سلاح ورزی، رئیس سابق اتاق بازرگانی جمهوری اسلامی، اخیرا (اسفند ۱۴۰۲) طی مصاحبه‌ای که داشته اعلام کرد؛ هزینه مستقیم تحمیل شده ناشی از تحریم‌ها به زندگی مردم، فقط در سال‌های ۱۳۹۰ لغایت ۱۴۰۲، برابر با ۱۲۱۰ میلیارد دلار بوده (سالیانه ۱۰۱ میلیارد دلار). این مقدار با در نظر گرفتن قیمت روز دلار در بازار (حدود ۶۰ هزار تومان) برابر است با سالیانه ۶/۰۶۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ تومان!

البته این هزینه مستقیم است و اگر هزینه غیرمستقیم را هم در نظر بگیریم، رقم فاجعه‌آمیزتری به دست می‌آید.
با یک حساب سرانگشتی، می‌توان اینگونه در نظر گرفت که تنها با برداشتن سدی به نام جمهوری اسلامی بین ما و مردم کل دنیا، این امکان وجود داشته که طی تمام مدت ۱۲ سال گذشته، ماهیانه مبلغ بیش از ۶ میلیون تومان به بهبود کیفیت زندگی هر انسانی که در ایران زندگی می‌کند اختصاص داده شود!

به این مبلغ، اختلاس‌های فولاد مبارکه، چای دبش و …، چپاول مافیای ارز، خوراک، پوشاک، مسکن و …، دزدی‌های از صندوق‌ها بازنشستگی، حقوق کارکنان و کارگران و …، تجهیز نیروهای سرکوبگر، جاسوس، انتظامی-مسلح، جنگ‌های نیابتی و …، را هم اضافه کنید.

اینها یک طرف سیاه ماجرا هستند، طرف دیگر این است که سازماندهی اقتصاد کشور، به هیچ هدف انسانی گره نخورده!

اما همین اقتصاد کج و معوج هم در راستای منافع ضدانسانی یک عده خاص سازماندهی شده. اقتصادی که توسط دزدان اداره می‌شود و کوچکترین اعتقادی به اینکه ذره‌ای از مشکلات مردم را باید حل کند، ندارد.

خوب می‌دانیم که اقتصاد امروز، هدفش به جای تلاش برای رفع نیازهای معیشتی و انسانی جامعه، تنها در راستای پر کردن شکم و جیب آقازاده‌ها، دلال‌ها، دزدها و غارتگران و البته تقویت نیروهای نظامی و سرکوبگر در ایران و منطقه است.

خوب می‌دانیم هیچ تلاشی برای افزایش کیفیت زندگی مردم وجود ندارد. در مقابل اما تصور کنید زمانی که قدرت به دست خودمان باشد و حتی یک صدم از توان اجرایی و قوه فکری و جسمی ما مردم به جای اینگونه هرز رفتن، به منظور رفاه عمومی هزینه شود؛ آنموقع به سرعت سطح زندگی‌مان به شکل غیرقابل باوری تغییر خواهد کرد!

تکلیف با جمهوری اسلامی مشخص است؛ اما در مواجهه با نیروهای اپوزیسیون نیز باید سختگیرانه عمل کنیم:

تحقق فوری و بی‌قید و شرط رفاه عمومی در ایران نه تنها امکان‌پذیر است؛ بلکه هر گفتمانی به غیر از آن، یعنی انداختن کشور در دامان یک ظلم آشکار جدید به جای ظلم‌های آشکار قبلی.
به همین دلیل باید در نظر داشته باشیم که رفاه عمومی و فوری پس از پیروزی انقلاب «زن زندگی آزادی» را باید به‌عنوان یک امر محوری خودمان دائما در نظر داشته باشیم. امری که هم در خیابان فریاد زده شده و خواهد شد و هم مورد حمایت قطعی و جدی تمام نیروهای مترقی مخالف حکومت در جنبش‌های اعتراضی مختلف است.

مثال روشن از نگرانی طرح شده در این زمینه، تفاوت موضع صریح ما در راستای رفاه عمومی و فوری با مواضع افرادی نظیر رضا پهلوی است. کسی که دائما در حال تلاش برای جذب نیروهای مسلح و سرکوبگر است و سعی می‌کند به هر شکل ممکن جنایت‌های آنان را ناچیز جلوه دهد.
افرادی نظیر او خوب می‌دانند که چرا به نیروی سرکوب نیاز دارند و به همین خاطر است که به دنبال آن هستند تا «چک سفید امضاء» به قاتلین ما بدهند؛ چون بعد از نابودی جمهوری اسلامی، برای سرکوب این انقلاب به آنها نیاز پیدا خواهند کرد.

به همین دلیل، آنها به جای راحت کردن خیال مردم که نیروی محرکه اصلی انقلاب هستند و اهمیت دادن به خواسته‌ها و مطالبات انسانی ما و بلند کردن صدای ما تشکل‌ها و نهادهای مردمی ایجاد شده در ایران، به دنبال راحت کردن خیال قاتلین ما هستند؛ برای آنکه هم حالا و هم پس از انقلاب، ما را به صورت فیزیکی حذف کنند!

 

اما در نتیجه؛ چه باید کرد؟

در نتیجه ما نیروهای مترقی که خواهان رفاه عمومی و فوری هستیم، باید در جریان سرنگونی سیستم حاکم، خودمان را در قالب نهادها و تشکل‌ها و گروه‌های مبارز مردمی و جنبش محور سازماندهی کنیم و در اتحاد عمل کامل با یکدیگر، این انقلاب را به پیروزی برسانیم و قدرت سیاسی را تصاحب کنیم. ما باید تا رسیدن به تمام آرمان‌های انسانی‌مان، #در_خیابان بمانیم.

ما نباید تا تحقق رفاه عمومی و فوری پس از پیروزی انقلاب «زن زندگی آزادی» و همچنین تحقق مطالبات طرح شده در منشورهای مهم این انقلاب، یعنی #منشور_مطالبات_حداقلی و #منشور_مطالبات_پیشرو_زنان_ایران، به خانه بازگردیم.

🚩 تشکل دانشجویان پیشرو
✌️ پیروز باد انقلاب «زن زندگی آزادی»

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)