دربارۀ لزوم فوری انقلاب مردمی نظامیان ایران، برای جلوگیری از نابودی کشور ایران.
از بس دربارۀ چگونگی سقوط حکومت پادشاهی خاندان پهلوی و آن چیزی به نام انقلاب اسلامی گفته اند به صورت شنیداری و دیاری و نوشتاری، نیازی نمیبینم باز تکرار مکررات کنم، آنچه قطعی است، دیگر حکومت به اسم به جمهوری اسلامی ایران، به انتهای عمر عمر رسیده ا نظر قابلیتهای حداقلی حکمرانی، بهقدری فاجعه بار است که کافی است به مقاۀ مهم و تارخی “سقوط” نوشتۀ استاد برجستۀ اقتصادی سیاسی، آقای محسن رِنانی مطالعۀ دقیق بفرمایید، از نظر خردورزی (عقل و منطق)، حتی یک دلی برای رَد موجودیت یک چیز کافی است، همین مقالۀ آقای رِنانی برایم من کافی است، برخلاف دینپرستان سنتی (آیینها و دینهای ابراهمی و غیر ابراهیمی) و دینپرستان پساسنتی (ایدئولوژیستهای مانند مارکسیستی، کمونیستی، سوسیالیستی، کاپیتالیستی و غیره)، که صرفا خِرَدوَرزی (عقل و منطق) ابزاری برای توجیه دین(و ایدئلوژیشان) است، برای من و احتمالا بسیاری دیگر، خردورزی برای شناخت خوب از بد، و یا بهتر از خوب، و یا بهترین از بهتر است، فرق امثال من نوعی با دین(ایدئلوژی)پرستان در همین است، آنها جمودیت(دگماتیسم) دین(ایدئووژی) خود را میخواهند ثابت و تحمیل مغزشوییوار کنند.
اما امثالهم با خردوزی (عقل و منطق) میخواهیم، تا حد ممکن وضعیت موجود را به وضع بهتر برسانیم. با این پیشگفتار کوتاه میپردازم به چرایی لزوم فوری انقلاب مردمی نظامیان ایران برای جلوگیری از نابودی کشور ایران یعنی رخدادهای احتمال زیاد با توجه وضعیت فعلی از فروپاشی کامل وحد سرزمیین و تمامیت راضی تا تجزیه و جدایی بخشهای بزرگی از کشور، و جنگ داخلی طولانی مدت در ایران، وضعیتهای حتی همزمانی یوگسلاوی و افغانستانی و لبنانی و عراقی و لیبیای شدن و مشابهاتش، هیچ تردید نکیند بزودی و شاید در عرض چند ماه آینده ایران به پرتگاه فروپاشی گفته خواهد رسید، هیمن ترس واقعی و قریب به یقین، یکی تاکتیکهای رعبافکنی رژیم دیکتاتوری ولایت فقیه حکومت به ظاهر اسلامی شیعی طب ان ۴۵ سال بوده اس، ترس از فروپاشی سرزمینی و تجزیه و جنگ داخلی و حمۀ همه جانبۀ خارجی، موجب شده بخشی بزرگی ز نخبگان کشور که به شدت علاقه میهنپرستی و حفظ ایران را دارند را وادا به حمایت و عمردهی به دیکتاتور یموجود کند، همین ترس در زمان دوران نسبتا بهتر به رژیم فعلی، یعن دوران پهلوی بنظرم از علل اصلی گردآمدن نخبگان سکولار بویژه چپ سکولار (جریانهای مارکسیستی و التقاطی مارکسیتسی-اسلامیستی) بود بر حلقۀ یکی ا مرتجعترین و فاسدترین و ستمکارتری و جنایتکارترین ایدئولوژیهای تاریخ بشریت، یعنی حلقۀ ولایت فیه (با نامهای چون آخوندیسم و پاناسلامیسم و غیره)، ترس از فرپاشی در میان میهنپرسنتان و البته آزمندانه منابع کمیاب قدرت و ثروت و موقعیت، طی چند هزا سال تاریخ بشریت و ز مله در کشور موسومب ه ایران، در نهایت منجر به تشکیل حکومتهای دیکتاتوری (مستبد/خودکامه) شده است، عمدتا حول یک فرد بعنوان نمایندۀ کل و یا حاکم (شاه یا ررئیس جمهور مادام العمر یا سلطان یا خلیفه و یا ولایت فیه که همگی در واقع همان سلطان هستند، به معنی کسی دیگران به زیر سلطه و اربابیت خود دار وبقیه رعیت و مطیع محض او هستند)، و برای این اطاعات رعیتی و مطیع محض بودن، به فراخور نوکری و سرسپردگی به امتیزات و رانت (ویژهخواری) رسیده، مشکل انجاس که در پی چندین سال از عمر سلطنت (و سایر مدامالعمریها با هر اسمی چه خلیفه و امیر یا رئیوس جمهور یا ولی فقیه) توزیه رانت از محل فساد و ستم از غارت و دزدی اموال متعلق به عموم مردمان یک شور تأمین میشود، به اصل کمیابی و محدویت، منابع برای ادارۀ امورات کشوری و لشکری کمبود ایجاد میکند، در این باره انبوهی از اقتصادسیاسیدانان در طول تاریخ مطالب گفته اند به گونه ای که دیگر از بدیهیات است و واقعا برای اهل خرد و عقل و منطق توضیح دادنش نیازی نیست.
کار حکومت سلطنتیوار ولایت فقیه نیز از این وضعیت تاریخ مستثنی نبوده و بسیرا وضعیت حتی وخیمتری نسبت دیگر سلطنتوارهای دیگر دارد سلطنتوارهای دینی سنتی نسبت به سلطنتوارهای پساسنتی مانند چپ (مارکسیستی و کمونیستی و سوسیالستی) و راست (کاپیتالیستی و سرمایهسالاری) بغرنجتر است که پساسنتیها درای ویژگی نسبتا بهتری هستند، یعی ویژگی سکولاری بودن، سکولاری بودن ذاتا به عقلانیت و بخردی و منطق زمینی و رئالپولتیک نزدکتر ست تا سلطنتوار سنتی (تئکراسیو دینسالاری به انند ولایت فقیه)، میزان تخریب فرهنگی و اجتماعی و اخلاقی و معنوی سلطنت دینسالاری (ولایت فقیه و مشابهش) بسیار بیشتر از انواع سلاطین سکولاری است، چرا سلاطین سکولاری معمولا خییل ز خدا و معنویت و عرفان و اخلاق سوءاستفاده نکرده، در نتیجه این مؤلفلت شبه نرمافازاری کمتر آسیب میبیند و سلامت روانی و همزسیتی بین مردمان یک شور یا سایر کشورها کمتر آسیب میبیند، وضع کشور ایرن، ر بدتنی حالت است، حتی تحریمهای ۴۵ ساله و ای هقت سالۀ فشار حداکثری دولتین ترمپ و بادین رزیم امرکیا و کتحدانش نبودف بالاخره وضعیت به حد بحرانی میرسیدف بر فرض بجی ۴۵ سال، صد سال دیگرف اما بالاخره این وضعیت قطع بهی قین بود، به دلایی که گفتم، فساد رانتی و دزدی منابع محدود کشور برای حفظ حکومت میان مظعیان و رعیتهای وابسته و نزدکیان به دربار سلطنت ولایت فقیه، بالاخره به مشکل محدودیت خواهد خورد و فقر و فرودستی ناشی از این همه ستم و جنایت و فساد، کار به شورش و انقلابات اجتماعی و مردی خواهند کشاند، مشکل بزرگ ایران نقاط ضعف ژئوپاتیک و بافت تنوع قومییت و زبانی و تیرههای نژادی و پیوستار ین تنوعات به بیرون مرزهای کشور است، دست کم پنج پویستار تنوع بافتی ایران با بیرون کشور ادامه دارد، جریانهای تجیهطلب پانتِرکیسم، پانکِردیسم، پانعربیسم، پانبلوچیسم، پانترکمنیسم با کشورهی همسایۀ ایران پویستار بافتی دارند، این کشورها همسایل تمام این یکصد سال اخیا