مسئولان جمهوری اسلامی ایران از دفن یک نوجوان بهایی در تبریز جلوگیری کرده اند. به گزارش هرانا مهنا سمندری نوجوان ۱۲ ساله که از دست استاندار آذربایجان شرقی هم جایزهاى به خاطر نبوغش گرفته بود به علت بیماری در۲۹ مهرماه ١٣٩٣ فوت کرده که بهخاطر فشاراداره اطلاعات از صدورمجوز دفن برای این نوجوان بهایی خوداری می شود. هرانا همچنین به نقل از منابع آگاه گزارش میدهد که از سه سال پیش این نزدیک به بیست مورد مرگ متعلق به بهاییان است که اجازه دفن درتبریز داده نمیشود و متوفیان بدون حضورخانوادههای متوفی در شهرهای میاندوآب و ارومیه توسط مسئولین جمهوری اسلامی درغیاب خانواده متوفى دفن می شوند.
خبرآنقدر تاثرانگیزاست که من نمیخواهم توضیح بیشتری راجع به موضوع بدهم و یا با جلب حس ترحم خواننده، خواستار رعایت حقوق شهروندی بهاییان درایران شوم، حتی بهنوعی مسئله بالاتر از رعایت حقوق شهروندی یا رعایت حقوق بشراست، دراینجا میخواهم مفاد کنوانسیون شماره ﴿۱﴾۸۶ مورخ دسامبر۱۹۴۶ که درتعقیب و تعریف ژنوسید﴿کشتارجمعی، نسل کشی﴾سازمان ملل است یادآوری شده و رابطه آن با عدم اجازه دفن اموات بهاییان را گوشزد کنم و نتیجه بگیرم که آیا عدم اجازه دفن اموات بهاییان درایران، و بهطورخاص درتبریز در مقوله ژنوساید می گنجد یا نه؟
لازم به یادآوری است که ایران از سال۱۹۵۶عضو این کنوانسیون شده است.
ماده یک[۱]؛ طرفهای متعاهد تصدیق و تایید میکنند که ژنوسید اعم از اینکه در دوران جنگ یا صلح صورت گیرد، به موجب حقوق بین الملل جنایت محسوب میشود و تعهد میکنند از آن جلوگیری کنند و مورد مجازات قرار دهند.
درتعریف ژنوسید؛ در قرارداد فعلی مفهوم کلمه ژنوساید یکی از اعمال مشروحه ذیل است که به نیت نابودی تمام یا گروه ملی، قومی، نژادی و مذهبی ارتکاب گردد از اینقرار.
ماده دو[۲]؛۱- قتل اعضای آن گروه ۲- صدمه شدید نسبت به سلامت جسمی یا روحی افراد آن گروه۳- قرار دادن عمدی گروه درمعرض وضعیات زندگانی نامناسبی که منتهی به زوال قوای جسمی یا جزیی آن بشود۴- اقداماتی که به منظور جلوگیری از تولد و تناسل آن گروه صورت گیرد ۵- انتقال اجباری اطفال آن گروه به گروه دیگر.
نقض حقوق اقلیتهای دینی خصوصا بهاییان درایران امری عیان است؛ طیف وسیعی از تبعیضها اعم از شغلی و تحصیلی علیه بهاییان اعمال میشود. بنا به آمارغیررسمی نزدیک به دویست اعدام و مفقود دراین سی شش سال داشتهاند و همیشه خبرهایی از بازداشت و نقض حقوق انسانیشان به گوش میرسد، اما دراینجا به خاطر اینکه خلط مبحث نشود عدم اجازه دفن مرحوم مهنا سمندری و بیست نفر دیگر منسوب به دین بهایی در۳ سال گذشته در تبریز به مثابه ژنوسید را بررسی میکنیم.
در بند ۲ ازماده ۲ کنوانسیون ژنوسید آمده که صدمه شدید به سلامت جسمی و یا روحی افراد آن گروه و در بند ۳ از همین ماده آمده قراردادن عمدی گروه درمعرض وضعیات زندگانی نامناسبی که منتهی به زوال قوای جسمی یا جزیی آن بشود، به عقیده نگارنده عدم اجازه دفن متوفیان بهایی مستقیما شامل این دو بند میشود. لازم به توضیح است مهمترین تمایز بین انسان و حیوان وجود احساسات قوی عاطفی در انسان است و به خاطر وجود همین احساسات شورانگیز است که از بدو پیدایش انسان، دفن انسان و نزدیکانش همراه با تشریفات و امورخاصی بوده است و به خاطر تابو بودن مرده درتمام باورها و ادیان، بی احترامی به شخص مرده از معصیتها و خود به نوعی تابو به شمار می رود، حتی انسانهای غیرمعتقد به خدا هم اجساد خود را با احترام و رعایت تشریفات احترام آمیز به خاک می سپارند یا می سوزانند!
