ریاست مجلس جدید خامنهای و جنگ باندهای قدرت
در آستانه تشکیل مجلس جدید خامنهای، جنگ باندهای قدرت در اردوی خامنهای بر سر تصاحب کرسی ریاست مجلس شروع شده است.
هنوز نمایش انتخابات پایان نپذیرفته بود که جنگ آغاز شد. حمید رسایی بلافاصله پس از نمایش خواهان تغییر هیئت رئیسه مجلس شد.
امری که به مذاق سپاه و قالیباف خوش نیامد و رسانههای سپاه حمله به رسایی را آغاز کردند. متعاقب، مدتی جنگها از جلو به پشت پرده منتقل شد، اما خاموشی نپذیرفت.
با پا گذاشتن به سال جدید و نزدیکشدن به موسم پایانی مجلس قبلی، قطع یقین جنگ دیگر نمیتواند در پشت پرده ادامه داشته باشد. هر چند بخشی عمدهای از آن در آنجا جریان خواهد داشت تا تکلیف ریاست و هیئت رئیسه مجلس را مشخص کند.
اما آنچه در جلو پرده در جریان دارد حاکی از آن است که قالیباف، رسایی، ذالنوری و نیکزاد، گزینههای اصلی تصاحب ریاست مجلس هستند.
هر چند نمیتوان از اکنون گفت که کدامیک بر کرسی ریاست تکیه خواهند زد، اما ظواهر امر نشان میدهد در دور جدید نیز، قالیباف سکاندار خواهد بود.
اما این را نیز به یقین نمیتوان گفت. دلالت نیز آن که جنگ باندی در این مورد با شدت ادامه دارد. بنا به فراخور هر کس بتواند وفاداری بیشتری به خامنهای نشان دهد، کرسی را نیز تصاحب خواهد کرد.
ریاست مجلس در گرو حلقه بگوشی بیشتر برای خامنهای
چیستی این دلالت نیز آن که این زورآزمایی و باندبازی در بستر معادلهی بزرگتر خامنهای، یعنی انقباض و سیاست خالصسازی صورت میگیرد.
حال هر کدام از این باندها بتواند بیشتر مطامع خامنهای در این زمینه را پیش ببرد قطع یقین کرسی ریاست مجلس را تصاحب خواهد کرد.
در بستر ذکر شده قالیباف بر روی دوستان سابق خود، بخشی از سپاه، نمایندگان جدید به همراه اعضاء باند مغلوب که به مجلس جدید راه یافتهاند سرمایهگذاری کرده است.
نمایندگان جناح مغلوب حاکمیت یعنی اصلاحطلبان قلابی و اعتدالیون قلابیتر! نزدیک به ۶۰ نفر میباشند. مذاکره نیز بر مبنای دستیابی به کرسیهای هیئت رئیسه، ریاست کمیسیونها، مرکز پژوهشهای مجلس، دیوان محاسبات و… است.
در جبهه مقابل یعنی جبهه پایداری اما دو دستگی وجود دارد. برخی از آنان در ائتلاف تهران با قالیباف کنار آمدند و قولهایی نیز گرفتهاند. برخی اما به سردستگی حمید رسایی در جدال آشکار و خونین با باند قالیباف هستند.
در این دسته چهرههایی چون حمید رسایی، علیاکبر رائفیپور، مجتبی ذالنوری، مرتضی آقاتهرانی، علی نیکزاد، و… دیده میشوند. میتوان با احتمال قریب به یقین گفت که این گروه در نهایت، رسایی را برای ریاست مجلس انتخاب و معرفی خواهند کرد تا با قالیباف مصاف دهد.
اما چون مصاف این دار و دسته با قالیباف به جدال خواهد انجامید، لاجرم این امکان وجود دارد که رأس هرم یعنی خامنهای، مستقیم یا من غیر مستقیم وارد این گود شود و بازی را تعیین تکلیف نهایی کند.
اما در این بین نیز تفرق وجود خواهد داشت. یعنی قالیباف حتی در صورت دستیابی مجدد به کرسی ریاست مجلس، قطعا با رای کمتری نسبت به دور قبل، به این امر دست خواهد یافت.
تضادها در اردوی خامنهای بیشتر میشود
دلالت نیز آن که در دور پیشین خامنهای جناح مغلوب را چنان جراحی کرد که عملا کسی برای رقابت جدی با قالیباف وجود نداشت. این امر شاید در آن زمان یعنی در سال ۹۸، مشکل خامنهای را حل کرد، اما امسال مشکل دیگری را برای او رقم میزند.
مشکل نیز آن که با حذف جناح مغلوب، تضادها به جناح خامنهای سرریز شده و به دلیل کثرت باندها، رو در رویی بیشتر میشود. در نتیجه ریاست مجلس با هر طرف که باشد، قطعا رای کمتری نسبت به دور قبل تصاحب خواهد کرد.
فارغ از هیاهوی تصاحب کرسی ریاست مجلس، اما یک نکته را نباید فراموش کرد. آن این که هر کس بر این کرسی تکیه دهد، قطعا باید غلام حلقه بگوش خامنهای باشد. یعنی از این حیث تفاوت و توفیری بین باندهای مختلف وجود ندارد.
تنها چیزی که در این بین باقی میماند شدت گرفتن باندبازی و جنگ خونین در اردوی خامنهای است. امری که هر چه بر عمر ملایان افزوده شود، این نیز افزوده و اضافهتر میگردد.
کما اینکه از هماکنون جریان پایداری قصد دارد با همدستی زاکانی و دیگر باندها برای نمایش انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای سال ۴۰۴ تبانی کند. [زاکانی! آشغالها را خوب جمع کن]
یعنی روز به روز بر دامنهی جنگ باندی و قدرت افزوده میشود و نتیجه نهایی آن تفرق در اردوی خامنهای است که راه به پایان کار او خواهد برد.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.