یک از ده اشتباه رژیم ج.ا خامنه ای!، چه چیزی باعث مرگ و تلفات هزاران قوای محور مقاومت و سپاه و ج.اها شد؟، نقش فساد استخدامی و انحطاطهای ناشی ناکارآمدی علمی، سرریز یک ایدئولوژیک از بنیان غلط!
چرا در ایران این همه فرار مالیاتی است؟، از بس حسابدران بدبخت یا حریص و بازرسان کم سواد کودن و یا فساد در خدمت شرکتها و مراکز حسابداری و حسابرسی فاسد درند حسابسازی کرده و هزاران میلیارد تومان فرار مالیاتی را سرویس میدهند، این تازه یکی از انبوه ضربات و آثار سوء فساد آموزشی و علمی است!، در مطلب قبلی، در واقع ده تا از مجموعه اشتباهات دوران رژیم ج.ا خامنه ای برشمرده شد، اما نقش بنیادی ایجاد این اشتباهات، در ساختار فکری و ایدئولوژیک حکومتی و حاکمان برمیگردد، بیش از دو دهه است مرتبا در فضای مجازی- اشخاص شناس و ناشناس دلسوز میهندوست ایرانی- هشدار داده اند، این فساد آموزشی و علمی- که از مدرکگرایی شروع تا مدرکفروشی قانونی و نه جعلی و در نهات جذب نیرو یا ارتقای ردۀ شغلی نیروها ادامه مییابد- این قدر این نوع نقدها بسیار است با جستجوی اینترنتی به آن دست مییابید.
به قدری که تا نحوۀ و چگونگی این فساد آموزشی و علمی و جزئیات راه حل این مسئله گفته شده، تا نحوۀ اصلاح دروس و رشتههای تحصیلی متوسطه تا اخذ دیپلم و نحوۀ ورود و ادامه تحصیل در دانشگاهها، اشتباهات محرز و مهلکی در تأمین نیروی نهادهای قوای مسلح و امنیتی شده است، زمانی مدارس درجهداری گروهبانی بود، اما به دلایل نامعلوم، این مدارس درجهداری عملا به محاق رفتند یا روش ورود از دوره سیکل راهنمایی (پایه ششم)، به جذب دیپلم تغییر دادند، بجای ایجاد کارگاههای تخصصی کاربری کامپیوتر و آیتی در خود سازمان آموزشی قوای انتظامی و نظامی و امنیتی، اقدام به برونسپاری کردند کسب مهارت، اینجا بود مراکز مهارتآموزی تحت مجوز وزرات کر و وزارت راشاد چنان گندی به مهارا آموزی زدند تا نسلها بعد ج.ا هم نمیشود این گندکاریها ترمی کرد و عجیب هنوز هم ادامه میدهند!
– و همچین بیهیچ دلیل منطقی و ضرورتی، شاغلان و استخدامیهایی که گاه بیست تا سی سال سابقه مدارک زیر دیپلم بودند را مجبور کردند و با تشویق کردند (با وعده ارتقای شغلی و افزایش پایه حقوق)، بروند مدرک دیپلم پاین متوسطه بگیرند، طبیعی بود با توجه عدم توانایی هوشی و شرایط زندگی و سن بالا، این افراد ناتوان بودند از راه روال عادی (حتی مدارش شبانه بزرگسالان) موفق به اخذ دیپلم بشوند، تصورش بکنید افرد عادی داری مدرک زیر دیپلم مثلا متقاضی مشاغلی ساده ای همچون نظافت و آبدرچی و دربانی ساده یک مکان غیر حساس فلان اداره رده عادی مجبور است در سن بالای ۱۸ سال تا ۳۰ سال، برود سر کلاس درسی بنشنید که قبلا حال و حوصله اش نداشته یا توان هوشوی و مغزی و ذهنی کافی برای گرفتن دیپلم نداشته در نوجوانی، حالا در سن بزرگسالی، کاری در ائج تونایی نوجوانیی نتوانسه انجام دهد، معلوم است میرود از راه میانبر و پول خرج کردن و رخیدن مدرک اقام کند، جو تبلیغاتی فرهنگی رسانه ا و تلویزیون و سینما و عوام هم مسخره کردن زیر دیپلمها، این انحطاط فرهنگی که کسی دیپلم یا مدرک دانشگاهی ندارد لابد ادم کم شعور و کم سواد است!، رد حال شعور و سواد اندکی در مدرسه کسب میشود و بخش عمده در تعاملات اجتماعی و مطالعات و اندیشیدن است تا بلغ نسبی فکری بزرگسالی میرسد، آن بدیهیات نه تنها دیگر هر کارشناس علوم اجتماعی میداند و بلکه مردم عادی در این حد انتظار میرود فهم و شعور داشته باشند (حتی ضرب المثل جدید باب شده، اگر قدیم میگفتند عینک سواد نمیآورد، امروز میگویند، مدرک سواد نمیآورد، کنایه از انحطاط سطح کیفی آموزش و رواج یافتن مدرکفروشی است!).