مداوما در امور ایران دخالت و نفوذ کرده، رژیم ضد مردمیمیهن (ضد ملی) ولایت فقیه و عوامل مزدور فاسد جانی و ستمکارش یعنی سران نظامی و امنیتی که سهامدار شرکت دزدخانۀ ایران هستندف گاهی به تشید این این عناصر جداییطلبی کرده و گاه به باجدهی و دادن امتیازت و مقامات و همچنی به کشورهای همسایۀ ایران هم چنین باج دادند، اما حقیقت این است جداییطلبان و همسایگان و حکومتهای دورتر و فرامنطقه ای حامی جداییطلبانف به کمتر از تجزیه کامل ایان ضای نخواهند داد. ادامۀ حکومت سلطنت ولایت فقیه نیز هیچ کمکی به ثبات و تقویت همبستگی مردمیمیهنی (ملی) نخواهد کرد به دلایل ک گفته شد. حال چه کار بایس کرد؟ آیا نشست و متظر فروپاشی کامل ایران بود؟
ساختن چنین کشوری مانند ایران، که یی از بهترین کشورها از لحاظ تنوع زیستمحیطی و اقیمهای آب و هوایی و چهار فصل بودن و زیبایی طبیعی و آثار فرهنگی و باستانی و منابع طبییع اقتصادی در روی زمین زیر و زیرزمین و روی آبها و سواحل استراتژیک و کریدوری و غیره، که میتواند ثروتزایی کرده از آنها و موجب رفع و ریشهکنی فقر شده و ایرن به درجات بالای رفاهی و مدرنی و آزادی آبادی و دموکراسی و تأمین حداکثری حقوق بشری بزساند، هر حال قطعی فروپاشی قریب الوقع قرار داده است.
متأسفانه میزان بالای تفرقه و نفاق میان مدعیان اپوزیسیون خارجنشین و سمپاتهای داخلیشان، هیچ بخت و شانسی برای از ملهلکه در رفتن از فورپاشی کامل سرزمینی و تجزیه نیست، هیچ آلترناتیوی نیست، اینجانب و تعداد کثیری زا به مانند منف طی همین هفت سال از تحریمهای نابخردانۀ فله ای و حداکثری رژیم امریکا و متحدان و همدستانش در سراسرجهان و منطقه، فقط و فقط یک دروخاس کردیم، که کالاهای بشردوستانه اعلام کنند به صور عملی شامل تحریم نشد، اما نه تنها این حکومتها و بلکه حتی یک مورد ازمدعیان اپوزیسیون به اصطلاح ایدئولوژیک چپ و راست و سلطنتطلب و حزبی و گروهی و حتی فردی سرنشاس خود را ایرانی وی ا تجزیهطلب و فدرالیسم وخودمختاریخواه حاضر نشدند این درخواست امثال من نوعی حمایت کنند (دست کم من ندیدم)!، چرا میزان توحش به قدرت و تنفر از موجودیت مردم بوم ایران تا موجودیت کشور ملتی به نام ایران در یان این وحوش ضد بشری این قدر بالا است، که حاضرند مردم ایران تا مرحلۀ قحطی و زامبیگونگی پیش بروند وبه جان هم بیفتند، به امید اینکه با شورشهای گرسنگان و فرودستان و از هم پاشیدن همزیستی اجتماعی و اقتصادی، به درجاتی از ترویج توحش در میان اکثریت و عموم مردم ایران رسیده تا مقاصد و اهدافشان برسند، یی برای فرصتسازی بری تجزیه کشور، یکی برای مدل اسلامگرایی غیر ولایت فقیهی مانند فرقه بینصدری و فرقه رجویها ، اسلامستیزی مانند فرقۀ دروغین پشت نقاب ایرانگرایی و ایرنشهری اما در عمل فرقۀ ادامه دهندۀ بدینی کرتیز ساسانی (به دروغ میگویند بهدینی و از اسم شخصیت زرتشت سوءاستاده میکنند) این ییک دیگر آخر توهم و سوءاستفادهگری و بلهت ولجباری است، روغن ریخته نظر امامزاده کرتیز ساسانیش کرده، مردمان (ملت واحد ایران) که احتمال اکثریت از اسلام عبور مرتد شده اند و به جرگۀ آیین جهانی آزادگی پیوسته اند چیزی بنظرم بزرگان خردورزی چون خیام و حتی فردوسی و مولانا و غیره در آثارشان اشارات داشتند، میگویند که میخواهند ریشۀ شیعه و اسلام بزنند، ریشه شیعه و اسلام توسط حکومت ج.