناسان نیز طرح شده است اما به خوبی درون متن قوام یافته است.
میان فصول مختلف این کتاب میتوان چه در نوع بیان و چه در هماهنگی مطالب ارتباط قایل قبولی را دید. هرچند فصلها با عناوین مختلف از هم جدا شدهاند اما در ارتباط با یکدیگر هستند و روندی که نویسنده در کتاب پی گرفته به نظر منطقی میآید. با این وجود فصل ششم کتاب به دلیل تغییر در رویکرد و حتی تغییر در نوع بیان با دیگر فصلها آن هماهنگی مورد انتظار را ندارد. برخی نقل قولهای کوتاه از اشخاص مطرح نظیر آلتوسر، آگامبن و اورول بدون توضیح دربارهی مفهومی که بیان میکنند هم از تغییرات در سبک نوشتار این فصل است. البته باید توجه داشت که ایدهای که در این فصل مطرح شده است- نقش عکاسی در رویدادهای تاریخی به خصوص کشف حجاب- جالب و تامل انگیز است اما نوعی شتابزدگی در بیان آن به چشم میخود و بر خلاف دیگر فصلها در جاهایی دچار ابهام است. در این فصل از وابستگی و بهرهگیری دولت پهلوی اول به عکاسی سخن میرود و از کشف حجاب به عنوان رویدادی نام برده میشود که شباهتهای زیادی با عکاسی دارد. نویسنده با دیدن قرابت میان تاریک نگاری و تاریخ نگاری مینویسد: «عکاس کل واقعه را در تاریکی فرو میبرد تا تنها بر چندین صحنه نور بتاباند و آنها را از تاریکی درآورد. چشمان ما تنها میتواند چند تصویر را ببیند، زیرا بقیه در تاریکی فرو رفتهاند. کار عکاس قدرت تاریک نگاری است. اما عکاسی در این میان تنها نیست. مورخ قدرت نیز تاریک نگار است. او نیز وقایع را به تاریکخانه میبرد تا چندتایی را برای ما روشن کند. (ص ۹۰ و ۹۱)
از کتابی که در آن یک فصل از شش فصل به بحث اهمیت عکس در تاریخ اختصاص دارد و میگوید: «سوای ابعاد و پیامدهای آن، نفس «واقعهی» کشف حجاب چیزی نبود مگر چند عکس» انتظار میرود تنها به چهار عکس بسنده نکند. در جایی از کتاب به عکسهای شماره ۱ و ۲ در پیوست اشاره میشود اما در انتهای کتاب تنها با چهار عکس آن هم بدون شماره مواجه هستیم. منابعی که این تحقیق از آنها بهره برده، اعم از فارسی و غیر از آن، به نظر متناسب با محتوای آن میآیند فقط برخی اشکالات در کتابشناسی دیده میشود که از آن جمله ارجاع نویسنده به کتاب خود در چند جای متن است، اما با مراجعه به کتاب شناسی اثری از نام ایشان و کتابشان نمیبینیم.
«کشف حجاب: بازخوانی یک مداخلهی مدرن» با نثری روان و خواندنی برای افرادی که علاقهمند به مسائل اجتماعی و زنان هستند میتواند جذاب باشد. اهمیت این کتاب نگاه تحلیلی و چند لایهای است که به بخشی از تاریخ ایران در بدو ورود به پروژهی دولت-ملت دارد. کشف حجاب و مباحث مربوط به حجاب از انجا که همچنان مسالهی جامعهی ماست همزمان به طرح و نقد نیازمند است. طبیعتا میتوان از دریچههای مختلفی آن را مورد تحلیل قرار داد و رویکردهای مختلفی را در آن به کار بست. «کشف حجاب: بازخوانی یک مداخلهی مدرن» با حجمی حدود صد صفحه نه دچار اطناب است و نه مانند برخی از کتابهای تاریخی به ورطهی کتابسازی و تکرار میافتد. نشان دادن بحران مشروعیت و اعمال فشار در تغییر پوشش و تحمیل سیاستهای مردسالارانه در آن ماجرا میتواند برای امروز ما نیز تامل برانگیز باشد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.