انحطاط فرهنگی حتی نسبت به دوران قاجار و پهلوی!، یک زمانی استادکار (اوستا) ارج داشت، با وجودی شای استادکار در زمینههای فنی و هنری مانند درودگری و نجرای تا خاتمکاری و خوشنویسی و نوازندگی، ارج و مزلت داشت، شاید اکثر استادکارها حتی دیپلم هم نداشتند، اما در سن چهل یا پنجاه سالگی، بعد از ده تا بیست سال کار- درکنار شغل اصلی- با گوش دادن به رادیو هنگام کار، و یا- در وقت فراغت- اقدام به مطالعه کتابهای داستانی و فلسفی و اشعار بزرگان علم و معرفت، کسب ارتقای سواد و دانش و معرفت میکردند، آنهایی حافظۀ خوبی داشتن، در هنگام سخن گفتن-اغلب منطی و معقولا از پند و خاطرات- به تناسب شعر و زمزمه و لطیفه ای از بزرگان شعر و ادب میگفتند، این وضعیت به مراتب زیباتر و فرهیختهتر بود وضع استادکارن بدون دیپلم، تا این دیپلم و لیسانس و فوق لیسنس و دکتری دارندگان امروزف که چند کلمه حرف حساب نمیتوانند بزنند و لپمنیسم را در پخش زنده یویتوب و غیره اجرا میکنند، میزان بالای وقاحت و پروریی و بیحیایا و نانجیبی موج میزند ر زند مردم عادی تا خاص!، آنها به معنای وقعی استاد بودند. اما ج.اها امدند، گویا برنامه داشت فرهنگ و علم و معرفت مردمان ایران را به تباهی و انحططا بکشانند، دائما در سینما و تلویزیون و بحث و جدلها- هر کسی میخوستند تحقیر کنند و بیسواد و جاهل خطاب کنند، میگفتند برو دیپلم نداری یا لیسانس نداری یا دکتری نداری!، اینها همه بخشی از انحطاط فرهنگی عمومی بود وبخشی بنظرم توطئه مافییا فساد اموزشی، میخواستند مدارس و داشنگاههای پولی که در زمان ج.ا هر رو بیشتر میشد را پرمشتری کنند، دیگر مدرک تحصیلی خودش تبدیل به کالا تجاری شده است (این حرف از همان اوان پسا ۱۳۵۷ بود و حتی قبلتر، اما بعد از جنگ ۸ ساله، هر سال بر شدتش بیشتر میشد).