ا ولایت فقیه از بیخ سوزانده شده است و تنها پوسته ای ز ریاکاری رانتی اقلیت نمانده با م حکت انقلابی نیورهای مسلح مانند حباب روی آب میترکنند و از بین میروند، متأسفانه کارها خییل بدی میکنند و مردمان ایران زنازاده حرامزاده میگویند که ناشی از مان بددینیشان است! آرزون دارم بالاخره بهراه راست انسانیت جهانشمولی مردن بگروند و از جهالت بددینی دست بردارند!، یکی دنبال فرقهای ورشکسته و پسماندۀ چپ مارکسیستی، در میان ین وحوش ضد بشری، و بارها همۀ اینان را دعوت تغییر اسم و رسمشان کردیم و اما بر طریقت اشتباهشان لجاجت و اصرار مستکبرانه ورزیده اند!
تنها موردی کمی درجاتی از نزدیک به مدل حکمرانی وفرمانرَوایی موردنظر امثالهم نزدیک است (من شخصا طرفدار جمهوری دموکراسی سکولار مبتنی بر حقوق بشر هستم) بر اساس سه بنیانِ جهانشمولی حقوق بشر، دموکراسی، تمدن جهانی، جناح آقای رضا پهلوی است که بخ بزرگی ا سمپاتها و مدعیان هواداری اش، خود شلطنتطلب مشورطهخواه میگویند یا با مدل حکومت دلخواه من و امثال من فاصلۀ بسیرا داد، اما در یان همه وحوش نابخرد و ضد مردمیمیهین و مستکبر و تقریبا همگی تروریستی و یا مال به اعمال تروریست، که واضح در جریان حادثۀ تروریستی کرمان ذت کثیف خودشان نشان دادند و عملا در کامنتهای سمپاتهایشن از کشته شدن کودکان افراد به اطلاح حزب الههی و شیعی خوشحالی کردند و آن را تقاص خونها و مصدوماتجنبش مردمی سراسری ۱۰۴۱ دانستند۱ و اینگونه آبروریزی کردند و متأسفانه آسیب زدند به جنبش مردمی ۱۴۰۱ و برخلاف انتظاشان کمکی هم بر گذار از این رژیم دیکتاتوری ستم جنای فسا ج.ا ولایت فقیه نشد!، باری! از آنجا آقای رضا پهلوی و بخش اصلی و اوریجینال جریانش فاقد اجرایی در داخل هستند و دائما مورد سوءاستفاده و تخریب جریانهای دگر قرار میگیرند، هر چند شخصا خانم مسیح علینزاد و برخی دیگر به صورت انفرادی کارهای بزرگی کردند مانند محرک مهم جنبش ۱۴۰۱ و مبارزۀ با حجاب اجباری بعنوان بخشی ا مطالبات حقوق بشری بخش بزرگی از هموطنانمان، اما امثال خانم مسیح علینژادو اقای رضا پهلوی، در میان این همه داغنونهای مخالف وضد ج.ا، عدم همکاری کشورهای بزرگ و ابرقدرتها و حتی اسرائیلیها زخم کرای خورده ز رزیم ج.ا ولایت فقیه!، شخصا امید ندارم کرای ز پیش ببرند ر انجام یک انقلاب سرتاسری متحد سریع که هم رژیم سرنگون کرده و هم از فرپاشی کشور جلوگیری کنند، تنها اشخاص میهنپرست ایرانی مؤثر در بدنۀ بومی نیروهای مسلح است که متأسفانه تحت کنترل اجانب اشغالگر پاناسلامیستی و پانقومی هستند.
