ریوار آبدانان

با حمله‌ی اسرائیل به کنسول‌گری ایران در دمشق و کشته‌شدن فرماندهان رده‌بالای سپاه قدس، اکنون تنش میان ایران و اسرائیل به حادترین مرحله رسیده است. جنگ غزه بخش کلیدی و سرنوشت‌سازی از روند جنگ جهانی سوم به‌شمار می‌رود. اسرائیل برای حفظ برتری هژمونیک خود در منطقه ناچار است با طراح اصلی جنگ غزه یعنی ایران رویارو شود. در غیر این‌صورت جنگ غزه و مراحل پس از آن، پیامدهای مرگباری برای اسرائیل به‌همراه خواهد داشت. از طرف دیگر ایران برای حفظ جغرافیای تحت نفوذ خود، ناچار بود جنگ غزه را راه بیاندازد. حاکمیت ایران و همپیمانان یمنی‌اش بر تنگنه‌ی باب‌المندب و قابلیت جنگی جریانات نیابتی ایران در عراق‌ـ سوریه‌ـ لبنان، عرصه را به شدت بر اسرائیل و ناتو تنگ کرده است. از همین رو اسرائیل خود را تحت محاصره و خطری فوق‌العاده احساس می‌کند. پیداست که در چنین شرایطی، اسرائیل ناگزیر است آمریکا و کل نیروهای جهانی و منطقه‌‌ای همپیمانش را وارد عمل کند تا این خطری را که متوجه موجودتش می‌باشد، برطرف سازد.

با توجه به اینکه آمریکا و کل ناتو در شرق اروپا و اوکراین شدیدا در حال درگیری با روسیه هستند و خود در آنجا تحت فشار قرار دارند، بنابراین اسرائیل ناچار است بیش از پیش روی همپیمانان منطقه‌ای و نیروهای نیابتی‌اش در قفقاز مانور کند. کمک‌های لجستیکی رژیم فاشیست ترکیه به اسرائیل و تدارکات نظامی تازه‌ی کشور آذربایجان برای قطع مسیر ارتباطی ایران به ارمنستان، نقش مهمی در برنامه‌های اسرائیل در این جنگ دارند. از طرف دیگر تمامی داده‌ها نشانگر این هستند که بلوک پانترکیسم شامل اردوغان، علی‌اف، مجاهدین خلق، بارزانی و جریانات وابسته به او، جیش‌العدل و داعش (خاصه داعش آسیای میانه موسوم به داعش خراسان) خط مقدم اسرائیل برای مقابله با ایران را تشکیل می‌دهند.

همچنانکه داعش در کرمان و اخیرا در موسکو دست به عملیات نظامی زد، در آینده استفاده از گروه‌های تندرو اسلامی توسط جبهه‌ی غرب علیه ایران‌ـ روسیه‌ـ چین افزایش خواهد یافت. به همین دلیل بهترین گزینه‌ای که ایران می‌تواند برای مقابله‌به‌مثل علیه اسرائیل انتخاب کند، هدف‌قراردادن همین نیروهای وابسته به اسرائیل است که اگر فرصت بیشتری پیدا کنند قطعا راه‌های تنفسی ایران را در قفقاز و آسیای میانه قطع خواهند کرد. به‌ویژه اهداف نظامی و راهبردی در خاک ترکیه‌ـ آذربایجان‌ـ مناطق تحت‌کنترل بارزانی، اصلی‌ترین نقاطی هستند که می‌تواند توسط ایران مورد هدف قرار گیرند.

ایران از طریق حمله به مواضع ترکیه، آذربایجان و بارزانی می‌تواند هم حمله‌ی اسرائیل به کنسولگری خود را پاسخ دهد و هم از خطر بزرگی که در قفقاز تهدیدش می‌کند، پیشگیری به‌عمل بیاورد. در غیر این‌صورت باید انتظار داشت که در ماه‌های آتی، عرصه بیش از پیش بر ایران تنگ شود. از طرف دیگر اگر ایران به‌جای هدف قرار دادن سنگرهای اسرائیل در قفقاز و مناطق تحت نفوذ بارزانی، اقدام به رویارویی مستقیم با خود اسرائیل بکند، قطعا جنگ به فاز مهیب و ویرانگری کشیده خواهد شد.