– گویا در پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ممنوع کرده بودن استفاده عنوان مهندس و دکتر در نامههای اداری، اما در زمان ج.اها، عامدا این خطاب کردن مهندس و دکتر شدت یافت، در انتخبات کذایی ج.ا، نامزدها نمایندگی و کانیدهای ریاست جمهوری تاکید عجیبی داشته اند بر داشتن مدرک مهندسی یا دکتری (نه فقط پزشکی، دکتری هر رشته مانند علوم انسانی و قاتصادی و غیره)، هر دره در مجلسف برای کسب نمایندگی و یا کاندیداتوری ریاست جمهوری و گرفتن پست وزرات و مدیران میانی و ریاستهای نهادها و ستادها سایر مسئولیتهای دولتی و در بانکها (حتی برای نظافتچی و آبدارچی و تحصیل دار و نامه بر…) نیز دیپلم و لیسانس وفوق لیسانس و دکتری تصویت کردند، عامدا داشتن مدرکگرایی تشویق و قانونمند میکردند، تا بازار کاسبی فروشمدرک مدارس و داشنگاههای خصوصی و پولی رونق داشته باشد، سالانه چند هزار میلیارد تومان گردش مالی این سیستم فاسد اموزشی شده است!ف چنان باندهیا مافیای فساد اموزشی قوی هستند، که دیگر کسی را کمتر یارای قدم علم کردن در برابرشان است، به مانند سایر باندهای مافیایی همون مافیاهای خودرو، واردات وصادرات انواع کالاهاف قاچاق سوخت و بنیزین، مواد کمیاب یتا کالاهای اسای، هر چیزی بشود از ان پولی درآورد، باند مافییا خودش را دارد!
اما برخی باندبازی مافیایی در ج.اها، عاقبت گریبان جان وزندگی شان گرفت، عاقبت فسادگرایی و باند مافیایی درست کردن ج.اها، د بزنگاه شدت یافتن غرب ستیز یو اسرائیلستیزی و درگیری نظامی، همین فساد آموزشی خودشان به خودشان ضربات کرای را زد، علاوه بر اینکه حفرات نفوذ جاسوس و خرابکرا دشمن فراهم کرد، هزارن فرد نالایق کودن و کمسواد و فاسد هم فضا را برای ضربه خوردن فراهم کرد، فساد اقتصادی و عدم بازرسی و حساب رسی، طمع و حرص بالا بدر و فروش اطلاعات و خودی ها به دشمن باب شده است!
بنگرید به ادمه چگونه ج.اها بخاطر ایدئولوژی غلط و عدم اهمیت به ساختارهی مدرن سازمانی و عدم اعتقاد به طی مدراج علمی از راه درست و ترویج ریاکرای ضربات مهلکی به قیمت جان وز ندگی شان شد!
– و نیروهای مسلح درجه داری دیپلم را همراه درجه گروهبانی میگرفتند، دیپلم نظامی خودش ارج و منزلتی داشت، مانند لیسانس افسری، در زمان پهلوی که این شیوههای مدرن درجهداری و افسری ایجاد شد، نظامی دیپلمه و لیاسنسه، به مراتب ارج بیشتر از دیپلمه عادی داشتند و اعتماد داشتند که اشخاص با سوادی لااقل در سطح متوسطه از سواد هستند، از طرز سخن گفتن تا نوشتن، اما امروز داغونیجات از همه جا ناامید میروند جذب نیروهای مسلح (ارتش و سپاه) و انتظامی (پلیس) میشوند، از بس درآمد کم است در اصناف بویژه و حکومت قانون کار پر اشکال را بدتر کرد و اصناف زیر ده نفر از بسیای تعهدات همان قانون کار مرخص کرد و عملا یک شبه بردگی بیگاری وحشیانه در کارگاهها و واحدهای صنفی (قرارداد موقت زیر ۹۰ روزه و بلکه اصلا بدون قراردادآ ۀوده کردن کارکنان به خرده خلافکاری و اجبار به نمره دادن و برخی کارها دیگر با تهدید به اخراج و عملا عمدی تا انها بترسانند از شکایت و برای همین ظاهرا شکایتی نمیشود از فساد در مراکز آموزشی خصوصی!