دانمارک پروژهای را به نام کاری برای دانمارک یا برای دانمارک انجام بده (Do it for Denmark) آغاز کرده که در هدف این پروژه گفته شده از آنجا که دانمارکیها هنگام سفر ۴۶ درصد بیشتر سکس دارند تورهایی با تخفیفهای ویژه به مقصد پاریس. لندن. رم. بارسلونا. نیویورک و برلین در نظر گرفته شده که با سکس در سفر جمعیت دانمارک را نجات دهند. شرط استفاده از خدمات ویژه این پروژه انتخاب تور. سفر و ارسال عکس نتیجه مثبت آزمایش بارداری است. پس از ارسال عکس برای فرزند شما سه سال پوشک رایگان به ارزش ۲۸۰۰ دلار یک کالسکه به ارزش ۱۸۴۱ دلار در نظر گرفته میشود. همچنین شما با عضو جدید خانوادهتان میتوانید راهی یک سفر به ارزش ۴۶۰۴ دلار شوید.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
داستان جالب و حواندنی آزمایشگاه توماس ادیسون
داستان آزمایشگاه توماس ادیسون
توماس ادیسون در سنین پیری پس از اختراع لامپ، یکی از ثروتمندان آمریکا به شمار می رفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش هزینه می کرد که ساختمان بزرگی بود.
این آزمایشگاه، بزرگ ترین عشق پیرمرد بود. هر روز اختراعی جدید در آن شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود. در همین روزها بود که نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و درحقیقت کاری از دست کسی برنمی آید و تمام تلاش ماموران فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به دیگر ساختمان هاست.
آنها تقاضا کردند که موضوع به نحو قابل قبولی به اطلاع پیرمرد رسانده شود. پسر با خود اندیشید که احتمالا پیرمرد با شنیدن این خبر سکته می کند و لذا از بیدار کردن او منصرف شد و خود را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب دید که پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می کند.
پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او می اندیشید که پدر در بدترین شرایط عمرش به سر می برد. ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سرشار از شادی گفت: پسر تو اینجایی؟ می بینی چقدر زیباست! رنگ آمیزی شعله ها را می بینی؟ حیرت آور است! من فکر می کنم که آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است!
وای! خدای من، خیلی زیباست! کاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را می دید. کمتر کسی در طول عمرش امکان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت! نظر تو چیست پسرم؟ پسر حیران و گیج جواب داد: پدر تمام زندگی ات در آتش می سوزد و تو از زیبایی رنگ شعله ها صحبت می کنی؟ چطور می توانی؟ من تمام بدنم می لرزد و تو خونسرد نشسته ای؟ پدر گفت: پسرم از دست من و تو که کاری بر نمی آید. ماموران هم که تمام تلاششان را می کنند.
در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظره هایی است که دیگر تکرار نخواهد شد! در مورد آزمایشگاه و بازسازی یا نوسازی آن فردا فکر می کنیم! الآن موقع این کار نیست! به شعله های زیبا نگاه کن که دیگر چنین امکانی را نخواهی داشت!
فردا صبح ادیسون به خرابه ها نگاه کرد و گفت: «ارزش زیادی در بلا ها وجود دارد. تمام اشتباهات ما در این آتش سوخت. خدا را شکر که می توانیم از اول شروع کنیم.» توماس آلوا ادیسون سال بعد مجددا در آزمایشگاه جدیدش مشغول کار بود و همان سال یکی از بزرگ ترین اختراعات بشریت یعنی «ضبط صدا» را تقدیم جهانیان کرد. آری او «گرامافون» را درست یک سال پس از آن واقعه اختراع کرد.
ارزش زیادی در بلاها وجود دارد، چون تمام اشتباهات در آن از بین می رود.
سه شنبه, ۱۲ام فروردین, ۱۳۹۳