۲۲بهمن سرآغاز یک نظام دینی
از فردای بهمن ۵۷ با عدول تدریجی نظام جمهوری اسلامی از شعارهای انقلابی و آشکار شدن چهره واقعی بنیانگذاران آن ، نظام جمهوری اسلامی با بحران مقبولیت روبرو گردید و ازسویی سیاست یکدست سازی هویتی ، مرکزگرایی ، اصلاح قانون اساسی و دادگستری بر اساس شرع اسلام و منافع بنیانگذاران نظام که براساس اصل ولایت فقیه استوار بود و دیدگاه امنیتی نظام علیه مردم باعث شد تا انقلاب سال ۵۷ به قبضهَ کامل روحانیون که خود را نماینده تام خدا در زمین می نامیدند ، درآید . عملکرد نظام درسرکوب نیروهای مخالف ، اعدام ، شکنجه و بر چیدن احزاب و سازمانهای مردمی و سیاسی ، کشتار، قتل و عام مردم بی دفاع کردستان و ترکمن صحرا و دیگر نقاط کشور و ترورمخالفان نظام درداخل و خارج کشور و کشتاردههَ شصت بحران مقبولیت نظام را بیشتر و بیشتر ساخت و آن شور و وفاق همگانی که درنفی نظام شاهنشاهی و تایید نظام حاکم که برآمده ازدل انقلاب بود کم رنگ تر گردید . روحانیون همان مدافعان استبداد دینی بنام دین و خدا و با توجیه مذهبی ، سیاسی کشتند تا از منافع اقتصادی و اجتماعی و مذهبی خود دفاع کنند . ناکارآمدی نظام درتمام عرصه های سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و افتادن نقاب تزویرازچهره بنیانگذاران آن باعث شد تا کم کم بحران مشروعیت نیز به بحران مقبولیت نظام افزوده شود. درسالهای اخیرنظام جمهوری اسلامی بیشتراز هر زمانی با بحران های داخلی و خارجی مواجه است و زنگ خطر جهت سقوط مستبدان دینی از اریکه قدرت به صدا درآمده است . هزینه کردن ازاعتقادات مذهبی دیگر مقبولیت خود را ازدست داده است و حالا نظام جمهوری اسلامی در گردابی که خود ساخته است دست و پا میزند . بعد از گذشت سی و پنج از حاکمیت نظام دینی برایران ، اسلام سیاسی به طور کامل به بن بست رسیده است و برای حفظ حاکمیت خویش از تمام ابزار اعدام ، ترور و تجاوز وسرکوب بدون هیچ ابایی استفاده میکند . اما هرگزنتوانسته است به حاکمیت ایده ال خود، یعنی امتی مطیع دست یابد . مشکل بزرگ حاکمیت دینی ایران این است که نه تنها دیکتاتوری است ، بلکه در سطح نظری نیز از ضرورت و حقانیت دیکتاتوری ولایت فقیه دفاع می کند و این نمی تواند در دنیای امروزقابل قبول باشد . ایدئولوژی رسمی جمهوری اسلامی تعهد به شریعت و اجرای احکام آن است و تعهد به اجرای شریعت است که نیاز به حکومت اسلامی و ازجمله ولایت فقیه را پیش می آورد و به ویژه احکام و قوانین ناظر به مسائل اجتماعی درآن یکی از بزرگ ترین مشکلات مردم در جوامع امروزی است . اساسا دین زدایٔی ازسیاست یکی ازمشخصات اصلی رسیدن به تمدن بشری می باشد. هردینی که بخواهد با دموکراسی در معنای واقعی آن سازگارباشد باید این جدایٔی را بپذیرد. بدیهی است که چنین پذیرشی لازمه کنارنهادن تمامی احکام مغایربا حق حاکمیت وحق قانون گذاری انسان برخود است. چنین نگرشی به دین نمی تواند خارج ازاراده و خواست هرانسان برای او و جامعه تعیین تکلیف کند. در نظام جمهوری اسلامی ایران سلطنت ولایت مطلقه فقیه درظاهر جمهوری نمایان شده و به عبارت دیگر جمهوری اسلامی با توسل به ضرورت ولایت مطلقه فقیه برای اجرای احکام شریعت ، عملاً به دفاع از ضرورت استبداد تاریک اندیش و استبداد واپسگرا آن هم به عنوان یک نظام الهی و ابدی کشیده شده است . مردم دراین نظام دریک تعارض درونی انتخاب بین اعتقادات خود که باور دارند و ایدئولوژی متعلق به نظام قراردارند و برای امنیت وبقای خود مجبور