، حتی در حد مدراس خصوصی مربیان مدرسان استثمار میکنند، یعی مربی و مدرسی سالها تجربه دارد بدون سایقه کار و بیمه کمتر از یک کارگر ساده مزد میگیرد!، این بیچارگان در این سن بالا دیگر که بر اثر تدریس حتی تحقیر و سادیسم دانش آموزان بدتربیت تا صاحبان لمپن و لاتیسمی مدارس و دانشگاهها، مدرسان با شرف و نجیب باتجربه و باسواد اعصاب و توان جسمی روحی برایشان نمانده، نمیتوانند شغل دیگر مناسب پیدا کنند و یا خانه نشینی شده و یا خلافکاری خرده پا مانند خرده فروشی…. و اگر زن باشند حتی رو…گری و اگر خیلی با غیریت باشند میروند پادوی یک کاسب شده یا مغازه بتوانند باز کنند برای حفظ آبرو!)، در نتیجه همین مزد و بیمه و استخدام دائمی، هجوم به سمت ستخدام در نیروی انتظامی و سپاه و ارتش آورده اند بدون لیاقت!، سیاست جذب فله ای- با شعار ارتش بیست میلیونی، توجیه شده!، حماقت دیگر آخوندیسم و ایدئولوژی غلط برتری کمیت بر کیفیت!) ورود دهها هزار کارکنان لشکری به نهادهای فوق العاده پرریسک و حساس حراستی و امنیتی میلیاریستی و حتی صنایع و اتقاهای تحییل و آنالیز و مراقبت…، دیگر حفرات تبدیل به آبکش مانند شده است، نهادهای امنیتی و نظامی ج.ا ایران شده اتوبان جاسوسان اجنبی و خرابکاران تروریست و به قول خودشان، خنثی سازان هدفمند!
اینجاست، میگویم، حتی اگر حکم حکومتی خامنه ای میتوانست مفید باشد، در زمانی کل سیستم از نقطه تصیمسازی و قانونگذاری در مجلس تا آییننامه در دولت و بخشنامه در ادارات و غیره، کلا ۀوده فساد اموزشی بوده، این امکان در نزد خامنه ای بود با حکم حکومتی میتوانست بساط این زنجیر فساد آموزشی و علمی و تباهی و و انحطاط فرنگی و اجتماعی بگیرد، دهها سال است شبیه همین مطالب با جزئیات بیشتر و پیشنهادها و راه حلها بارها مطرح شد، اما هرگز رسیدگی واقعی نشد، چقدر گفتند مراکز مهارتی تحت مجوز فنی و حرفه ای وزرات کار و وزارات ارشاد دارند به صورت ظاهرا قانونی مدرکفروشی میکنند، سی تا پنجاه واحد درسی در عرض شش ماه میدهندو بقیه کار نیز توسط مدرس خصوصی و شبانه و راه دور انجام، طرف از پایه ششم تا دیپلم در عرض نیم سال، کشورهای اروپایی و امریکا و ژاپن و کره جنوبی و… بیایند معجزه دیپلم گرفتن در جمهوری اسلامی ایران یاد بیگرند! دیپلم کاربردی برنامه نویسی طراحی گرافیک و صفحه آریایی و دهها رشته فنی و هنری را در عرض یک سال و تم میدهند! یک سال نیم به مدک دیپلم میرسد!، عجیب معجره علمی فنی در ایران اتفاق و در ایران معجزه شده ادمهای با ضریب IQ زیر ۷۰ (این ادعا که اکثر مراجعان این مراکز خصوصی پولی کودن هستند از طریق تست های آنلاین صورت گرفته و اطلاعات موثق است، واقعا بروند تست ضریب هوشی بگیرند اکثریت زیر ۷۰ هستند!) تکنسین دیپلمه آی تی و گرافیک و برنامهنویسی و صفحه آرایی و طراحی صفحات وب و تولید چند رسانه ای شده اند، آهای شرکت ادوب و مایکروسافت، بیایید بنگرید در ایران در عرض کمتر از شش ماه گاه در عرض یک ترم یک و ماه نیم تابستانی با سوءاستفاده داوطلب آزاد که شهریه کامل مدراس مهارت آموزشی کلاهبرداری میکنند با زیر ۲۰ جلسه کلاس ظاهری صوری، تکنسین افترافکت و پایتون و ایندیزاین و فتوشاپ تربیت میکنند!