واین به خاطر وجود همان احساسات عاطفی و یا مذهبی که مرده خود را با رعایت اصول اعتقادی خود دفن کند قابل درک است، کافی است که هر انسانی متعلق به هراعتقادی یک لحظه خود را جای خانواده متوفی بگذارد و تصور کند که کودک ۱۲ سالهاش فوت کرده است و دراین شرایط حاکمیت اجازه کفن و دفن برطبق اصول اعتقادی را به آنها نمیدهد و بالاتر از آن حتی اجازه آخرین وداع را هم نمیدهد و جسد جگرگوشهاش را حکومتی در ناکجا آبادی دفن میکند که حتی نمی داند قبرش کجاست تا درلحظه دلتنگی عزیزش را به رسم روزگار با حضور در سر مزارش یاد کند تا تسلی خاطر پیدا کند و بدتر اینکه کسانی جگرگوشه ات را دفن میکنند که بنا به مقتضای باورشان متوفی را کافر و نجس مىدانند و دراین حالت مطمئن هم میشوی که دفن همراه با بی احترامی به جسد بوده است.
تصوراموربالا که هرروزه به طورمشخص خانواده مهنا و دیگر متوفیان بهایی ساکن تبریز با آن درگیرهستند روح و روان انسان را متلاشی میکند، وقتی که یک گروه مشخص به صورت هدفمند تحت این رفتار قرار میگیرند، یعنی اینکه امنیت روانی و جسمیشان به حد صفر تنزل پیدا کرده است او هر روز این کابوس برایش صدها بار بازآفرینی میشود، حاکمیت در واقع با فشردن گلوی او راهی بهجز کوچ دسته جمعی باقی نمیگذارد، البته درست است که استراتژی حاکمیت، کوچ اجباری مخالفین علیالخصوص بهاییها میباشد اما همیشه این استراتژی را مخفی نگاه داشته است. اما اینبار به خشونت آشکار و عریان متوسل شده است و با ایجاد شرایط روحی و روانی غیرقابل تحمل برای بهاییان درتبریز میخواهد که تبریز را عاری از بهاییان بکند تا درصورت موفقیت این روش به تدریج آنرا در دیگر شهرهای ایران هم اجرا کند.
امروز حمایت از حق کفن و دفن شدن بهاییان درتبریز نه به خاطر راستی یا برحق بودن دین بهایی﴿که دراین مورد نه ما خدا هستیم و نه قاضی منسوب خداوند﴾ بلکه وظیفه انسانی هرانسان هست، به عنوان انسانی که هرکدام صاحب عواطف و احساسات و خانوادهای هستیم نباید شاهد بی تفاوت این امرغیرانسانی روا داشته شده برعلیه بهاییان تبریز باشیم، اگر مسلمان باشیم نباید شاهد نقض این گزاره باشیم که آن چیزی را که برای خود نمی پسندی برای دیگران نپسند و اگرهم نباشیم بازهم وظیفه انسانی هر انسان است که در روزهای سخت درکنارهمنوعانش قرار بگیرد.
اما در ماده[۶]کنوانسیون ژنوساید آمده است که اشخاص متهم به به ارتکاب ژنوساید یا یکی از دیگر اعمال مندرج درماده[۳] به دادگاه صالح کشوری که جرم درآنجا ارتکاب شده و یا به دادگاه کیفری بین المللی که طرفهای متعاهد صلاحیت آنرا شناخته باشد جلب خواهد شد ومطمئنا حاکمیت موجود درایران و شخص آقاى خامنه اى که نیت شوم کوچ اجباری بهاییان را اجرا میکند از مسئولیت مزبور نخواهد توانست شانه خالی کند و به عنوان کشوری هم که خود از سال۱۹۵۶ به کنوانسیون ژنوسید پیوسته است، باید پاسخگوی اقدامات غیرانسانی خود درمقابل ژنوساید به مثابه جنایت در مراجع قانونى داخلى و بین المللى باشد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
وطن فروش خائن شرم کن
دوشنبه, ۱۲ام آبان, ۱۳۹۳