سمیه، این زن جوان وکیل که من تا حدودی بخاطر رابطه نزدیک فامیلی هم می شناسم در عصر روز سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۲، در شهر زاهدان، به صورت مصیبت باری قربانی یک جنایت وحشتناک بوسیله افراد “مسلح ناشناس” شد. با آنکه هنوز روشن نیست و شاید هم هرگز روشن نشود که عاملان مستقیم این جنایت چه کسانی بوده اند ولی این واقعه وحشتناک بیانگر بسیار روشنی از نا امنی در سطح و عمق در تمام ابعاد اجتماعی کشور و بویژه در منطقه بلوچستان است. و نمی توان نقش اساسی رژیم را در ایجاد این شرایط بشدت هراسناک اندکی هم تخفیف داد.
سرنوشت اسفناک این زن جوان مطالبه گر و فعال بیش از هرچیزی می تواند بعد دیگری از نا امنی را نسبت به زنان در این منطقه نشان دهد. او مانند تقریبا همه زنان کشور بطور مداوم در گیر مبارزه و مقاومت بوده است. او چون یک زن است و درخیابان ظاهر می شود واردیک مبارزه می شود وقتی بعنوان یک زن تحصیل می کند و کار می گیرد باید باز هم با نا امنی بجنگد. در جهان مدرن زن بودن در بلوچستان هم از این دشوار تر است. سمیه با تحصیلات عالی خود هم در خیابان ظاهر می شود و هم بعنوان یک وکیل در جامعه دیده می شود و سوال می کند تا مسائل بغرنج هر روزه زنان و مردان را درک و تحلیل کند و تلاش می کند راه حلی پیدا کند و اینها برای او، بعنوان یک زن، مبارزه جدی با نا امنی است.
هرچند او تنها نیست و تقریبا هر روز و یا هرچند روز از این نوع قتل ها بوسیله افراد باصطلاح “مسلح ناشناس” در گوشه و کنار بلوچستان صورت می گیرد ولی او از این جهت یگانه است که یک زن است و بعنوان یک وکیل درگیر مبارزه ای آگاهانه بر علیه نا امنی ها بوده است. زنی که در چهارچوب های یک جامعه نسبتا سنتی در خیابانی در زاهدان به این شکل به قتل می رسد بمعنای یک چالش جدیدی است که تابوهای سنتی و مردسالارانه را شکسته و بسیاری از زنان را هم مستقیما وارد کار زار رهائی بخش کرده و می کند.
اما در شرایطی که بر کشور و منطقه حاکم است احتمال وجود ابعاد هدفمند سیاسی و امنیتی این جنایت را هم باید بطور جدی در نظر داشت . نبود سیستم محاکمه عادلانه و ناتوانی در دستگیری قانونی، بر متن فساد گسترده این سیستم، بمعنای جوانب دیگری از نا امنی و تشویق کشتار در جامعه است. رجز خوانی های مقامات سپاهی و امنیتی و قضائی و یا دلالان سرطایفه ای رژیم حتی در ساده ترین شکل خود یک دروغ بزرگ است . این جنایت هم سوالهای گذشته را بازهم با شدت بیشتری به پیش می کشد.
این افراد مسلح ناشناس که هستند؟ چند نفر دستگیر و در محاکمه عادلانه و با وکیل و شواهد معتبر دیده شده اند؟
هوشنگ نورائی (ایوب حسین بر) لندن- ۶ دسامبر ۲۰۲۴
نظرات
در کلان قضایا همانطور که تبعیض سیستماتیک فرعنگی،اقتصادی،سیاسی،در داخل متعاقب آن تبعیض رسانه ای در داخل و در خارج «رسانه های برون مرزی)که اخبار جنبش آزای بخش را پوشش می دهد،جنبش مردم بلوچ که در راستای جنبش زن ،زندگی آزادی از دوسوی زیر فشار سیستماتیک دولت پاکستان ISI و دولت مرکزی به بهانه و انحای گوناگون با کمترین ظن و گمان و غیابااقبل از تفهیم اتهام حکم صادر و در ملای عام اجرا می کنند،قتلها و ربودن در دو طرف استان بلوچ نشین در پاکستان و ایران ادامه دار است ،و پوشش روی این قتلها و ربودن و به قتل رسان یک امری متداول شده است ،و هیچ محکمه ای و حکمی و بیانیه ای در این خصوص صادر نمی شود حتی بطور غیابی کسی مقصر شناخته نمی شود و در هاله ای از الهام است و در ضمن در هیچ رسانه جمعی داخلی اعم از معاند و موافق اصلا چنین قضایای آگاهی رسانی نمی شود و در خفا انسانها دوسوی مرز در دو استان ایران و پاکستان رازی است که پرونده آنان راز سر مهری است تا قیام قیامت ۵۰هرار ساله که هر یک دقیقه اش ۵هزار ساعت این دنیاست ،
تمام
یکشنبه, ۱۸ام آذر, ۱۴۰۳