متن سخنرانی کیت بلانشت در یادبود گاف ویتلم نخست‌وزیر اسبق استرالیا از حزب کارگر که بسیاری از ویژگی‌های مثبت امروز هنوز مدیون سیاست‌های او است، حداقل ۲ ویژگی مهم دارد: کمتر پیش می‌آید که در اینگونه مراسم شرح مشخصی از دستاوردهای مرحوم ارائه شود که اینجا شده و دوم کمتر بازیگری را می‌توان سراغ داشت که اینچنین سخنرانی کند.Whitlam1955
گاف ویتلم (۲۰۱۴ – ۱۹۱۶)، بیست و یکمین نخست‌وزیر استرالیا از حزب کارگر بود و بین سالهای ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۵ دولت را در دست داشت. اختلاف سنا با دولت و مجلس نمایندگان در دوره او تمامی نداشت تا آنجا که به‌حکم فرماندار کل استرالیا در ۱۹۷۵ از کار برکنار و مالکوم فریزر از حزب لیبرال جانشین او شد.
متن زیر سخنرانی فوق‌العاده کیت بلانشت در مجلسه یادبود او است که جابه‌جا با تشویق حاضران قطع می‌شود.

هنگامی که خبر مرگ گاف ویتلِم را شنیدم، غمی بی‌اندازه تمام وجودم را فراگرفت. عذابی بزرگ. من حتی هنگامی که نخست‌وزیری او به‌پایان رسید مدرسه هم نمی‌رفتم. پس چرا این همه ناراحت بودم؟ حضور او در سراسر زندگی من بود که اهمیت داشت، او قهرمانی پوشالی نبود.
احساس من سرچشمه‌ای ساده و عمیق داشت. من ذینفع تحصیلات دانشگاهی رایگان هستم. زمانی که به دانشگاه رفتم توانستم در موضوعات درسی مختلفی جست‌وجو کنم و در فعالیت‌های فوق‌برنامه همراه اتحادیه‌های دانشجویی شوم. اینگونه بود که من بازیگری را شناختم. من محصول استرالیایی هستم که می‌خواست، و تشویق می‌کرد، صدای فرهنگ‌اش را کشف کند.
من ذینفع بیمه درمان خوب و رایگان هستم و دورانی که نسل من می‌توانست به اندک پولی که پس از مالیات برایش باقی می‌ماند به دیدن شوها و گروه‌های موسیقی برود و تجربه‌گر باشد. من محصول شورای استرالیا هستم.
من ذینفع سیاست خارجی‌ای هستم که ما را به صحنه جهان وارد کرد و در منطقه نقشمان را غالب. من محصول استرالیایی هستم که هم با جهان متعهد بود و هم با تاریخ و مردمان بومی‌اش صادق.
من بخش کوچکی از به‌بارنشستن استرالیا بر اساس قانون‌هایی هستم که زمان تصویبشان ۳ ساله بودم.
در ۲۰۰۴، بعد از چند سال کار در کشوری دیگر، برای تولید هدا گابلر در شرکت تئاتر سیدنی به استرالیا برگشتم، شرکتی که عاشق‌اش هستم. یک شرکت تئاتر مانند بسیاری دیگر که بدون اقدامات ویتلم و میراث آن وجود نمی‌داشتند.
به هر روی، در آن سال در فیلمی استرالیایی به‌نام ماهی کوچک بازی کردم. یک داستان قویا شهری در یکی از محله‌های غرب سیدنی با گوناگونی فرهنگی. داستان زنی جوان با مردی آسیایی-استرالیایی، گرفتار مواد مخدر و کلی خاطرات شخصی. داستانی شبیه ماهی کوچک بدون تغییرات زیادی که گاف ویتلم و میراث او برای استرالیا بر جای گذاشت نمی‌توانست گفته شود.
در ۱۹۷۲ فیلم و داستان استرالیا، نغمه‌سرایی در مورد زندگی روستایی بود و هیچ ارتباطی با فضای شهری و تنوع فرهنگی این کشور نداشت. ماهی کوچک با بازیگران فوق‌العاده‌اش هوگو ویون، نونی هیزل‌هرست و سم نیل که همگی ذینفع و در واقع محصول همان موج خلاقیت رهاشده دولت گاف ویتلم بودند ساخته‌شد.
داستان فیلم آسیا و تنوع فرهنگی را در آغوش می‌گرفت. داستانی خشن، تند و تیز و غیررمانتیک بود. ساخته کارگردان فوق‌العاده استرالیایی، روون وودز، و نویسنده استرالیایی که حالا تهیه‌کننده شده است، ژاکلین پرسکی، که هر دو از فارغ‌التحصیلان مدرسه فیلم تلویزیون و رادیو استرالیا، احتمالا بدون شهریه، بودند و فیلم نیز تولید پورچ‌لایت پیکچرز، یکی از آن استودیوهای فیلم که با کمک و راهنمایی حکومت صدای خودشان را پیدا کرده بودند. ماهی کوچک به روش خودش، حدود ۳۰ سال بعد از تغییرات و حمایت‌های گاف ویلتم، در سطوح مختلف بالغ‌شدن صدای دراماتیک استرالیا را بازنمایی کرد.
بخش‌های بسیاری از این فیلم در کابراماتا فیلم‌برداری شد که قلب جایگاه نمایندگی ویتلم بود، به همه در کابراماتا سلام می‌کنم.