در این مدرسان تجربی- لزوما مدرک خاصی ندارند- که گاه ده و بیست سال تجرب دارند چنن ادعایی نمیکنند در مهارت!، عجیب است همین باتجربههای فرودست بخواهند مدرک مهارتی مربیگری بیگرند یا شرکت تأسیس کنند باسد نداشتن مدرک لیسانس میخورند در حالی بعضا بسیار با استعداد و خلاق و میتوانند شرکتهای دانش بیناد ایجاد کنند و اما به دلیل مدرکگرایی و شرط لیسانس مرتبط و نداشتن مدرک لیسانس نمیتوانند شرکت خودشان را تأسیس کنند و اغلب بیکار یا به شغل دیگر میروند!، این اشخاص ماهر تجربی با انوع آزار و دشواری روبر هستند در کسب دامد و رفع امور زندگی!، اما دیگرانی با پارتی بازی و آشنادارها راحت با یک لیسانس پولی دانشگاهی، مجور آموزشگاه و مؤسسه فرهنگی هنری گرفته و دکان مدرکفروشی راه میاندازند!
برای همین است، سالهاست درخواست حذف کامل شرط مدرک تحصیلی چه دیپلم و چه لیسانس و بالاتر برای تأسیس شرکت خصوصی شده است، با این وضع، تنها تجربه و سرمایهگذاری شخص مؤسس شرکت بهترین تضمین صحت کار است، چون شرکت واقعا خصوصی است، شخص مجبورست یا تجربه و دارای علم باشد و یا از اشخاص با تجربه و با علم استفاده کرده و استخدام کند یا شریک شود، در نتیجه باید شرط داشتن مدرک تحصیلی دیپلم و یا دانشگاهی به طور کامل حذف شود، این یی از راههی پیان دادن به رانتخورای و مبارزه با فساد آموزشی و علیم و مدرکگرایی و مدرکفروشی است. این کار نیازمند یک اقدام شبه انقلابی است (چرا که نفوذ باندهی مافیایی در مجلس و بقیه نهادهای قانون گذاری و غیره، اجازه نمیدهند بساط این نوع فسادها و ناکارامدیها برچیده شود، در رسانههای حارجی ضد ایرانی و بخشی از اپوزیسیون این چیزها چندان معکس نخواهد شد، چون اساس بهبود کار و معیشت و برچیده شدن فساد فعلا اصلاح ان نیست، واقعا سرویسهای جاسوسی و خنثی سازی هدفمند اجنبی مایلند این حفرات امنیتی و ناکارامدی حذف شود؟!). کاری کم ح.ومتی خامنه ای سی سال پیش تا کنون میتوان انجام دهد، اما شاهد بودیم هیچگاه حکم حکومتی وی برای این امور مفید بکار برده نشده است!
بدیهی است در این میان، واقعا اقلیتی نیز از همین راهها مانبر استفاده کرده اند- به دلایل خاص- نتواسته بودند دردروان نوجوانی دیپلم گرفته در اوان جوانی لیسانس، اما وقعا از لحاط علمی و تجربی حتی فراتر از آن مدرک لیاقت و شایستگی دارند. متاسفانه این اقلیت کوچک پاسوز این فساد آموزشی و علمی شده اند. ام تعدادشان بسیار کم است شاید زیر ده درصد این مدرک داران دیپلم و مهارتی و لیسانس و غیره را شامل میشوند.
همین پیشنهاد حذف شرط مدرک تحصیلی و مهارتی و دانشگاهی برای تأسیس واحد صنفی و شرکت، این مشکل فساد آموزشی را حل میکند، میدان عمل قانونی ارائه خدمات و تولید کالا با کیفیت، خودش بهترین مدرک باسوادی و باتجربگی و علمی است!
این مطلب، بر اساس آنالیز چند ساله مطالب منتشر شده در اینترنت است. چون مافیا اجازه نشر اطلاعات رسمی را نمیدهد. این فهم و شعور مخاطب است که واقعیات جامعه را که قبول کند با این قبیل مطالب.
کلمات کلیدی جستجو کنید تا به حقایق دست یابید.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.