پیشنهاد من به به این نیروها این است، قبل از حملات احتمال زیاد و بلکه قریب وقوه خرجی به نقاط مورد نظر در ایران، خود پیشقدم شده و با انقلاب مردمی که قطعا با حمای اکثریت قاطع (بالای ۸۰%) مردم روبرو خواهد شد، کشور از این وضعیت خطرناک نجات دهند، با ایجاد یک دولت انتقالی از ترکیب نظامیان وطنپرست و تعدادی از تنوکراتهای بادانش و سالم از نظر فساد وسوابق کاری مفید و باتجربه برای مثلا دو سال دورۀ گذار به برقراری حکومت بهتر (بنظرم دموکراسی سکولار مبتنی بر رعایت حداکثری حقق شر خواهد بود) کشور اداره کنند. قطعا این مطلب من، مورد هجمه و حتی ساسور رسانهها وحوش ضد بشری و ضد ایرنی قرار خواهد گرفت. اما شما اهمیت ندهید که حتی به ندرت مثبتی و با لایک بدهند در فضای مجازی تحت کنترل اجانب وگروههای ضد ایرانی و ضد حقوق بشری، یا حتی سانسور کنند، این متن را به طرق مختلف به نظر شما نیروهای مسلح بومی و طنپرست ایرانی خواهند رساند، یارانی همسو که اصلا هم همدیگر را نمیشناسیم. اکثریت میلیونها تن بمانند من در سراسر و ایران خارج ایران با منند، اصلا اهمیت ندهید به سرکوب آزادی بیان ین وحوش ضد بشری و لمپن ضد بشری و ضد ایرانی.
پیشنهادهای بسیار دربارۀ اصلاحت سیاسی و اجتماعی فرهنگی و آموزشی و اقتصادی از جملۀ رفع انواع فساد و همچنن چگونگی اصلاحات فوری سیستم بانکی و پولی و حذف چهار صفر از پول ملی و تغییر نام به دِرَم با نشانهای تمام از طبیعت ایران و آثار باستانی وبدون هیچ کاربرد عناصر دینی، چرا که کشور بایست بر اساس دموکراسی سکولار باشد و جدایی مطلق دین از سیاست بر طبق لائیتسه و سکولاریته چون فعلا بهتر از این ساختار کشورداری در جهان نیست تا بعد مثلا دههاسال بعد چه اصلاحاتی مناسب ممکن شود بر این ساختار قطعا دارای ایراد و نواقص، زیر پرچم سه رنگ سبز و سفید و قرمز و شیرو و خرشید نشان کشور متحد اداره کنیدو با اقتصاد مبتنی بازار آزاد قباتی با حداکثر حمایت ز فوردستان به منظور ریشه کنی فقر وبرای همین منظور تمام منابع طبیعی و تمام شرکتهای خدماتی و تجاری و تولیدی و صنایع به رایگان و مساوی میان همۀ مردمان تبعۀ ایران تقسیم کنید و بجایش سیستم مالیاتستانی منصفانه با نهایت مجموع کمتر از ۱۵% در سال درامد خالص بگیرید از مردمی زیر سالی ده هزار یوو دارند و از بالاتری به صور پلکانی در نهایت ۲۵% و با توجه عظمت ثروتزایی کشور این مقدر مالیاتستانی کفایت میکند، مثلا فرودستانی مجموع کل داراییشان زیر ۵۰ هزار یورو است تا همیشه سال معاف از مالیات کنید و مگر به یک میلیون یورو برسد