کیت بلانشت در یادبود گاف ویتلم

کیت بلانشت در یادبود گاف ویتلم

امروز به‌سادگی می‌شنوم که درباره‌ی تاثیر گاف ویتلم بر روی موقعیت و هنر زنان صحبت می‌شود و تحت تاثیر قرار می‌گیرم.
این تنها نمونه کوچکی از میراث اوست، چرا که تاثیر او بر نقشه ژئو فرهنگی سیاسی استرالیا آنقدر گسترده است که نمی‌شود نقطه‌ای روی آن گذاشت و فقط درباره‌ی آن حرف زد.
هوگو ویون، نونی هیزل‌هرست، سم نیل، روون وودز، ژاکلین پرسکی، پینست شیهان، مدرسه فیلم تلویزیون و رادیو استرالیا، شرکت تئاتر سیدنی، کابراماتا، تنوع فرهنگی، داستان‌های شهری، ارتباط استرالیا با آسیا، هویت ملی پیچیده که خودش را از خلال درامی سخت و به‌دقت‌طراحی شده مورد موشکافی قرار می‌دهد؛ و این لیست ادامه دارد. و این تنها یک نقطه از یک گوشه هنر و از زبان یکی از ذینفعان آن است.
درک همه آن خدمات طاقت‌فرسا است.
صحبت از طاقت فرسایی شد، من مادر شاغل ۳ فرزند هستم، و هنگامی که در ماهی کوچک بازی می‌کردم تازه دومی را به‌دنیا آورده‌بودم. هیچ‌کس به من نگاه بدی نکرد، هیچ‌کس مرا قضاوت نکرد و هیچ‌کسی فکر نکرد که من نمی‌توانم. چرا که فرهنگ کار زنان و برابری آنها در جامعه استرالیا به‌طور مشخص یکی از دستاوردهای گاف ویتلم بود.
حمایت از مادران. پیش از ۱۹۷۳، تنها زنان بیوه مستحق دریافت مستمری بودند، اما قانونی وضع شد که شامل حال مادران تنها که باید فرزندانشان را بزرگ می‌کردند هم بود و مبارزات بسیاری علیه لکه‌ننگ نامیدن مادران تنها انجام شد.
پرداخت مساوی برای کار مساوی از ۱۹۷۲ در کمیسیون مصالحه و داوری منافع عمومی مطرح شد و تا ۱۹۷۴ آنقدر ادامه پیدا کرد که کمیسیون برای اولین بار حداقل حقوق را برای زنان کارگر نیز تصویب کرد.
در دهه ۷۰ عهدنامه‌های بسیاری در دنیا بسته می‌شد و استرالیا در هیچ‌کدام حاضر نبود. گاف که اعتقاد بسیاری به سازمان ملل و اعلامیه جهانی حقوق بشر داشت، تلاش بسیاری کرد تا ما را در آن معاهده‌ها جای دهد.
دولت ویتلم همچنین یکی از سرامدان سپردن مشاغل سطح‌بالا و سخت مانند دادگاه، حوزه عمومی و خدمات دیپلماتیک به زنان بود. ویتلم اولین رهبری در دنیا بود که الیزابت رید را به‌عنوان مشاور اجرایی در حوزه رفاه زنان و کودکان منصوب کرد.
او در یک اصلاح اساسی دادگاه خانواده را تشکیل داد و در قانونی در سال ۱۹۷۵ حق طلاق آزاد (حق طلاقی که هیچ‌کدام از طرفین نیازی به نشان‌دادن رفتار غلط و شواهد ندارند) را تصویب کرد که به زنان اجازه می‌داد تا از روابط سرکوب‌گر رها شده و با جامعه‌ای همراه با کرامت و برابری همراه شوند.
زنان احتمالا از مهمترین ذینفعان تحصیلات دانشگاهی رایگان بودند. من امروز به‌عنوان یک مثال اینجا ایستاده‌ام، اما اگر ظرفیت مدرن و توانمندشده زنان متمول که با این قانون ایجاد شد را هم درنظربگیرید می‌توان دید که ملت ما با تغییراتی که او در هنر و جنسیت پدید آورد به‌کلی تغییر کرد و ما را به سمت بلوغی فراگیر و مهربان هدایت کرد. بسیاری از این دستاوردها که منجر به توسعه کیفی و کمی فرصت‌های اجتماعی زنان در استرالیا شد با سیاست‌گذاری‌های اصلاحی گاف ویتلم آغاز گردید.
بسیار بیش از این می‌توان گفت. حتی از جانب تجربه نامرتبط و کوچک من که دوست دارم در این مراسم یادبود وانمود کنم که حتی برای یک دقیقه گاف ویتلم هستم. (نگران نباشید من نمی‌توانم از او تقلید کنم، هیچ‌کس نمی‌تواند).
او به دولتش گفت:
«در هر جامعه متمدنی، هنر و نهادهای مرتبط با آن باید در مرکز توجه باشند. لذت بردن از آنها نباید چیزی دور از دسترس زندگی روزمره باشد. در بین تمام اهداف دولت من، هیچ‌کدام بالاتر از تشویق به هنر، نگهداری و غنی‌کردن فرهنگ و میراث فکری‌مان نیست. در واقع، می‌خواهم تاکید کنم که تمام برنامه‌های دولت کارگر، اصلاحات اجتماعی، عدالت و برابری در مدیریت خدمات رفاهی و فرصت‌های آموزشی، هدفشان ایجاد جامعه‌ای است که در آن هنر و قدردانی از ارزشهای فکری و معنوی جلوه می‌کند. تمام برنامه‌های ما به‌یک‌جا ختم می‌شود و آن لذت بردن از هنر است.»
زمانی که او نخست‌وزیر شد من سه ساله بودم اما تا روزی که زنده‌ام قدردان وی هستم.
چشم‌انداز و آرزوهایی که گاف ویتلم داشت برای همیشه در یادها باقی خواهد ماند.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com