image

ما ایرانی ها مسلمان متولد می شویم و اسلام ارثیه پدری ماست، حق انتخابی نیست، شرط لازم و کافی این است که چون ایرانی هستیم باید مسلمان باشیم. اکثر ما نام های عربی داریم حتی انتخاب و ثبت نام نوزاد در شناسنامه توسط کارمندان ثبت احوال کنترل می شود تا مطابق موازین أسلامی باشد.زمانی که کمی بزرگتر شده و راهی کودکستان و آمادگی می شویم با وجودی که تازه با زبان فارسی آمیخته شدیم، سوره های ساده تر قرأن را به عربی به ما یاد میدهند، به سن مدرسه که میرسیم یادگیری قرأن سفت و سخت تَر می شود، در صف صبحگاهی مدرسه یکی از بچه ها بلندگو مدرسه را می گیرد و قرآن می خواند، سردی و گرمی هوا مهم نیست، مهم نیست هفت ساله هستی و کلاس اولی، باید به قرأن گوش دهی و ساکت باشی تا تمام شود بعد از خواندن قرآن در آخر یک دعا مثل دعای فرج را همگی همصدا می خوانیم و راهی کلاس می شویم. درس قرأن خوانی که همراه همیشگی ماست و تا آخرین سال دوران مدرسه ما را همراهی می کند، فقط در دوران دبیرستان و دانشگاه تبدیل به تعالیم إسلامی، اندیشه إسلامی و اخلاق و غیره می شود. در خانواده هایی که معتقدتر به اسلام و قوانین اسلام هستند، خواندن قرأن و نماز اول وقت و مسجد رفتن و روزه گرفتن جزو لاینفک زندگی آن هاست. هرگز به این قوانین شک نمی کنید، به سخت گیری والدینتان خرده نمی گیرید چون اسلام دستور داده است ، چون جرأت نمیکنید. اگر دختر هستید که حسابی خوش به حالتان است، حجاب إسلامی فراموش نشود!! هر تعداد از موهای سرتان بیرون باشد روز قیامت با همان تارها آویزان می شوید. سالهای سال پای سجاده نماز می خوانیم و با دعاهایمان گریه می کنیم چون از خدا می ترسیم و باور داریم که خدا به دل شکسته نزدیک تَر است. به زبان عربی دعا می کنیم و قرآن و نماز می خوانیم چون ترجمه ممکن است مفهوم کلام را تحریف کند.وقتی در تابستان با دمای هوای مثبت چهل به مدت سیزده چهارده ساعت در روز گرسنه و تشنه می مانیم و ریاضت می کشیم خوشحال هستیم چون دستورات خدا را اجرا می کنیم. چون از خدا می ترسیم اطاعت می کنیم، همیشه باید خدا ترس باشیم تا روانه جهنم نشویم، چون اگر از خدا بترسیم گناه نمی کنیم و به همین دلیل اعمال نیک انجام می دهیم.البته اعمال نیک تعابیر مختلفی دارد، در شرایطی خاص می توانید دروغ بگویید از نوع مصلحتی، خودتان با ترسی که از خدا دارید تشخیص دهید دروغ شما در کدام دسته بندی قرار می گیرد، مصلحتی یا حرام.
در جامعه ما که اکثرا خدا ترس هستند همه دروغ ها از نوع مصلحتی است!!!!!!!! حتی دولت ایران هم به مردم دروغ مصلحتی می گوید مبادا فکر کنید آنها کذاب هستند و دزد و قاتل. آنها نمایندگان خدا هستند که وظیفه گسترش عدل و داد را تا زمان فرج آقا به عهده دارند. اگر به قرآن خدا و اسلام شک کنیم به فرض آنکه کسی متوجه شک ما نشود خدا از ما انتقام می گیرد حتی ممکن است تبدیل به سوسک شویم!!!!!!! اگر هم دولت ایران به شک شما پی ببرد که حسابتان با کرام الکاتبین هست. پس همیشه باید بترسید تا بنده خوب و مطیعی برای خدا، ایرانی راضی و بی دردسری برای دولت و فرزند سر به راهی برای خانواده تان باشید.
با این ترس بزرگ می شویم، مصیبت هایی را به چشم می بینیم که علیرغم التماس های ما به درگاه خدا اتفاق افتادند، از خودمان می پرسیم خدایا چرا؟ چرا من؟ من که بنده خوبی بودم. خیلی ها از میانه راه اعتقاداتشان را از دست می دهند و خدا را إنکار می کنند، بعضی می گویند مسلمان هستند ولی انواع فعل های حرام را انجام میدهند، برخی در باور خود راسخ تَر می شوند و مثل سرطان به جان بقیه می افتند، عده ای هم دنبال خدای حقیقی می گردند خدایی که مهربان است و فداکار و زنده.
آری از مسیح می گویم. کسانی که با مسیحیت آشنایی دارند می دانند که مسیحیت عشق و است و محبت و بر خلاف ادعای مسلمانان، مسیحیان سه خدا را نمی پرستند بلکه هر سه یکی است و آن خداست. مسیح تنها خدای زنده و مهربانی است که لباس جسم پوشید و بین ما ساکن شد و به صلیب کشیده شد تا ما را از قید گناه آزاد سازد و عشق بیاموزد.
من با مسیح آموختم که خدا را پرستش کنم چون او مرا دوست دارد و من او را، با مسیح آموختم از خدا نترسم چون او پدر من است و یک پدر هرگز به فرزندش صدمه نمیزند. با مسیح عشق را آموختم و لذت پرستش خدا با عشق را . تفاوت از زمین تا آسمان است اینکه خدا را به علت ترس ستایشگر باشی یا به خاطر عشق. اکنون میدانم که به دلیل کار بزرگ مسیح از قید گناه آزادم و قدردان این فداکاری هستم، پس تلاش می کنم تا هرچند بیشتر به مسیح شبیه باشم، از گناه دوری می کنم چون خدا مرا دوست دارد و من او را. با زبان مادری با او حرف می زنم به زبان فارسی روان إنجیل او را می خوانم و میدانم آنچه از طرف خدا باشد تغیری نمی کند حتی اگر ترجمه شود، سخنان خداوند من تحریف نشده، نمی شود و نخواهد شد. آرامشی را که عشق مسیح در وجود من جاری کرده،هرگز در زمان مسلمان بودن نداشتم، اکنون می دانم هرگز مصیبتی ورای تحمل من، برایم رخ نخواهد داد، قدرت مسیح و حضور او قوت قلب من هست.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com