-به ترکیب «آزادی یواشکی» فکر کنید. آیا آزادی، یواشکی میشود؟ کسی که در کنج خانه یا در خیابانی خلوت به فلان سیاستمدار فحش میدهد آیا به آزادی دست یافته؟
آن روی سکهی «آزادی یواشکی»، «اسارت علنی» است. هر چه این «آزادی یواشکی» برایمان دلچسبتر باشد یعنی «اسارت علنی» در هدایت کردنِ نیروی ما به خفیهها و خالی کردنِ آن در پستوها موفقتر بوده است.
۲-همانطور که دستگاههای حکومتی سعی میکنند حلقهی «حجاب اجباری» را تنگتر کنند و آن را به سمت «رنگ تیره» و «چادر» ببرند، زنان نیز در خیابانها مقابل این جبر دست به انتخابِ شکلهای دیگر میزنند. اگر حجاب بر «پوشیدگیِ سیاه» تأکید دارد، بارها دیدهایم که بسیاری از زنان ضمن پوشیده بودن آن «پوشیدگی» مطلوب را به کل از معنا تُهی کردهاند. نه گفتن به حجاب اجباری در حوزهی عملی الزاماً برداشتنِ روسری نیست، بلکه استفاده از کمترین روزنهها در خود موقعیت است برای نشان دادنِ مخالفت.
۳-از پنج سال پیش از تشکیل صفحهی «آزادیهای یواشکی زنان در ایران»، فیسبوک در ایران بوده است. نگاهی به لیست دوستانمان اگر بیندازیم میبینیم اغلب حجاب ندارند. اما آیا تا به حال حکومت در قبال این اتفاق جبهه گیری و آن را سرکوب کرده است؟ در واقع ما این ترکیب پارادوکسیکال «آزادی یواشکی» را از سالها پیش داشتهایم. جایی که در تسخیر نیروهای سرکوب نیست، حیاط خلوت مردمِ از هم پاشیده است. در فیسبوک باشید و روسریتان را بردارید. خیابان اما اگر میعادگاه دیرینهی اتحاد است، دیگر این مماشات هرگز وجود نخواهد داشت.
۴-عکسهای صفحهی «آزادیهای یواشکی زنان در ایران» اغلب از بانوانی است که در دشت و جنگل و صحرا، یا خیابانی سوت و کور زلف بر باد دادهاند. فرقی میان آن دشت و خیابان بی خطر با خانه و مهمانی نیست، زیرا که همهی آن اماکن جایی بیرون از «شهر» قرار دارند. اما در صفحهی «آزادیهای یواشکی زنان در ایران» گویی حضور آسمان بر سر زنانی که حجاب برداشتهاند دیگر نهایتِ آن مبارزهی فکاهیست.
۵-حضور دوربین در این عکسها اما بسیار قابل توجه است. تمام اتفاقات در این تصاویر از پیش چیده میشوند تا عکسی از آن برداشته باشد. حضور «دوربین» لزوم شکلگیری این نوع از اعتراض است. در اصل مبارزه با این «میل به نمایش» تبدیل به شکلی از ویژوال آرت و پرفورمنس میشود. سوالی مهمی که باقی میماند این است: جایی که دوربین همراه این افراد نیست چه میشود؟
وجود دوربین در اغلب اعتراضات اجتماعی حالتی پسینی دارد، یعنی مبارزه شکل میگیرد و آنگاه دوربینی از جایی بیرون میآید و آن را ثبت میکند. اما اینجا چه؟ این ژستها و دیگر بودنها در صورت نبودن دوربین چقدر حقیقت دارند؟
….
همه ی ما می توانیم در خلوت، وقتی کسی نیست کارهایی را انجام بدهیم که انجام دادنش در جمع ممنوع است، همان کارهایی که انجام دادنش یا بر خلاف قوانین و حاکمیت است یا برخلاف عرف و… یعنی می توانیم در خلوت حرفهایی را بزنیم که فریاد زدنش با صدای بلند ممنوع است…به نظر من اینکه حرفی را یواشکی بزنیم و کاری را یواشکی انجام بدهیم ، این دیگر اسمش آزادی نیست…اگر بود این همه انسان در طول تاریخ برای آزادی هزینه نمی دادند، می گفتند بیایید برویم یک گوشه ای، یک جای خلوتی یواشکی آزاد باشیم…من فکر می کنم اگر قرار بود دلمان را به آزادی های یواشکی خوش کنیم هیچ کس به دنیال آزادی نمی رفت….حالا شده حکایت صفحه آزادی های یواشکی…کاش دلمان را به یواشکی ها خوش نکنیم…آزادی را باید فریاد زد.با یواشکی کردن آزادی، حرمت آزادی و مبارزه را از بین نبریم و لوث نکنیم…فراموش نکنیم آزادی در خلوت اصلا آزادی نیست، آزادی در جمع و جامعه است که معنا پیدا می کند.من فکر نمی کنم دیکتاتورها با آزادی های پسوند دار مشکل داشته باشند، آنها با “آزادی”مخالفند…من نگران یک صفحه با این اسم و با هراسم دیگری نیستم، من نگران مشغول کردن و دلخوش کردن خودمان هستم، من نگران گم کردن دائمی راه هستم…اول مبارزه را فیس بوکی می کنیم و بعد هم مبارزه ی فیس بوکی یواشکی…قدم بعدی چیست؟
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
شاید نیازی به اثبات این مدعا نباشد که همین کمپین که از نظر خانم بنی یعقوب کم اثر و از سر ضعف است ، تا حالا بازتاب گسترده جهانی پیدا کرده و بیشتر خبرگزاری های مطرح دنیا آن را انعکاس داده اندـ و برای حکومتی که مایل است یک تصویر سیاه از ایران به نمایش بگذارد این چیزی جز یک کابوس نیست ، ثانیا کار این زنها و دختر خیلی شجاعانه تر از کشف حجاب در خلوت خانه است ، مقاله ضعیفی بود
دوشنبه, ۲۲ام اردیبهشت, ۱۳۹۳