ثروت ودارایشان، آپارتاید مذهبی و اعتقاد در همۀ امور حذف کنید از جمله دربارۀ مرتدان و مردمان پیوسته آیین جهانی آزادگی، در ازدواج خطبه خواندن ممنوع شود به هر دین و آیین و صرفا ثبت ازدواج شود تا بخشی از نسلکشی جاری در ایران مرتفع شود، و همچین استخدام و هر چیزی مطلقا تفتیش عقیده ممنوع و هرگز از دین و آیین کسی پرسیده نشود، ممنوعیت اعدام به هر دلیل و بهانه و حداکثر حکم حبس ابد و صرفا برای جرایم خطرناک چون قتل مستقیم، تا حدا امکان حکم به زندان کسی ندهید و جرایم نقدی و خدمات اجتماعی جایزگین کیند، این بار سنگین و قفل سیستم قضایی با عفو عمومی و آشتی ملی کم کنید، و البته به حق الناس و اعاده حق الناس همت کنید، ممنوعیت کامل خلق پول بدون پشتوانه و نقدیگی و تقسیمات کشوری و خودگرانی داخلی شهرستانی و حذف تدریس اجباری زبان عربی و اختصاص منابع این درس به صورت اختیاری به سایر گویشهای ایرانی برای تمین نظر مردمان و رفع فتنه انگیزی تجزیهطلبان قومگری ضد ایرانی. حداقل مزد و مزایا بایست با واقعیت معیشتی مطابق باشد و همۀ به بیمه خدمات تأمین اجتماعی کامل و با تضمین بازنشستگی، حتی آنها بیمه نبوده اند بای بیمه و در سن بازنشستگی بدون اینکه چقدر حق بیمه داده باشند، به تقاضای بازنشتگی شان عمل و بازنشسته شوند و از اشتغال جدد تا حد امکان جلوگیری شود مگر در امور خیریه و هنری و مشاعل خانگی و امثالهم، به هیچ عنوان چند شغلی نباید باشد در هیچ سطح، ساعت کار در شبانه روز نباید بیشتر شش ساعت و در هفته نبادی ۲۴ ساعت باشد و حتما جمعه و شنبه و یکشنبه تعطیل باشد و اضافه کرای صرفا با رضایت کارکنان باشد. ایم تعطیل منظم و مناسب باشد، هر کسی طی پنج سال مسافرت خارج نرفته، یارانه مکفی برای مسافرت و سیاحت و تفریح داده شود و از این قبیل مساعدات برای تقویت و بازسازی روانی مردم که طی این سالیان نکبت ج.ا دچار مصائب ورنج روحی شده اند.. از رانت ارز مسافرتی به کسانی مکرر رفته اند خودداری شود. تمام مراکز آموزشی ابتدایی و متوسطه و دانشگاهی مطلقا دولتی کرده و مراکز مهارت آموزی خصوی مطلقا باید از دادن واحد درسی ممنوع و صرفا مهارت آموزی کنند و به طور کامل سیستم فاسد مافیایی مدرکگرایی از کشور برکنید که اگر زودتر که چنین نکنید، کشور بر باد فنا خواهد رفت و چیزی از علم و فرهنگ و معرفت و شعور و همزیستی و اخلاق و معنویت نخواهند ماند در میان مردمان! مطلقا که با دنبال کردن کلیدواژگانی چون جنگ اباطیل و صلح حقیان میتوان بدانها رسید.
بدرود
نظرات
SAVAK PROPAGNADA
یکشنبه, ۱۲ام فروردین, ۱۴۰۳