تصور این که معلم ها چوب جادویی دارند، در نگاه اوّل خندهدار است، اما وقتی بیشتر تعمق میکنیم ظاهرا بعضی از مسئولین و مقامات ، چنیین تصوری دارند. وقتی ۳۹ (و یا حتی بیشتر) دانش آموز را در یک کلاس ، بدون امکانات ابتدایی که حتی از روشنایی مناسب نیز برخوردار نیست قرار میدهند و انتظار موفقیت دارند حتما باید به جادوگر بودن معلمها ایمان داشته باشند. از این دانش آموزان تعداد بسیار زیادی بلاتکلیف هستند و به دلایل فراوانی از انگیزهای برای درس خواندن و تلاش در جهت یادگیری برخوردار نیستند و فقط در کلاس حضور فیزیکی دارند.
نمیتوان تصور کرد که همه این دانش آموزان، شیفتگان علم و تحصیل هستند و برای ارتقای سطح فهم و شعور خودشان درس میخوانند. مطمئنا تصور عمومی جامعه از تحصیل ، راهی برای رسیدن به شغل و زندگی مناسب است. شاید حداقل ۴۰ درصد دانش آموزان هر کلاسی نه تنها در راه درست و موافق آموزش پیش نمیروند که حتی به عنوان یک مانع و عامل بازدارنده قوی در راه تدریس معلم عمل می کنند.
وقتی با چنین کلاسی در هفته فقط ۸۰ دقیقه برخورد داشته باشید و قرار باشد یک کتاب بالای ۱۰۰ صفحه را تدریس کنید و تازه از این هفته ها هم تعدادی به تعطیلیهای مختلف برخورد کرده باشد، چه تصوری باید داشته باشید جز ایمان به جادوگر بودن معلمها.
شاید بتوان یک تصور دیگر هم بجز فرازمینی بودن معلمها کرد و آن اینکه اصلا موفقیت در این مقوله، انجام مناسب آموزش نیست بلکه موفقیت، فقط سرگرم کردن این دانشآموزان است تا این نیروی عظیم استعداد در راه نامناسب و مشکلآفرین قدم نگذارد و معلم در این بین باید بیشتر نقش یک مبصر را ایفا کند. رسیدن به تعلیم و تربیت مناسب ابزارهای زیادی لازم دارد که معلم یکی از آنها است.
ای کاش مسئولینی که مدام مشغول تاکتیک چینی برای این تیم آموزشی هستند و سرگرم تدارک سندهای مختلف هستند، به تفاوت ابزارهای موجود با ابزارهای لازم برای اجرای این تاکتیکها نیز فکری بکنند. و فقط مشکل را در ترکیب اسامی سطوح تحصیلی نبینند و فکر نکنند که چنان تاکتیکهایی برای چنین کلاسهایی قابل اجرا و منتج به نتیجه است.
مطمئنا اگر سایر امکانات مورد لزوم مانند کلاسی که از هر لحاظ مجهز باشد ( نه اینکه حتی پردهای نداشته باشد که دانش آموزان از روزنامه برای در امان ماندن از آفتاب استفاده کنند) ویا معلمی که سواد و توانایی تدریس و اداره کلاس را داشته باشد (که اکثریت دارند) و یا حتی اولیایی که مدام پیگیر کار دانشآموز خود است و…….. را فراهم کنیم،تازه میرسیم به ترکیب معلم بیانگیزه (به لحاظ درگیری با مشکلات اجتماعی و اقتصادی بسیار زیاد و عدم تناسب آن با شغل و درآمد خود و ….) با دانش آموز بیانگیزهتر ( به لحاظ عدم تناسب شغل و آینده خود با امر درس خواندن و….) نمیتواند این تاکتیکهای تیمی را به صورت مناسب اجرا کند.
آیا معلم ها معجزه گرند ؟
پنجشنبه, ۱۵ام اسفند, ۱۳۹۲
اضافه شده توسط Teacher نویسنده مطلب:مطالب منتشر شده در این صفحه نمایانگر سیاست رسمی رادیو زمانه نیستند و توسط کاربران تهیه شده اند. شما نیز میتوانید به راحتی در تریبون زمانه عضو شوید و مطالب خود را منتشر کنید.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.