نقدی بر رفتارهای غیرمتعادل برخی سلطنتطلبان
بهروز ورزنده
چرا برخی افراد با شنیدن نظرات مخالف، واکنشهای احساسی و غیرمتعادلی نشان میدهند؟ آیا نقد کردن یک ایده یا نظر لزوماً به معنای دشمنی با آن فرد یا ایده است؟
تصور کنید در یک بحث آنلاین، نظر متفاوتی را بیان میکنید و ناگهان با موجی از توهینها و برچسبزنیها مواجه میشوید. این تجربه برای بسیاری از کاربران فضای مجازی آشناست. چنین رفتارهایی، بهویژه در میان برخی گروهها مانند سلطنتطلبان، به مسئلهای جدی تبدیل شده است.
در جهان امروز، شبکههای اجتماعی فضایی را فراهم کردهاند تا افراد بتوانند آزادانه نظرات خود را بیان کنند، آن را به نقد بگذارند، و نظریات دیگران را نقد کنند. اما گاهی اوقات، این فضا به محلی برای درگیریهای شخصی و حملات لفظی تبدیل میشود و فرد منتقد مورد شدیدترین اتهامات و برچسبهای ناروا قرار میگیرد. یکی از نمونههای بارز این مسئله، واکنشهای برخی سلطنتطلبان به انتقادات است. مواجهات اینان با مخالفینشان نه یک نقد نظری و تئوریک بلکه عمدتاً برخوردهای شخصی و توهینآمیز است.
اما چرا برخی افراد تاب شنیدن کوچکترین انتقادی را ندارند و در مواجهه با کوچکترین نظر مخالفی واکنشهای احساسی و تندروانهی ناخوشایندی نشان میدهند؟ دلایل آن میتوانند از جمله چنین باشند:
احساس تهدید: یکی از ویژگیهای رفتاری برخی سلطنتطلبان، حساسیت افراطی نسبت به هرگونه انتقاد است. واکنشهایی که اغلب با توهین و تخریب شخصیت منتقدان همراه است. گویی هر نقد نظری، حملهای مستقیم به هویت یا موجودیت آنان تلقی میشود. این احساس تهدید، احتمالاً ناشی از ترس از دست دادن جایگاه یا هویت اجتماعی است و باعث میشود بهجای مواجهه منطقی با نقد، واکنشی احساسی و تدافعی نشان دهند.
ناتوانی در تحمل مخالف: اینان بهجای ورود به بحثی منطقی و مستدل، از ابزارهایی چون حذف، برچسبزنی و ساکت کردن مخالفان استفاده میکنند. این رفتار نهتنها مانع از گسترش گفتمان سازنده میشود، بلکه فضایی مسموم برای گفتوگو ایجاد میکند که در آن بیان آزادانه عقاید به چالشی دشوار تبدیل میشود.
توهین و برچسبزنی بهجای استدلال: برخی از سلطنتطلبان، بهخیال خود، از توهین و برچسبزنی و ایجاد کدورت برای ساکت کردن مخالفان استفاده میکنند. این رفتارها نهتنها غیراخلاقی هستند، بلکه به اعتبار و وجهه کلی این جریان نیز آسیب میزنند. استفاده از چنین روشهایی در بلندمدت باعث تخریب اعتماد عمومی و کاهش مشروعیت این جریان میشود.
و اما پیامدهای این رفتارهای نادرست آنان کدامند؟ تعمیق شکاف اجتماعی، تخریب وجهه سلطنتطلبی و تضعیف آرمانهای دموکراسی.
این نوع رفتارهای افراطی و غیرمنطقی بهجای تقویت همبستگی اجتماعی شکافها و اختلافات را عمیقتر و وجهه سلطنتطلبی را نزد افکار عمومی بیشتر تخریب میکند. حتی افرادی که ممکن است از نظر فکری به این جریان نزدیک باشند، در مواجهه با چنین رفتارهایی از آن فاصله میگیرند.
دموکراسی بر ارزشهایی چون آزادی بیان و تحمل مخالف استوار است. رفتارهای سرکوبگرانه با این ارزشها سازگار نیستند و موجب میشوند که شعارهای ظاهراً دموکراسیخواهانه سلطنتطلبان نیز زیر سؤال بروند.
* * *
در خاتمه: برای کاهش تنشها، باید فضایی فراهم شود که افراد بتوانند آزادانه نظرات خود را بیان کنند و با شنیدن دیدگاههای دیگران به درک بهتری از مسائل برسند. گفتوگوی سازنده، بهجای تخریب، پایهای برای یافتن راهحلهای مشترک است.
آموزش تفکر انتقادی و تشویق به پرسشگری، افراد را از پذیرش کورکورانه ایدهها و واکنشهای احساسی بازمیدارد. این مهارت، زمینه را برای برخوردی منطقیتر و بازتر با مسائل فراهم میکند و به ایجاد جامعهای آزاد و آگاه کمک میکند.
برای داشتن گفتوگویی مؤثر، لازم است بهجای توهین و برچسبزنی، بر شواهد و منطق تکیه شود. این رویکرد میتواند اعتمادسازی کند و به نتایج بهتری منجر شود.
بهروز ورزنده
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.