با شروعِ دور جدید گفتوگوهای ایران و اروپا در ۲۴ و ۲۵ دی ماه در ژنو و مجموعه تاکیدات مقامات رسمی جمهوری اسلامی مبنی بر آمادگی برای مذاکرات مستقیم با تیم ترامپ، مساله ظرفیت ها، محدودیت ها، نیازها و بازتاب های احتمالی مذاکرات از جهت نقشی که می تواند در اقتصاد و سیاست ایران و لذا زندگی و معیشت میلیونها مزد و حقوق بگیر داشته باشد مطرح است.
جمهوری اسلامی در حالی با روایت تازه ای از «سیاست فشار حداکثری» روبروست که با دلار نزدیک به هشتاد هزار تومانی، «ناترازی» برق و گاز و وعده بحران آب در ماههای آتی، گرانی و کمیابی داروها، ورشکستگی مالی و کسر بودجه عظیم دولت، افزایش تدریجی قیمت ارز ترجیحی و نیمایی و در واقع شوک ارزی جدید روبروست که موج تازه ای از افسارگسیختگی قیمت ها را با شکل دادن به انتظارات تورمی جدید در بطن کاهش نسبی تقاضا برای واردات کالاهای حیاتی و بنابراین کمبود کالا و تشدید احتکار و زمینه شورش گرسنگان و فرودستان پدید آورده است.
در چنین شرایطی وعده بازگشت آمریکا به اعمال سیاست فشار حداکثری، کابوسی واقعی برای حاکمیت است. اگر توجه کنیم که تیم ترامپ به عنوان متحد نتانیاهو از هم اکنون گزینه حمله نظامی به تاسیسات هسته ای ایران را هم مورد بررسی قرار داده و همزمان «محور مقاومت» هم که جمهوری اسلامی از آن برای باج خواهی در سیاست های منطقه ای خود استفاده می کرد عملا فروپاشیده و انزوای جمهوری اسلامی در سطح منطقه و در میان همسایگان تشدید شده و حلقه محاصره بر گرد کشور ما را تنگ تر کرده است.
در این شرایط میدان مانور زیادی برای حاکمیت جز تن دادن به مذاکرات مستقیم با آمریکا و اروپا باقی نمانده است. عقب نشینی های جزئی در خصوص بازگرداندن تصمیم گیری مجدد در باره «اف.آی.تی. اف» به مجمع تشخیص مصلحت به دستور خامنه ای، مخالفت صریح او با استیضاح چهار وزیر دولت پزشکیان توسط مجلس در شرایطی که سخنگوی دولت گفته: « ما حاضر هستیم و آمادگی داریم که برای رفع تحریمها و برنامه هستهای با قدرتهای دنیا مذاکره کنیم»، آمادگی دستگاه ولایت برای مذاکرات جدید و مستقیم با آمریکا تعبیر شده و حتی سفر نخست وزیر عراق به تهران به عنوان «آغاز گفتگوها بین ایران و ایالات متحده با میانجیگری بغداد» توصیف شده است. با این حال تناقض بزرگی در دور آتی مذاکرات مطرح است که معلوم نیست حاکمیت بتواند بدون هزینه های سنگین از آن عبور کند.
در واقع با توجه به فروپاشی «عمق استراتژیک» حاکمیت، شتاب گیری سقوط اقتصاد ایران، فروپاشی زیرساختی و رشد فقر و فلاکت، مذاکرات مستقیم دیگر نمی تواند به شکل سابق بر پایه راهبرد «نه صلح و نه جنگ» استوار باشد که مطلوب جمهوری اسلامی در سه دهه اخیر بوده است.
برای آمریکا و اسرائیل مذاکرات مستقیم با جمهوری اسلامی در شرایط حاضر چنانچه خودشان می گویند باید تغییر توازن قوای صورت گرفته به نفع اسرائیل در شرایط فروپاشی «محور مقاومت» را تقویت و تثبیت کند نه آنکه برای نظام جمهوری اسلامی از طریق مذاکره فرجه بقا بخرد. به همین دلیل از میان برداشتن امکان دسترسی جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای، مهار سیاست های موشکی آن، پایان دادن به سیاست ایجاد گروههای مسلح نیابتی و تسلیح موشکی و حمایت مالی از آنان در سطح منطقه، از شروط آنان است.
اروپا هم حداقل گسست ائتلاف جمهوری اسلامی با روسیه در رابطه با اوکراین را در کنارِ کشیدنِ دندانِ سیاست هسته ای جمهوری اسلامی خواستار است و از هم اکنون اعلام کرده که مذاکرات را بر پایه برجام صورت نخواهد داد.
از سوی دیگر اگر خامنه ای نتواند مذاکرات جدید را در چهارچوب سیاست قدیمی «نه صلح و نه جنگ» پیش ببرد، با ریزش هر چه بیشتر پایه حمایتی بشدت تقلیل یافته خود که پس از فروپاشی اسد دچار یاس و سرخوردگی بیشتر شده است روبرو خواهد شد. آن هم در شرایطی که شورش گرسنگان از پائین حاکمیت را تهدید می کند و جناح اصولگرا هم حامی «جام زهر» جدید رهبرنیست.
از هم اکنون با این که هنوز مذاکرات مستقیمی مطرح نشده، شاهدیم که جبهه پایداری و طیف کاسبان تحریم در مجلس در نگرانی از احتمال مذاکرات مستقیم «نظام» با آمریکا و پذیرش اف.ای.تی.اف حمله را با طرح استیضاح وزرای کابینه پزشکیان شروع کرده اند. مذاکرات مستقیم معطوف به نتیجه، جناح اصولگرا و کاسبان تحریم را تضعیف می کند و تضعیف آنان، ضربه به دستگاه ولایت است.
از جهت دیگر عدم دسترسی به توافقی که بتواند به شکلی ضربتی فشار تحریم ها را بردارد و از این طریق با تقویت مالیه، در کنار یک مجموعه سیاست های دیگر راهی برای مانور در حوزه کاهش فشار سهمگین بر دوش کارگران و زحمتکشان باز کند، «خطر» شورش ها و خیزش های جدید را بشدت افزایش می دهد. شرایط موجود امکان نشستن خامنه ای وسط دو صندلی، بازی با احتمالات و گزینه ها و درآمیزی تایید با تردید و تکذیب نسبت به نتیجه روند مذاکرات در عین فرار از مسئولیت آن و انداختن عواقبش به گردن جناح های حاکمیت را کنار زده است. هر تصمیم قاطعی در هر جهت می تواند ضربه ای برای دستگاه جبّاریّت حاکم باشد. استفاده از فرایند مذاکره برای گریز از تصمیم قطعی هم ضربه سنگین تری است.
چهارشنبه نوزده دی هزاروچهارصد و سه
یادداشت کامران صفایی برای: اتحاد کارگران انقلابی ایران
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.