دلنوشته شماره پنجاه و چهار
باراک اوباما و حسن موساى تفنگ ساز
وقتى متن مصاحبه تلویزیونى شبکه خبرى بى بى سى با رئیس جمهور آمریکا ، باراک اوباما را خواندم که مى فرمایند: بزرگترین ناکامی دوران ریاست من ناتوانی در تغییر قوانین مالکیت اسلحه است و از اینکه نتوانسته در این زمینه تغییری به وجود آورد ، “رنج” میکشد ، به یاد ضرب المثل قدیمى خودمان افتادم: ” تفنگ حسن موسای هم نزد ”
بعد از سفر اروپایى ناصرالدین شاه قاجار و بازدید او از کارخانه هاى أسلحه سازى در فرانسه و انگلستان ، صنعت ساخت تفنگ توسط چند صنعتگر ایرانى آغاز شده است ، از جمله “حسن موسی” مستعفی قورخانه بود که دقیقترین و ظریفترین و خوش دست ترین تفنگ ها را بیرون میداد و به شهرت زیادى رسیده بود. از آنجایی که تفنگ حسن موسی مورد کمال اطمینان بود و شکارچیان با در دست داشتن این نوع تفنگ به موفقیتشان کاملا امیدوار بودند لذا چنانچه اگر تفنگ حسن موسی هم در نشانه زنی به خطا می رفت ، موجب یاس و نومیدی تیرانداز و شکارچی می شد و دیگر دست و دلش به شکار نمی رفت و در پاسخ سئوال کنندگان می گفت : ” تفنگ حسن موسی هم نزد ” و معنی استعاره ای آن کنایه از این است که همه چیز تمام شد و در انجام مقصود راه چاره و علاج دیگری متصور نیست.
چون شهرت تفنگهای حسن موسی از مرز ایران گذشت و به اروپا رسید؛ یک مرد فرانسوی همراه مترجمی مامور رسیدگی و تحقیق در کار او گردیده ، از کشور فرانسه به تهران می آیند و با زحمت زیاد از مردمان شهر تهران سراغ کارخانۀ او که به گمان شان، کارخانه عظیمی بوده مى گرفته و مردم اظهار بی اطلاعی مى کردند. در نهایت دکان او را بدتر از دخمه ای در چهارسوی کوچکی پیدا می کنند. مرد مفلوک لاغراندام دود گرفته ای را کنار مشتی آهن قراضه می نگرند که از فرط فقر و درماندگی به همه چیز جز به آدمیزاد میماند که شلوارش از فرط وصله صورت اصلی خود را از دست داده، نان و پنیر خشکیده ای به اسم غذا روی زمین داشت با اندامی شبیه اسکلتِ تشریح نشسته بود و تریاک هم مى کشید و چون بعد از تعجب بسیار که باورشان نمیشد ، آنگونه کسی با چنان شهرت و هنر دارای چنین احوالی باشد ، با او سر سخن باز می کنند و درباره وضعش که چرا با اینهمه صفت و چیره دستی که از چند تکه حلبی و آهن زنگ زده ، تفنگهایی همطراز سلاحهای ماشینی اروپایى می سازد به این وضعیت بدبختی زندگی بکند ، سوال میکنند؟
حسن موسی جواب میدهد: “هنوز سراغ ندارد کسی که از تفنگ او گلوله ای خورده باشد و بگوید خدا خیرت بدهد” که مرد فرانسوی جمله آخر او را بعنوان ” عالیترین فلسفه ” پذیرفت ، عکسی از او برداشته و خداحافظی میکند. عکس مذکور اکنون در آرشیو ملى فرانسه موجود است!
اکنون من مى خواهم با هنرمند و صنعتگر گمنام ایرانى ، شادروان حسن موسى همصدا بشوم و بگویم: ” هنوز یک آمریکایى به عنوان مخالف ثبت مالکیت تفنگ شخصى را سراغ ندارم که گلوله اى بخورد و بعد پیش چنین رئیس جمهور بزرگ آمریکا ، باراک اوباما بیاید و بگوید خدا خیرت بدهد! “
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.