همه با هم در برابر این نابرابری بایستیم
پس از حملۀ تروریستی به هفتهنامۀ فکاهی شارلی اِبدو برخی از هنرمندان و نویسندگان فرانسوی با چاپ یادداشتهای کوتاه در نشریات مختلف به این رویداد تلخ واکنش نشان دادند و هر کدام از زاویهای به شرح و طرح مساله پرداخت. در میان سینماگران، لوک بِسون و ” نامۀ سرگشاده به برادران مسلمانش” توجه بسیاری را برانگیخت. برخی از لحن پدرسالارانه نامه رنجیدند و دیگران یاری خواهیِ بسون از قدرتمندان و رهبران سیاسی-اقتصادی برای رفع معضلات امروز جامعۀ فرانسه را خوش بینی بیهوده خواندند. با این همه شاید خواندن این نامۀ پر از احساس، و تحلیل این کارگردان – تهیه کنندۀ شهیر فرانسوی خالی از لطف نباشد. این نامه برای اولین بار در روز دهم ژانویه در روزنامۀ لوموند منتشر شد.
***
برادرم، اگر می دانستی امروز چقدر غمگین توام. برای تو و دین زیبایت که لکهدار شده، برای تویی که تحقیر و انگشتنما شدهای. تویی که قدرت، انرژی، طنز، قلب و برادریات از چشم و یاد جامعه رفته است. ناعادلانه است و ما آن را برطرف میکنیم. ما، میلیونها نفری که دوستت داریم همه با هم در کنارت خواهیم بود. از ابتدا آغاز کنیم. چه جامعهای برایت ساخته ایم؟ جامعهای بر پایۀ پول، سود، تفکیک و تبعیض نژادی. جایی که در بعضی از محلههای حاشیه نشیناش، بیکاری جوانان زیر بیست و پنج ساله به پنجاه درصد میرسد. جایی که تو را با رنگ پوست و نامت از دیگران جدا میکنند. جایی که پلیس تو را در روز ده بار کنترل و بازخواست می کند و تو را در بلوکهای آپارتمانی[i] میچپاند. و تو هیچ نماینده و صدایی نداری. چه کسی میتواند در چنین شرایطی زندگی و رشد کند؟
پیش از هر چیز باید از منفعت طلبی گذشت. نمیتوان درخت سیب را برید، چوبش را فروخت و در عین حال منتظر میوه بود. مشکل اصلی همین جاست و رفع آن بر عهدۀ همه ماست.
امروز، قدرتمندان، مدیران و تجار بزرگ و همۀ رهبران را فرا میخوانم. این جوانان را دریابید، نسلی تحقیر شده که تنها خواستهاش جزیی از جامعه بودن است. اقتصاد در خدمت انسان است و نه برعکس. بهترین سود و منفعت در نیکوکاریست. قدرتمندان عزیز، آیا شما فرزند دارید؟ دوستشان دارید؟ می خواهید چه چیزی را برایشان به جا بگذارید؟ پول؟ چرا این ارث، جهانی عادلانه تر نباشد؟ چیزی که با آن به شما افتخار کنند.
نمی توان خوشبختی را بر بدبختی دیگران ساخت. انتخابی خودخواهانه که نه مسیحی است، نه یهودی و نه اسلامی و جامعه و سیارهمان را مستقیم به سوی بنبست و نیستی می برد. و از امروز تکلیفی بر عهدۀ ماست. تکلیفی برای احترام به ازدست دادگانمان.
تروریسم هرگز پیروز نخواهد شد
و تو، ای برادرم، تو هم بیکار ننشین. چطور این جامعه را می توان تغییر داد؟ با کارکردن، با درس خواندن، با بدست گرفتن مداد بجای کلاشنیکف. دموکراسی، امکان و ابزار دفاع شرافتمندانه را به تو می دهد. سرنوشتت را در دست بگیر، قدرت بگیر.
قیمت یک کلاشنیکف ۲۵۰ یوروست اما قیمت یک قلم نهایتاً ۳ یورو و تاثیرش هزار برابر بیشتر. قدرت را در دست بگیر و با قاعده بازی کن.
قدرت را به روش دموکراتیک تصاحب کن و دست همۀ برادرانت را بگیر. تروریسم هرگز پیروز نخواهد شد. تاریخ گواه این مدعاست. و تصویر زیبای شهید وجه دیگری هم دارد، امروز هزاران کابو و وُلینسکی متولد شدند.
قدرت را به دست بگیر، و نگذار هیچکس بر تو مسلط شود. حتی اگر مقصران اصلی این تراژدی، این دو برادر آغشته در خون باشند، بدان که آنها از تو نیستند و ما همه این را می دانیم.
آنها چیزی بیش از دو انسان ضعیف النفس نبودند، دو رها شده از سوی جامعه که واعظی وعدۀ ابدیت را به آنها داده بود… واعظان تندرویی که در پی منفعت خود، بدبختی تو را به بازی می گیرند و هیچ نیت خیری ندارند. آنها دین تو را به سود منافع خود به خدمت میگیرند. این کار و کاسبی حقیر آنهاست. برادرم، فردا، ما قویتر خواهیم بود، یکیتر وهمبستهتر. این را به تو قول میدهم. اما امروز، با تو می گریم برادرم.
[i] اشاره به ساختمانهای دولتسازی که پس از رشد جمعیت در محلههای کارگری اطراف پاریس بنا شد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.