به قبول ظاهری ایدئولوژی نظام هستند و باید تظاهربه اعتقادی کنند که به آن باور ندارند و بلکه مخالف آن هم هستند . این امر موجب گشته که دروغ و تظاهر به یکی از اصول رفتاری جامعه تبدیل شود . این خصیصه بدون شک فرد را، نه بسوی جامعه نوین، بلکه به سمت واپسگرایی و خرافه پرستی رهنمون خواهد کرد . حکومت استبدادی حاکم درکشورمان بعنوان نظامی دینی و واپسگرا که خود را یگانه نماینده خدا و حافظ منافع دین اسلام در روی زمین می داند به هیچ عنوان حاضربه همراهی جامعه جهانی نیست وبا توجه به این اصل که رهبری وسرنوشت ملل مربوط به خودشان است و رهبران خود شیفته و واپسگرایان کهنه پرست را درآن جایی نیست و صدور فرمان های برآمده از مغزهای منجمد باعث کندی درحرکت جامعه جهانی بسوی ترقی و تکامل نخواهد گردید. پس چاره ای جزهمراهی و یا واماندن از این حرکت جامعه جهانی نیست و درصورت جدایی ازاین حرکت همچنان باید درانزوا بدورخود چرخید تا فسیل و فرسوده گشت . آیا نباید ایرانمان را یکصدا با جامعه جهانی همراه سازیم؟
امیر نوروزی
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
خمینی بسیار زیرکانه از سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن استفاده کرد و نیروهای مخالف را جدا گانه سرکوب کرد. انتخاب آزاد مردم کردستان را توطئه خواند و دستور حمله به کردستان را صادر کرد. او از آغاز جنگ آن چنان خوشحال شد که گفت “جنگ نعمت است”. در زیر سایه جنگ تمام حقوق آزادیخواهانه مردم را نقض کرد و حکومت خود را مستقر کرد. در تمام این سالها که جمهوری اسلامی بر اریکه قدرت نشسته است نیروهائی که خود را مخالف این نظام میدانند نتوانسته اند با هم دور یک میز بنشینند و به توافق برای یک برنامه مشترک برای دولتی که باید جانشین جمهوری اسلامی شود برسند. مخالفین انرژی و وقت بیشتری صرف مبارزه با دیگر مخالفین کرده اند تا اتحاد با یکدیگر.احزاب به فرقه های شبه مذهبی دگردیسی پیدا کرده اند، هر کس با به راه انداختن یک شبکه تلویزیونی سنگ فرقه خود را به سینه میزند و در تمام این سالها با دشنام دادن و تهمت زدن به یکدیگر تنها دل جمهوری اسلامی را شاد کرده اند. برای رسیدن به پیروزی نیاز به یک آلترناتیو است که بتواند مردم را برای رسیدن به خواستهای حقه خود متحد کند. اگر جمهوری اسلامی هم چنان به زندگی خود ادامه میدهد به خاطر تیز هوشی آنها نیست، بلکه به خاطر کند ذهنی مخالفین است. من و شما هستیم که با دوری از یکدیگر بقای جمهوری اسلامی را تضمین میکنیم. اگر ما امروز نتوانیم با یکدیگر دور یک میز بنشینیم و همچون انسانهای متمدن و آزادی خواه برای آینده کشورمان گفتگو کنیم، چه تضمینی وجود دارد که در نبود جمهوری اسلامی بتوانیم در کنار یکدیگر زندگی کنیم؟ باید گفتگوی دیگری بنیان نهاد که با زبانی دیگر به جای به کار بردن دشنام سخن بگوید. باید با زبان عقل و احترام به یکدیگر راه اتحاد را گشود.برای سرنگونی جمهوری اسلامی یاید با مستبدین کوچکی که در ذهن یکایک ما لانه کرده است مبارزه کرد. برای سرنگونی جمهوری اسلامی نیازی به اسلحه نیست، بهترین اسلحه برای مبارزه علیه جهالت، شعور است. باید آینه ای مقابل آینه یکدیگر بگذاریم تا از خود ابدیتی بسازیم. باید مشعل آگاهی را بر افروخت و با آن به جنگ سیاهی رفت.تنها مردمی آگاه شایسته حکومت مردم برای مردم و به دست مردم هستند.
چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم؟
خانه اش ویران باد.
یکشنبه, ۲۰ام بهمن, ۱۳۹۲